کد خبر: 3713920
تاریخ انتشار : ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۰۷:۴۳

موفقیت «آنام»، بهانه‌ای برای تکرارش نباشد

گروه هنر ــ سریال «آنام» توانست بین احاد مردم مقبولیت خوبی پیدا کند، امتیازی که عموماً در ادامه منجر به کارهای تکراری خواهد شد، زیرا معمولاً هر کاری که با موفقیت رو‌به‌رو می‌شود نمونه‌های مشابه‌اش در کمترین زمان، روی آنتن خواهد رفت.

 
موفقت «آنام»، بهانه‌ای برای تکرارش نباشد
 
دو شب پیش آخرین قسمت سریال «آنام» پخش شد. این مجموعه تلویزیونی توانست در بین مردم مقبولیت خوبی پیدا کند؛ اتفاقی که در چند سال گذشته در اکثر تولیدات تلویزیونی وجود نداشت و آثار بدون جذب مخاطب لازم، تولید و پخش می‌شدند، البته کم بودن مخاطب برای برنامه‌سازان ما چندان اهمیتی ندارد، چون بودجه از طریق دولت تامین شده و کسی نگران بازگشت سرمایه نیست! با توجه به چنین شرایطی، ساده‌انگاری است که ما دلیل فراگیر شدن برنامه‌های ماهواره را در دشمنان خیالی جستجو کنیم.

جذب مخاطبی که آنام توانسته انجام دهد به واسطه موضوع سریال نبوده، چون در ظاهر قصه‌ای روایت می‌شود که بار‌ها آن را در سینما و تلویزیون شاهد بوده‌ایم، اما چون شکل روایت این قصه به ظاهر تکراری جذابیت داشت باز هم توانست مردم را جذب خود کند. در همین رابطه ذکر این نکته را ضروری می‌دانم. برخی قصه‌ها همیشه بیانشان در سینما و تلویزیون جذابیت دارد. یکی از همین قصه‌های نیز روایت مادری است که فرزند خود را گم کرده است.

به‌هرحال بحث اصلی ما در این یادداشت به قسمت پایانی این سریال مربوط می‌شود که به نظرم یکی از اتفاقات خوب سیما محسوب می‌شود. در قسمت‌های پایانی آنام، کارگردان سعی کرده بود به‌نوعی قصه را پیش ببرد که تماشاگر نتواند پایان آن را حدس بزند. در همین راستا وقتی مارال قهرمان قصه در قسمت ماقبل آخر فوت می‌کند به‌نوعی تماشاگر برخلاف آثار گذشته اتفاقی را می‌بیند که تابه‌حال آن را مشاهده نکرده است. در ضمن برخوردی که با بدمن فیلم در پایان می‌بینیم ظاهری جدید دارد. همچنین در عموم سریال‌های تلویزیونی پشیمانی ضدقهرمان در پایان به‌صورت زبونی نشان داده می‌شود که به‌نوعی از تمامی رفتاری که انجام داده اظهار پشیمان می‌کند، درصورتی‌که در آنام ضدقهرمان خود را گناهکار نمی‌داند که بخواهد از انجام کارهایش پشیمان باشد، بنابراین تا انتها و زمان مرگ بازهم به روی کار‌هایی که انجام داده تأکید می‌ورزد.

در ضمن می‌توان به برخی شخصیت‌های خاکستری این سریال نیز به‌عنوان رویکرد مثبت مجموعه اشاره داشت. برای مثال نقش سهند که سیامک صفری آن را بازی کرد، سرانجامی دارد که هم می‌توان برای او دل سوزاند هم این‌که بابت سرنوشت که برایش پیش‌آمده خوشحال بود. این نوع نگاه به شخصیت‌ها ما را به اتفاقات بسیار خوبی راهنمایی خواهد کرد که تا به امروز آن را در سینما و تلویزیون کمتر شاهد بوده‌ایم.

یکی دیگر از صحنه‌های زیبا در آنام، بخش پایانی سریال بود که با حرکت دوربین از بالا همراه شد. در این صحنه فرزند گمشده بر مزار مادر حاضر می‌شود و با مادری که ازدست‌داده درد دل می‌کند. در ضمن شکلی از بازی را از شبنم قلی‌خانی می‌بینیم که در طول مجموعه شاهدش نبودیم. در حقیقت این نقش قرار بود از ابتدا تا بخش پایانی در حباب قرار گیرد که از آسیب‌ها دورنگه داشته شده است، اما در انتها این حباب شکسته شده و ما جنسی دیگر از بازی را از او شاهدیم. به همین دلیل بازی درونی شبنم قلی‌خانی در بخش پایانی شکل بیرونی به خود می‌گیرد.

دیالوگ‌هایی که در تصاویر پایانی این سریال از زبان گلچهره سجادیه قهرمان قصه بیان می‌شود هم ازجمله اتفاقات خوب آنام است، چون معمولاً وقتی قرار است دیالوگ در پایان‌بندی سریال مدنظر قرار گیرد، شکل بیان کاملاً اندرزگویانه است، اما در آنام سخنان شکلی دوپهلو دارد و آنچه گفته می‌شود به‌صورت قطعی و کلی درباره آدم‌ها قضاوت نکرده، بلکه تأکید دارد شخصیت آدمی تنها با کردارش شناخته می‌شود، حال این رفتار ممکن است درد مقطعی مطلوب و در زمانی دیگر ناپسند باشد.

درباره این سریال، باید نکته‌ای را به‌عنوان امتیاز ویژه سریال نام برد. آن‌هم حضور گلچهره سجادیه به‌عنوان بازیگر در این سریال تلویزیونی است. این بازیگر در سینما و تلویزیون حضور فعال نداشت با بازی در آنام، احساس پرسشی را پیش آورد تا تماشاگر مخاطب این کار شود. این اتفاق به‌شخصه برای خود من رخ داد، چون با این هدف سریال را دیدم تا ببینم این بازیگر صاحب سبک بعد از سال‌ها چه کیفیتی از کارش را به ما نشان می‌دهد. دیگر بازیگران هم تقریباً انتخاب‌های خوبی هستند، اما حضور بازیگر بومی در بخش‌های مربوط به آذربایجان به نظرم از آن اتفاقاتی است که بابت انجامش باید به کارگردان تبریک گفت.

در ادامه باید مطلبی را گوشزد کنم. آن‌هم این‌که برخی زمزمه‌ها به گوش می‌رسد که به‌واسطه موفقیت این مجموعه فصل دوم آن نیز ساخته خواهد شد؛ اتفاقی که به‌شخصه آن را به کارگردان توصیه نمی‌کنم، چون هم‌داستان کشش بیشتر بیان‌شده را ندارد هم این‌که قهرمان در قصه از دنیا رفته است، برای همین مطمئناً تماشاگر آن را نخواهد پذیرفت.

مطلب پایانی این‌که، کار‌هایی نظیر آنام با وجود داشتن قصه‌ای هندی توانست با استاندارد خوبی که در ساخت رعایت کرده تماشاگر را با خود همراه کند، البته امیدوارم موفقیت این مجموعه بهانه‌ای نباشد تا کار‌های دیگر با تقلب از قصه این سریال بخواهند به‌نوعی از موفقیت‌های احتمالی بهره‌مند شوند.

به قلم داود کنشلو

انتهای پیام
captcha