به گزارش ایکنا؛ یکی از مقالاتی که در شماره 103 فصلنامه علمی ـ پژوهشی کلام اسلامی منتشر شده، تحت عنوان «بررسی مساله اصولی احوال الفاظ و ارتباط آن با هرمنوتیک» است که به قلم حجت الاسلام و المسلمین عبدالحسین خسرو پناه و مهدی نجفی مقدم نگارش شده است.
به باور نویسندگان بحث درباره الفاظ و احوال آن، بخش مهمی از مباحث اصول فقه را به خود اختصاص داده است. این مساله در آثار عالمان شیعه در اصول فقه تاریخی کهن داشته و تطوراتی را پشت سر گذاشته است. اهمیت این مباحث بدان جهت است که در فهم معانی و مدالیل آیات و روایات و در نتیجه در استنباط احکام شرعی از کتاب و سنت، نقش به سزایی دارد. از سوی دیگر، یکی از دانشهایی که در غرب مطرح شده و آراء و مکاتب مختلفی در آن اظهار گردیده، دانش «هرمنوتیک» یا فن فهم متون و دیگر آثار انسانی است. علم هرمنوتیک سه رویکرد کلاسیک رمانتیک و فلسفی یا مدرن را پشت سر گذاشته است.
نگارندگان معتقدند مساله اصولی احوال و الفاظ با هر سه رویکرد هرمنوتیک ارتباط دارد؛ گرچه ارتباط آن با عظیمی از مباحث کلامی از منابع نقلی(کتاب و سنت) تغذیه میشود، بحث احوال الفاظ و نیز مباحث هرمنوتیک در این بخش از مباحث کلامی، نقش تعیین کننده دارد.
نویسندگان در یکی از بخشهای این مقاله با عنوان «از علامه حلی تا میرزای قمی»، به مساله احوال الفاظ در این دوره پرداخته و آوردهاند در این دوره که از علامه حلی شروع میشود، مساله احوال الفاظ به صورت جداگانه و با عنوان مشخص مطرح شده است. علامه حلی در دو کتاب مهم خود در اصول فقه، درباره مساله احوال الفاظ و تعارض میان آن بحث کرده و با صراحت این اصطلاح را به کار برده، و حتی فصلی جداگانه با همین نام برای آن قرار داده است؛ گرچه بعید است که خود مبتکر این بحث باشد چرا که در میان بحث، از دیدگاههای دیگران نام میبرد اما شاید بتوان ادعا کرد که علامه حلی شروع کننده این بحث در کتابهای اصولی شیعه میباشد.
نگارندگان معتقدند ایشان در مقصد دوم از کتاب «تهذیب الوصول» با عنوان «فی اللغات» پس از آنکه در فصل هفتم به بحث حقیقت و مجاز میپردازد، در فصل هشتم مساله احوال الفاظ و تعارض میان آنها را با عنوان «فی تعارض الاحوال» مطرح میکند. از نگاه ایشان احوال الفاظ بر پنج مورد است که عبارتند از: مجاز، اشتراک، نقل، اضمار و تخصیص، ایشان وجوه ده گانه به دست آمده از تعارض این پنج مورد با یکدیگر و اینکه کدام یک بر دیگری ترجیح دارد و علت ترجیح چیست را به صورت کوتاه بیان میکند، صورتهای ده گانه تعارض عبارتند از تعارض میان 1ـ اشتراک و مجاز، 2ـ نقل و اشتراک، 3ـ اضمار و اشتراک، 4ـ تخصیص و اشتراک، 5ـ مجاز و نقل، 6ـ اضمار و نقل، 7ـ تخصیص و نقل، 8ـ مجاز و اضمار، 9ـ تخصیص و مجاز، 10ـ تخصیص و اضمار، در کتاب «نهایه الوصول» به صورت گستردهتر و در ضمن چهار مبحث و چهار فرع، این مساله را بررسی میکند.
نویسندگان معتقدند پس از بیان این نکات، علامه به تعارض و دوران میان این امور و مرجحات آنها و بیان دیدگاهها و اشکال میپردازد، پس از علامه حلی، صاحب معالم در مجلد دوم کتاب «معالم الدین فی الاصول» به مباحثی همچون مباحث الفاظ، اوامر و نواهی، عموم و خصوص، مطلق و مقید، و مجمل و مبین میپردازد. در این کتاب، بابی یا فصلی با عنوان و یا موضوع احوال الفاظ یا تعارض احوال الفاظ وجود ندارد. در مطلب اول که مربوط به مباحث الفاظ است، ابتدا به تقسیم بندی الفاظ میپردازد الفاظ با توجه به معانیاش به جزئی یا کلی، متواطی یا مشکک، متباین یا مترادف، مشترک یا حقیقت و مجاز، و منقول یا مرتجل تقسیم میشود.
نویسندگان در یکی دیگر از بخشهای این نوشتار با عنوان «شهید سید محمد باقر صدر و نگرشی نو به مباحث احوال الفاظ» به مساله احوال الفاظ در این دوره پرداخته و آوردهاند پس از افول مساله احوال الفاظ در زمان محقق خراسانی و پیروان او، شهید سیدمحمد باقر صدر به گونهای دیگر این مساله را مطرح کرده و دسته بندی جدیدی از آن ارائه نمود. ایشان در جلد اول کتاب «بحوث فی علم الاصول» که تقریرات بحثهای اصولی وی توسط آیت الله سیدمحمود هاشمی شاهروردی است.
در بخش «مباحث الدلیل اللفظی» ذیل عنوان «المدخل»، در مبحث سوم به مساله علائم حقیقت و مجاز با عنوان «علامات الحقیقه و تشخیص المعنی» میپردازد، ذیل این عنوان چندین مساله مطرح میشود که در آخرین آن، با عنوان «تعارض الاحوال» مساله احوال الفاظ و تعارض آن را بررسی میکند، و در آغاز گزارشی کوتاه از این مساله، همه موارد احوال الفاظ و دوران میان آنها را یک جا بررسی نمیکند بلکه قائل است هر یک را باید در جایگاه خود دید.
نگارندگان معتقدند تحقیق آنها در این مساله آن است که این حالات دارای یک مرکز نیست، بلکه میشود آن را به سه مرکز تقسیم کرد. قسم نخست عبارت است از دلالت تصوری برای لفظ به گونهای که این دلالت تابع وضع باشد، دوران میان نقل و عدم نقل، و همچنین اشتراک و عدم اشتراک به این قسم باز میگردد؛ چرا که نقل و اشتراک در حقیقت به تبدل و تعدد در دلالت تصوری لفظ در عرف عام بازگشت میکند و همین تبدیل و تعدد، در دلالت تصوری موجب شک در مراد در مقام استعمال میشود. قسم دوم عبارت است از دلالت تصدیقی در مرحله مراد استعمالی، دوران میان مجاز و عدم مجاز، و اضمار که نوعی از مجاز است در هیئت اسناد و عدم اضمار، و استخدام که نوعی از مجاز است در هیئت ارجاع ضمیر به مرجعش و عدم استخدام، به این قسم برمیگردد که همگی در مرحله مراد استعمالی هستند.
به باور نویسندگان قسم سوم عبارت است از دلالت تصدیقی در مرحله مراد جدی و دوران میان اطلاق و تقیید به این قسم باز میگردد اما اگر امر دائر شد میان تقیید و یکی از حالات گذشته که در دورانهای پیشین گفتیم در این صورت به تنافی میان ظهور وضعی و ظهور اطلاقی بازگشت میکند. و اما تخصیص، یا به این قسم باز میگردد و یا به قسم دوم، به دلیل اختلافی که هست، که آیا تخصیص موجب مجاز میشود یا موجب تصرف در مرحله کشف از مراد جدی. ایشان پس از بیان هر قسم و اینکه آن قسم شامل کدام یک از دورانها میشود، به بررسی راه حل این تعارضها و دورانها پرداخته است. بنابراین از نگاه شهید آیت الله سید محمد باقر صدر، احوال الفاظ در پنج یا شش مورد خلاصه نمیشود، بلکه بیش از اینها میباشد، گرچه ایشان تنها شش مورد را نام میبرد، گذشته از اینکه نگاه ایشان به مساله احوال الفاظ و تعارض آن، بر خلاف نگاه صاحب کفایه و اصولیان پس از صاحب کفایه میباشد؛ چرا که آنان بررسی مرجحاتی که اصولیان پیشین در هنگان تعارض بیان میکردند را استحسانی خواند و راه حل را در اصالت ظهور عرفی دانسته و از این مساله میگذشتند، اما شهید صدر ابتدا به طرح احتمالات گوناگون و دسته بندی حالات پرداخته سپس برای هر کدام راه حلهایی را بیان کردهاند.
نگارندگان معتقدند البته یک تفاوت میان طرح مساله از سوی اصولیان پیشین و طرح مساله از سوی شهید صدر وجود دارد و آن این است که شهید صدر به دوران میان این امور با یکدیگر اشارهای نمیکند، بلکه دوران میان یکی از این حالات و عدم آن را بررسی میکند، بر خلاف اصولیان پیشین که دوران میان این امور با خودشان را مطرح میکردند، علاوه بر اینکه گاهی به دوران میان حالات و عدم آن نیز میپرداختند.
نویسندگان در در قسمت نتیجهگیری مقاله آوردهاند با توجه به آنچه در بررسی مساله احوال الفاظ در کتابهای مهم اصولی شیعه به دست میآید میتوان گفت که مساله احوال الفاظ از نظر تطورات و تحولاتی که در آن رخ داده، داری پنج دوره تاریخی میباشد. در دوره اول، مساله احوال الفاظ و تعارض میان آن، به صورتی مستقل و با فصلی جداگانه مطرح نبوده است و حتی این اصطلاح نیز به کار نمیرفته است؛ گر چه به حالتهای گوناگون الفاظ در مقام وضع یا استعمال، در ضمن مباحث پرداخته شده است. در دوره دوم، مساله احوال الفاظ به صورت جداگانه و با عنوان مشخص، مطرح شده است در دوره سوم، مباحث مساله بسیار گسترده شده و اقسام و صورتهای گوناگونی به خود گرفت و درباره مرجحات آن بسیار بحث شد.
در دوره چهارم، با مطرح شدن دیدگاه استحسانی بودن مرجحاتی که برای دوران میان حالات گوناگون الفاظ بیان میشد و اینکه تنها را حل، رجوع به ظهور عرفی است، مباحث این مساله رو به افول نهاد. در دوره پنجم، آیت الله شهید سید محمد باقر صدر، دسته بندی جدیدی از آن ارائه داد و طرح دیگری ریخت؛ هر چند در مساله دوران میان احوال، به دوران بین خود احوال الفاظ نپرداخت.
نگارندگان معتقدند نکته پایانی اینکه مساله احوال الفاظ و تعارض آن، از مباحث مربوط به مقام استعمال میباشد و به همین خاطر است که در کتابهایی که این مساله بیان شده، همیشه پس از مساله حقیقت و مجاز و یا مباحث مربوط به آن مطرح میشده است و باز به همین خاطر است که بررسی حالات گوناگونی که بر لفظ عارض میشود و تعارضی که گاهی میان این حالات پیش میآید، در فهم مراد متکلم، بسیار مهم است. و اما نسبت به رابطه مباحث الفاظ با دانش هرمنوتیک، میتوان گفت مساله احوال الفاظ در هرمنوتیک کلاسیک و هرمنوتیک رمانتیک، دارای نقشی فعال و اثرگذار است، اما در هرمنوتیک فلسفی، نقشی منفعلانه دارد و آن گونه که باید نمیتواند در تفسیر متن اثر گذار باشد؛چرا که در هرمنوتیک فلسفی، آن چه که بیش از همه در تفسیر متن، نقش بازی میکن، ذهنیت و پیش فرضهای مفسر است.
انتهای پیام