به گزارش
ایکنا؛ یکی از سوالاتی که ممکن است برای ذهن افراد مطرح شود این است که آیا قیام امام حسین(ع) معلول یک دستور خصوصی بود که در خواب یا بیداری به آن حضرت الهام شده بود یا اینکه اینطور نبوده و هر کس دیگری که جای حسین بن علی(ع) بود این کار را میکرد؟
پاسخ: همان طور که مکرر گفته و شنیده ایم، هدف امام احیای اسلام بود و این کار برای هر مسلمان واقعی که درد دین داشته باشد، مقدس و مورد احترام است و هر گاه شرایط آن وجود داشته باشد، کاری که حسین بن علی(ع) کرد، مجددا صورت میگرفت. عدهای بنابر توهم خود بخاطر اینکه مقام حسین بن علی(ع) را بالا ببرند، میگویند امام دستور خصوصی برای کربلا داشت و هیچ کس دیگر لیاقت این دستور را نداشت.
ولی در حقیقت با گفتن این مطلب مقام آن حضرت را پایین آورده ایم و از اهمیت و قداست قیام حسینی - بدلایلی که ذکر خواهیم کرد - کم کرده ایم. اولا: اگر سیدالشهداء(ع) دستور خصوصی داشت، نمیتوان او را مقتدا و امام تلقی کرد که طبیعتا نمیتوان برای آن حضرت «مکتب» قائل شد.
ثانیا: خود امام حسین(ع) در خطبهی معروفش که خطاب به سپاه حر ایراد شد، فرمودند: «مرد! پیامبر خدا فرمود: هر مسلمانی با سلطان زورگوئی مواجه گردد که حرام خدا را حلال نموده و پیمان الهی را درهم میشکند، با سنت و قانون پیامبر از در مخالفت
درآمده و در میان بندگان خدا راه گناه و معصیت پیش میگیرد، و آن مسلمان در مقابل چنین سلطانی با عمل یا با گفتار اظهار مخالفت ننماید، بر خداوند است که این فرد را به همراه همان طغیانگر بر آتش جهنم وارد کند»(۱). آن حضرت در خطبهی دیگرش پس از ورود به کربلا میفرماید: «آیا نمیبینید که نه به حق عمل میشود و نه از باطل رویگردانی میشود؟ شایسته است در چنین محیط ننگین، شخص با ایمان و با فضیلت، فداکاری و جانبازی کند و به سوی فیض دیدار پروردگار بشتابد».(۲) یعنی وظیفهی هر مؤمنی چنین بود که حسین بن علی(ع) کرد، نه اینکه فقط وظیفهی امام باشد، آنهم بخاطر اینکه امام بود. ثالثا: اگر امام حسین(ع) با راهنمایی مستقیم فرشتگان حرکت کرده باشد، معنایش این است که با عقل و تشخیص شخصی خودش قادر نبود وظیفه اش را تشخیص دهد. رابعا: اینکه امام حسین(ع) از قول رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم میفرماید: «خداوند خواسته است تو را کشته ببیند»،(۳) مراد مشیتی است که شامل همهی مسلمین میشود، نه اینکه اختصاص به امام داشته باشد.(۴) بنابراین حرکت امام از دستورات کلی اسلام بود که خود استنباط و استنتاج نمود و با رأی روشن و صائب خود اقدام کرد.(۵)
منابع:
۱- تاریخ طبری ج. ۷، ص. ۳۰۰ - کامل ابن اثیر ج. ۳، ص. ۲۸۰ - مقتل خوارزمی ج. ۱، ص. ۲۳۴ - انساب الاشراف ج. ۳، ص. ۱۷۱.
۲- تاریخ طبری ج. ۷، ص. ۳۰۰ - مقتل خوارزمی ج. ۲، ص. ۵ - لهوف، ص. ۶۹ - مثیرالاحزان، ص. ۲۲.
۳-لهوف، ص. ۶۵.
۴-حماسه حسینی ج. ۳، ص. ۸۴ تا ۸۷،
۵- بر ساحل عاشورا: نیم نگاهی به زندگی حسین بن علی علیه السلام، تهادی قطبی صص ۱۱۷-۱۷۶