فهمی که از دین در جامعه ما تبلیغ می‌شود، امیدبخش و نشاط‌‌ آفرین نیست/ زمینه‌های خودکشی چیست
کد خبر: 3751934
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۳۹۷ - ۰۸:۰۳
حجت‌الاسلام صادق‌نیا:

فهمی که از دین در جامعه ما تبلیغ می‌شود، امیدبخش و نشاط‌‌ آفرین نیست/ زمینه‌های خودکشی چیست

گروه جامعه ــ حجت‌الاسلام صادق‌نیا با بیان این که تقلیل برخی پیوندهای اجتماعی و عدم تجربه زیست دینی در ایران از مهم‌ترین زمینه‌های ناامیدی و خودکشی در جامعه ایران هستند، اظهار کرد: تعلیمات مذهبی ما باید با یک تغییر اساسی بر بیان کارکرد و فایده، امید و نشاط اجتماعی تمرکز کند.

زمینه‌های جامعه‌شناختی خودکشی در جامعه ایران/ لزوم تمرکز بر کارکرد، نشاط و امید در تعلیمات مذهبیبه گزارش ایکنا؛ آنگونه که بعضی مددکاران اجتماعی می‌گویند نظام آماری دقیقی برای ثبت اقدام به خودکشی در کشور وجود ندارد، اما سازمان پزشکی قانونی کشور هر ساله مجموع تلفات خودکشی‌ها را اعلام می‌کند. آخرین آمارها نشان می‌دهد که تلفات خودکشی در سال گذشته، پنج درصد نسبت به سال قبل خود افزایش یافته است و در سال 96، دست کم چهار هزار و 627 نفر، حیات را از خود سلب کرده‌اند. چندی پیش، معاون امور اجتماعی وزیر کشور اعلام کرد با وجود رشد میزان تلفات خودکشی‌ها نسبت به سال‌های گذشته، اما همچنان میانگین تلفات این اقدام در ایران از میانگین جهانی پایین‌تر و در حد نصف آن است. به هر روی، آمار تلفات اقدام به خودکشی‌ها چه از میانگین جهانی پایین‌تر باشد و چه بالاتر فرقی نمی‌کند، چرا که میزان کم آن نیز شایسته جامعه ایرانی و اسلامی ما نیست. به خصوص این که می‌دانیم طبق همین آمارها، اقدام به خودکشی هرساله رشد صعودی داشته و گستره آن به همه سنین رسیده است؛ حتی ماه گذشته در کمال ناباوری شنیدیم که چند طلبه هم در اصفهان و مشهد، حق حیات را از خود سلب کردند و این مساله نشان داد خطر ناامیدی نسبت به زندگی و ارزش‌های والای آن، مذهبی و غیرمذهبی نمی‌شناسد.

ایکنا بنابر وظیفه قرآنی خود آسیب‌شناسی در این حوزه را آغاز و گفت‌وگوهایی را با جامعه‌شناسان دین و آسیب‌شناسان اجتماعی پیگیری می‌کند تا نسبت به ابعاد این خطر در جامعه، تبیین علمی و قرآنی داشته باشد. هرچند این سوژه در کشور ما مهجور است و مجاب کردن کارشناسان برای پرداخت به آن سختی‌های خود را دارد، موفق شدیم در ابتدای کار با حجت‌الاسلام صادق‌نیا، دکترای جامعه‌شناسی فرهنگ و عضو هیئت علمی دانشگاه مذاهب و ادیان قم، طرح موضوع و گفت‌وگو کنیم که متن آن در ذیل، ارائه می‌شود:

*چه مشکلات بنیادین در یک جامعه باعث می‌شود فکرکردن به خودکشی یا اقدام به آن افزایش یابد؟

معتقدم پاسخ به این سوال را پیش‌تر، امیل دورکیم، جامعه‌شناس فرانسوی داده است، او معتقد بود معمولاً در جوامعی که آن‌ها را جامعه مدرن، سازمان‌یافته و ارگانیک می‌نامند، خودکشی به دلیل گسست‌های اجتماعی اتفاق می‌افتد و معمولاً هم این خودکشی‌ها از نوع خودخواهانه هستند. به این معنا که افراد در این جوامع به دلیل بی‌تعلقی نسبت به ساختار جامعه و گروه‌های اجتماعی و در یک کلام به این علت که «بود» و «نبود» خود را در جامعه یکسان می‌پندارند، دست به خودکشی می‌زنند. احساس نامفید بودن، ناسودمند بودن و نیز احساس بدون تعلق بودن نسبت به گروه‌های اجتماعی باعث می‌شود انسان‌ها دست به خودکشی بزنند که یک آسیب جدی اجتماعی تلقی می‌شود.

* گسست کدام پیوندهای اجتماعی در جامعه ایران به این آسیب دامن زده است؟

به گمان من در جامعه ایران بخشی از اقدام به خودکشی‌ها و یا فکرکردن به آن به دلیل تقلیل پیوندهای اجتماعی است، مسائلی در جامعه ما، جای پیوندهای سنتی را گرفته است و انسان‌ها احساس تنهایی بیشتر و نامفیدبودن می‌کنند، به همین علت نسبت به مرگ هراس کمتری دارند و گویا مُردَن برایشان تلخ نیست!

در جوامع سنتی وقتی انسان خود را در معرض خطر می‌دید به جز این که مراقب بود که اتفاقی برای او نیفتد، نگرانی‌های مادر و خواهر و پدرش نیز او را ناراحت می‌کرد و همین مساله باعث می‌شد یک شخص، حداقل برای آرامش خاطر این بستگان خود، حیات را از خود سلب نکند. من در دوران جنگ تحمیلی و در جوانی در جبهه‌ها بودم. گاهی که فکر می‌کردم از مرگ من، مادرم ناراحت خواهد شد از این نظر شهادت برایم کمی بیم‌ ایجاد می‌کرد. با این که می‌دانستم شهادت، جایگاهی بسیار والا دارد و برایمان ارزش بود. چون پیوند من با مادرم مستحکم بود و به خاطر او هم که شده بود، دوست داشتم زنده بمانم. وقتی این پیوندها، سست بشود آن وقت من دیگر به ناراحتی بستگان و عزیزانم فکر نمی‌کنم. جامعه ایران، امروز از سستی پیوندهای سنتی، کاهش تعلق‌های اجتماعی رنج می‌برد و در نتیجه احساس شدید تنهایی و احساس نامفیدبودن اجتماعی برای بعضی افراد به وجود آورده است.

زمینه‌های جامعه‌شناختی خودکشی در جامعه ایران/ لزوم تمرکز بر کارکرد، نشاط و امید در تعلیمات مذهبی 

*به مسئله شهادت اشاره کردید؛ بیان‌های نادرست از همین مقوله شهادت و روحیه شهادت‌طلبی چقدر می‌تواند به بی‌ارزش تلقی‌شدن دنیا و حیات منجر شود؟

یک تقریرها و برداشت‌هایی از دینداری در جامعه وجود دارد که زندگی در دنیا را بی‌ارزش و تحقیر می‌کند. این بی‌ارزش‌ پنداشتن، ممکن است بعضی‌ها را به این مسیر سوق دهد که با بروز مشکلات، عرصه را خالی و حیات را از خود سلب کنند. اگر کسی بگوید دین برای آخرت است و دنیا را از نظر دینی پست بداند، حرف غلطی می‌زند. امیرالمومنین(ع) در خطبه متقین، می‌فرمایند متقین کسانی‌اند که اگر اجل محتوم الهی نبود همین الان دوست داشتند به جوار رحمت خدا بپیوندند اما این به معنای این نیست دنیا بی‌مقدار و حیات، بی‌ارزش باشد. جای دیگر می‌گویند به دنیا توهین نکنید ...دنیا مسجد احباء الله است، پس دنیا را هم ستایش می‌کند و می‌گوید برایش چنان کار کنید که گویی تا ابد زنده خواهید بود. شهادت از خودکشی متفاوت است، شهادت مرگی دگرخواهانه است، یعنی آنقدر تعلق به غیر و دیگری زیاد است که شما برای حفظ دیگری، جان خود را به خطر می‌اندازید، در خودکشیِ خودخواهانه شخص فقط خود را می‌بیند اما در مقوله شهادت، شخص به دلیل پیوند با جامعه و تعهد به نظام ارزشی که به آن باور دارد، برای نگاه داشتن آن نظام‌های ارزشی جان خود را فدا می‌کند.  یعنی جان خود را از دست می‌دهد تا آن نظام بماند.  

*چرا با وجود این که مذهب، معنابخش زندگی تلقی می‌شود اما شاهدیم که خودکشی، مذهبی و غیر مذهبی نمی‌شناسد. آیا دینداری ما صوری و فاقد کارکرد شده است یا اساساً رنج و درد بشر، فراتر از دین و ایدئولوژی است؟

ببینید ما وقتی می‌گوییم یک جامعه مذهبی هستیم باید دقیقاً روشن کنیم که مراد ما از مذهبی بودن چیست؟ ممکن است آگاهی مذهبی جامعه ما از گذشته بیشتر شده باشد، ممکن است مناسک و آئین‌های مذهبی جامعه و مشارکت‌کنندگان آن بیشتر شده باشد، این جامعه را اصطلاحاً می‌توان مذهبی اطلاق کرد، اما آن معنایی که از مذهب به عنوان معنابخشی زندگی انتظار است صرفاً در آگاهی یا مناسک خلاصه نمی‌شود. حتی ممکن است جامعه ما با این تعریف، مذهبی نباشد! آن معنابخشی مورد انتظار، در تجربه دینی یا به عبارتی زیست دینی حاصل می‌شود. ممکن است کسی توحید را به 10 دلیل اثبات کند اما بر اساس آن باور، زندگی نکند و تجربه دینی نداشته باشید. برای مثال قانون راهنمایی و رانندگی به خودی خود عامل کاهش تلفات نیست اما التزام به آن است که باعث کاهش تلفات می‌شود. آیا جامعه ما کیفیت مذهبی و تجربه دینی بالایی دارد؟ به نظر می‌رسد تعداد خودکشی‌ها و برخی آسیب‌های دیگر نشان می‌دهد تجربه دینی در جامعه ما ضعیف است. کسی که به دلیل مشکلات اقتصادی خود را می‌کشد از نظر آگاهی می‌داند که خداوند، ولی‌نعمت مومنان و رزاق است اما خودکشی می‌کند چون بر اساس این باور زندگی نمی‌کند و تجربه مذهبی ندارد.

*حدیثی هم از حضرت رضا(ع) منقول است به این مضمون که ایمان، زمانی کامل می‌شود که به همان مقداری که می‌داند عمل کند، آیا این حدیث شریف هم به بحث مربوط می‌شود؟

بله، حتماً همین طور است، آن طلبه‌ای هم که خود را کشته است، همان تجربه زیست دینی نداشته است. چند سالی است که جریانی راه افتاده و فکر می‌کنند اگر آگاهی‌های مذهبی مردم افزایش یابد، لزوماً مذهبی می‌شوند یا فکر می‌کنیم با افزایش مشارکت مردم در آئین‌های مذهبی، جامعه ما مذهبی‌تر می‌شود. ما باید زیست و سبک زندگی دینی را ترویج کنیم.

 *در حال حاضر چه جریان اجتماعی و چه نگرشی لازم است تقویت شود تا ناامیدی در جامعه ما کمرنگ شود و تمایل برای چنان مخاطراتی از میان برود؟

صریح بگویم که ما باید یک تغییر اساسی و پارادایمی در تعلیم مذهبی جامعه پدید آوریم، تغییر از تاکید بر درستی باورها به سودمندی باورها؛ علمای دین و نویسندگان مذهبی ما باید تاکید کنند بر این که فهم‌شان از دین به چه میزان از فهمی دیگر سودمندتر است. تاکید صرف بر درستی باورها چه سودی دارد؟ آنچه که انگیزه‌ای برای دینداری و تجربه زیست دینی محسوب می‌شود، اعتقاد به سودمندی باورهاست. مردم باید باور کنند که عقیده دینی، زندگی آن‌ها را مفیدتر، بانشاط‌‌تر و باامیدتر کرده است. فهمی که از دین در جامعه ما تبلیغ می‌شود، امیدآفرین و نشاط‌‌ آفرین نیست. ممکن است منبرها و سخنرانی‌های زیادی درباره دین انجام شود اما مانع خودکشی نشود، چرا؟ چون امید و نشاط اجتماعی را تقویت نمی‌کند.

*همچون امام موسی صدر که گفته بودند مردم باید میوه دینداری را در جامعه بچشند. 

بله، امام موسی صدر به درستی گفته بودند که مردم، درخت را از میوه‌اش می‌شناسند نه از تنه و ریشه‌اش، پس دین به مثابه یک درخت باید میوه‌هایی شیرین در اختیار مردم قرار دهد و مردم طعم آن را بچشند؛ به عقیده من، امروز وظیفه رسانه‌ها به خصوص رسانه‌های مذهبی این است که در گفت‌وگوها و تبلیغات مذهبی‌شان به جای توجیه و تبیین درستی باورها، به سودمندی آموزه‌های دینی برای بشر معاصر تکیه کنند. از کارشناسان خود سوال کنند که مثلاً فهم شما از یک آیه قرآن یا یک روایت چه فایده‌ای برای زندگی امروز دارد؟.

 

گفت‌وگو از مجتبی اصغری

انتهای پیام

captcha