کد خبر: 3752688
تاریخ انتشار : ۱۲ مهر ۱۳۹۷ - ۱۱:۲۹
در همایش «انسان‌شناسی و اسلام» مطرح شد؛

نقش فرهنگ در فهم قرآن/ تغییر معنای «بقیع» در قرن دوم هجری

گروه اندیشه ــ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در همایش «انسان‌شناسی و اسلام» گفت: هویت‌بخشی شیعی به این مقبره در سده دوم تشدید شد، به طوری که تفاوت هویت سنی حجازی در برابر شیعی عراقی در بررسی بقیع باید مورد توجه جدی باشد و این رابطه مستقیم با تکوین تئوری امامیه دارد.

به گزارش ایکنا؛ پلن سوم همایش «انسان‌شناسی و اسلام» عصر دیروز 11 مهرماه در دانشگاه بهشتی برگزار شد و طی آن قربانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه اعجاز، گرامی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و شعیری، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس سخنرانی کردند.

نقش فرهنگ در فهم قرآن/ تغییر معنای «بقیع» در قرن دوم هجری

قربانی در آغاز سخنانش گفت: جهان‌بینی اعراب پیش از نزول اسلام بر اساس اسلام بر اساس نظریه مدرسی طباطبائی این است که مشرکان عرب در اینکه خداوند را آفریننده جهان می‌دانستند و در این خصوص شکی نیست. به باور ایشان بت‌ها مظهر صفات خداوند بودند و خداوند به واسطه این بت‌ها امری در امور را تمشیت می‌کردند و در واقع مشرکان بت‌ها را در طول و نه عرض خداوند می‌دانستند.

وی ادامه داد: ایشان آیه 18 سوره یونس را موید نظریه خود معرفی کرده‌اند. نتیجه مدرسی طباطبائی این است که در سرتاسر قرآن تاکید شده که خداوند سراسر جهان هستی را آفریده تمام موجودات را روزی می‌دهد، او نمی‌میرد، بر غیب آگاه است و تنها قانونگذار است و پیامبران مردمانی عادی بودند که مانند همه مردم دیگر زندگی کرده و در گذشتند. از نظر ایشان از آنجا که نظام طولی را قبول داشتند قرآن بخش باطل عقاید ایشان را نفی می‌کند. نتیجه نهایی ایشان این است که متفاهم عرفی از این تاکیدات، بر اساس قاعده چنین باید می‌بود که آن سنخ صفات و افعال، مختص ذات باری تعالی است و هیچ کس به هیچ گونه خصوصیات الهی راه ندارد.

عضو هیئت علمی پژوهشکده اعجاز تصریح کرد: ما بر اساس طرز تفکر سنتی و سلفی نیز چنین تفکری را داریم. اما آیا این دیدگاه تاریخی را می‌توان مورد بررسی قرار داد و آیا خود قرآن آن را می‌پذیرد؟

وی ادامه داد: یکی از مسائل پر تعداد در قرآن اعتقاد مشرکان به فرزند برای خداوند است. از جمله آیات 15 – 16 سوره الزخرف و آیات 149-154 سوره الصافات بیان شده است که مشرکان معتقد به وجود فرزند برای خداوند بودند. این با توحید ذاتی تعارض دارد و نمی‌توان گفت مشرکان به توحید ذاتی اعتقاد بودند.
وی تصریح کرد: همچنین در آیاتی از سوره نجم سه بت بزرگ نام برده که تماثیلی بودند برای دختران خداوند که قرآن آن‌ها را نقد می‌کند. اسامی این بت‌ها با فاصله زمانی گذاشته شده است.

قربانی افزود: ذیل همین معرفی بت‌ها بیان شده است که اعراب در خصوص این گونه بت‌ها را می‌سرودند که این‌ها پرنده‌های والایی هستند و شفاعت آنها باعث امیدواری است. شفاعت آنها با مفهوم ولایت بت‌ها گره می‌خورده است. همچنین در آیات نجم روی شفاعت ملائکه خدا و بی‌تاثیری شفاعت آنها از آنجا که خداوند فرزند ندارد و زیرسؤال برده شده است. خداوند در نفی شفاعت بت‌ها بیان می‌کند شفاعت آنها در چارچوب اذن الهی نبوده است. همچنین در سوره انبیا چگونگی و شروط شفاعت طرح شده است و به کلی نفی نشده است. به نظر می‌آید قرآن کریم با سیستم طولی دانستن مشرکان سازگار نیست.

وی با بیان اینکه نوع نگرش به باورها و فرهنگ عرب صدر اسلام در یکی از کلیدی‌ترین مفاهیم قرآنی یعنی توحید و شرکت تاثیر جدی دارد، اظهار کرد: فرهنگ و جهان‌بینی اعراب صدر اسلام از نوعی پیچیدگی برخوردار است که نمودها مختلفی از آن در تاریخ انعکاس یافته است. بازخوانی فرهنگ و باور اعراب صدر اسلام با کمک قرآن زوایای جالبی را از تفکر ایشان و تناقضات درونی آن آشکار می‌کند.

در ادامه این نشست گرامی در آغاز سخنانش گفت: تاملات انسان‌شناسی در خصوص تاریخ فرهنگی مقبره بقیع در سده‌های نخست هجری موضوع سخنان من خواهد بود. این موضوع در ذیل مطالعات انسان‌شناسی تشیع است و آثار زیادی در این زمینه در جهان اسلام و غرب انجام شده است در ایران اما کارهای کمی در این حوزه داریم.
گرامی افزود: برخی از انسان‌شناسان، باستان‌شناسی را بخشی از انسان‌شناسی است، از این رو گفتمانی که ذیل عنوان انسان‌شناسی اسلام جایگاه قابل اتکا جدیی در انسان شناسی موجود دارد.
عضو پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: در حافظه تاریخی شیعه در سده‌های اخیر مقبره بقیع و تاریخ و مناسک مرتبط با آن همواره تقدیس شده است روند شکل‌گیری چنین تصویری از سده‌های نخستین چگونه بوده است؟ ابعاد انسان‌شناسی بقیع در فرهنگ عربی صدر اسلام به خصوص ابعاد مناسکی آن چگونه توصیف و تحلیل می‌شود؟
گرامی با بیان اینکه بقیع کهن‌ترین گورستان در تاریخ اسلام است که حتی تاریخ آن به پیش از اسلام نیز باز می‌گردد، گفت: بقیع به معنای زمین دور افتاده است. همچنین بقیع از شهر مدینه فاصله داشته و خوش آب و هوا و صرفا کارکرد مقبره‌ای نداشته است.
وی افزود: از نظر امر اجتماعی، اسطوره‌ای مناسکی، امر مقدس بقیع می‌تواند محل تامل باشد. نحوه شکل‌گیری و تطور در سده اول و دوم و نسبت آن با هویت‌های فرقه‌ای می‌تواند محل بررسی باشد. ما گزارش‌هایی از عزاداری برای حوادث و تجمع مردم در بقیع داریم. نیز روایت شده است بقیع محله‌ای بوده است که مقابری داشته و نیز برخی خانه‌هایی آنجا داشتند. نمازهایی عمومی هم در بقیع برگزار می‌شده است. فرهنگ عرب صدر اسلام همان طور که در ابعاد مختلفی با ما متفاوت بوده در زمینه تدفین اموات نیز تفاوت‌هایی داشته است. برای مثال ما ازدحام دفن اموات را در آنجا داشتیم.
گرامی با بیان اینکه در سده دوم هجری وضعیت متفاوت می‌شود، گفت: در این سده ما شاهدیم هویت شیعی در گزارش‌های مربوط به مدفونین جدی می‌شود. همچنین روایات مربوط به فضیلت روایت بقیع از امام حسن(ع) در سده دوم هجری نقل شده است.
وی تصریح کرد: بحث مقبره‌های خاندانی به سده دوم هجری مبروط است. نتیجه این است که بقیع ابتدا هویت متفاوتی داشته که در سده دوم به هویت مقبره‌ای تبدیل شده است. هویت بخشی شیعی به این مقبره در سده دوم تشدید شد، به طوری که تفاوت هویت سنی حجازی در برابر شیعی عراقی در بررسی بقیع باید مورد توجه جدی باشد و این رابطه مستقیم با تکوین تئوری امامیه دارد.
شعیری سخنانش با عنوان معرفی رویکرد نشانه‌انسان شناختی در بررسی اخلاق را این‌طور آغاز کرد: رویکرد من به اخلاق از منظر نشانه معناشناسی است. ما دو اخلاق یکی به معنای اخلاق (Moral) بایستنی داریم و یکی به معنای اخلاق (Ethic) خودساخته، گزینشی، مرامی، مسلکی و یا پهلوانی و که ضرورت در آن وجود ندارد و کنشگر آزاد است آن را در بافت به اجرا بگذارد. پس از اخلاقی قانونمدار و دیگری اخلاقی گزینشی است.
وی افزود: جوامع ایدئوژویک اخلاق (Moral) دارند. بحث من این است که Ethic یک ارزش تولید می‌کند که ارزش ویژه، خاص و فردی است و جمع آن را به اجرا نمی‌گذارد. پس Ethic که اراده فردی در آن نقش دارد، سبک فردی را می‌طلبد و توجهش به دیگری است. این اخلاق به دنبال ایجاد معنای خاص و زیادت معنایی است و می‌خواهد معنایی فراتر از معناهای مورد انتظاری تولید کند. حتما به جلوه‌های زیبایی‌شناختی توجه دارد تا بتواند جاذبه نیز داشته باشد، برای مخاطب به هچ وجه تجویزی نیست و آرمان‌گراست. مسئله Ethic کاربردی است، یعنی جایی بروز می‌کند که نیاز به کاربرد دارد. پس پراتیک‌محور است و حتما در درون یک بافت خاص عمل کرده و معنادار می‌شود. با کنش مرتبط است، اما در کنش محدود نمی‌شود و هدفش ارزش است. مهم ارزشی است که می‌خواهد در جامعه تولید کند و محتوای ارزشی کنش‌ها برایش مهم است، نه کنش‌ها در حالی که در روایت انسان کنش مهم است. اگر قرار است کنشی جنبه اخلاقی به این معنا پیدا کند در جامعه باید افراد را تحت تاثیر قرار دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس افزود: برخی به از فلاسفه به جنبه‌هایی از Ethic توجه داده‌اند. اسپینوزا از اخلاقی به این معنا صحبت می‌کند که به عقلانیت تاکید می‌کند و جایی برای عبور از کنش برای آن وجود ندارد.
Ethic را چگونه می‌توان شناخت؟ با چند پرسش می‌توان این کار را کرد، اول آیا کنش‌گر فعال است یا منفعل؟ در چه شرایطی کنش‌گر مسئول است؟ و آیا در انتخاب آن آزاد است و یا نه؟ در چه جایگاهی و بافتی این رفتار رخ داده است و چه آرمان و ایده‌ئالی برای این رفتار در نظر گرفته می‌شود؟

شعیری تصریح کرد: از منظر بوردیو بر مفهوم معنای مشترک اعتقاد دارد و Ethic برای او فراتر از هدف کاربردی معنا می‌دهد، اخلاق به معنای بوردیویی پایگاهش عقلانیت نیست و مبتنی بر باوری اصلی است که ریشه در کنشگر جمعی و فضای کاربردی دارد، پس عقلانیت جای خود را به کنشی می‌دهد که با توجه به فضا معنادار می‌شود. لویناس آنچه را در Ethic مهم می‌داند، دیگری است. Ethic جایی است که از منظر دیگری حرکتمان را تنظیم کنیم.
وی با بیان اینکه برای اینکه کنشی بتواند Ethic باشد، دو ویژگی مهم دارد، گفت: یکی اینکه کنشگر کاملا آزادنه آن را انتخاب کرده، تحت تجویزی نباشد و دوم کنش تابع هیچ اقتدار پیشینی نباشد. این اخلاق در بافت و در لحظه آزادانه و تحت اختیار کنشگر قرار دارد. Moral کاملا بر عکس این‌هاست.
شعیری افزود: Ethic یک پروژه است یعنی کاری که شروع می‌کنیم و جلو می‌بریم که دینامیک است، در حالی که Moral جبر است که بیرون از ما وجود دارد و ما تابع آنیم اما Ethic از درون ما سرچشمه گرفته و تابع قراردادهای اجتماعی نیست. Ethic سبک زندگی منحصر به فرد ایجاد می‌کند. Ethic یک پروژه است و تعینی نبوده است، بنابراین ساختار شکن است و چیزی تولید می‌کند خلاف انتظار، از این رو جنبه زیبایی‌شناسانه دارد و در صدد است که سبک خاص خود را به رخ بکشاند. پس Ethic یعنی بزنگاه حضور و در لحظه کار خود را می‌کند. پس Ethic انسداد معنایی نمی‌پذیرد، تابع کلیشه نیست و تابع نظام بایستن نیست و تابع خواستن و اراده است به جای کلیت پذیری، بر اساس جزها برجسته عملی می‌کند. در مثال معروفی پزشکی از شاعر معروفی می‌پرسد آخرین آرزویت را بگو، شاعر می‌گوید، می‌توانم یک خلال دندان داشته باشم؟ و این نشان می‌دهد که این اخلاق رفتاری است که به دلیل قانون انتظار‌مدار روی نمی‌دهد و خواسته Ethicی جریان رفتاری را تبدیل به طنز می‌کند، پس Ethic نظام رفتاری اجتماعی را بازبینی می‌کند، کنش‌های محاسبه‌ای را نمی‌پذیرد و رفتارهای محاسبه‌ای جامعه را اسکن کرده و برخلاف آن حرکت می‌کند. Ethic نقدگراست بنابراین گاهی سرکش است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: نظام Ethic راه حل خشونت اجتماعی به رفتاری است، قهرمان‌محور است و با ایجاد شرم در فرد او را از رفتار خشونت‌آمیز پرهیز می‌دهد، پس Ethic ژستی کوچک است که می‌تواند رفتار بزرگ بیافریند.
وی تصریح کرد: Ethic با ایجاد رفتاری در بزنگاه، موجب تولید نظام آموزشی غیرمنتظره می‌شود. مثالی که همه می‌شناسید خدو انداختن بر صورت حضرت است که وقتی ایشان می‌خواست او را بکشد دشمن خدو بر صورت امام
(ع) انداخت و ایشان شمشمیر را به کنار گذاشتند. چرا چون براساس Ethic رفتار ایشان در لحظه انتخاب شد. Ethic همه را در برابر قانون یکسان در نظر می‌گیرد و یعنی خود را برتر ندانستن حتی در برابر یک کودک.
شعیری تصریح کرد: اما Ethic نیاز به بردباری دارد، زیرا تحمل درد و رنج می‌خواهد. برای Ethic باید صبور بود. Ethic نوعی معرفت شعور است و از این رو گاهی قهرمان از نظر صورت و صوری بازنده است و برنده مادی نیست چون چیزی را از دست می‌دهد و ممکن است تنها تحسین اجتماعی به دست آورد، اما اتیک می‌تواند با کنش ضداتیکی روبرو شود که او راه عمل را تغییر می‌دهد و در بزنگاه عمل اثرگذار باشد.
شعیری در پایان گفت: از این رو در جامعه خودمان و در نسبت با دین باید بگویم، اگر دین در جوامع بر اساس امر Moral تبلیغ و اجرا شود، یا Ethic دو شیوه متفاوت اجرا گذاشتن دین را شاهد خواهیم بود. اگر دین به مثابه Moral را ترویج کنیم، نتیجه اختلاس‌های عظیم و دزدی خواهد بود اما اگر دین به مثابه Ethic تبلیغ بکنیم شاهد گذشت از خود به خاطردیگری خواهیم بود و ارزش را به خاطر دیگری رعایت کردن، راه را بر هر نوع فساد می‌بندد، زیرا Ethic خود را فدا می‌کند.

انتهای پیام

captcha