به گزارش ایكنا از فارس، وارد دانشگاه فنی و حرفهای شهید باهنر شیراز میشوم. چهره روحانی او مرا جذب خود میکند. انگار زیر لب چون همیشه سوره واقعه میخواند. «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا کاذِبَةٌ، خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ...»
رزمندهای در حال محکم کردن پای مصنوعی خود است. دیگری شاخههای گل نرگسی را که از شهرستان آورده است بین دوستانش پخش میکند. یک نفر در حال بوسیدن پیشانی دیگری مانند شبهای عملیات میگوید: حاجی نوربالا میزنی...
اینجا هم رزمندگانی که روزگاری با احاطه کردن آقا مرتضی برای سالم عبور دادن او از میدان مین، بر گردش جمع میشدند، دوباره آمدهاند و او توانسته است یکبار دیگر گردان فجر را از اقصی نقاط فارس سازماندهی کند.
گروه سرود نظامی، نوای کجایید ای شهیدان خدایید را در اولین قدم مینوازد. حال و هوا عوض میشود. اطلاعیهها، شروع مراسم را با عدد 9 نشان میدهد. یاران مرتضی دقیقاً ساعت شهادت او، مراسم را با نوای مداح سالهای دور گردان فجر بهصورت غیررسمی آغاز میکنند.
صحنههایی که قابل ثبت نیستند
حاج اصغر شفیعی از کربلای 4 و 5، لشکر المهدی و گردان فجر ياد میکند. گردانی که با نام شهدایی مانند مرتضی جاویدی در کشور میدرخشد.
صحنه زیبایی است؛ ایستادن اینهمه رزمنده از یک گردان که روزی و روزگاری شب و روزشان با هم سپری میشد. هر کدام از حاضران حداقل ترکشی را به یادگار از دوران حماسه با خود نگه داشته است. هیچ دوربینی نمیتواند صحنههای امروز را که برای ما تازگی دارد ولی برای رزمندگان آن سالها، تنها گوشهای از زیباییهای جبهه است، را به تصویر بکشد.
در آن میان چند جوان با تکپوشهایی با عکس عمو مرتضی این نکته را یادآور میشوند که ماجرای شهید و شهادت و واقعیت حماسه و ایثار، جای خود را در دل جوانان این نسل هم باز کرده است؛ اگرچه کمکاریهای زیادی هم در بیان اهداف شهدا در جامعه اتفاق میافتد.
به سمت سالن راه میافتیم. شهدا در طول مسیر در قابهای ساده خود به ما لبخند میزنند. در ورودی سالن مسئولان دانشگاه به حاضران خوشآمد میگویند. تصاویر شهدای گردان فجر بر دیوارها نقش بسته است. قاب جلویم تاریخچه ایجاد این گردان معروف را بیان میکند. و نگاهم روی دستخطی که شرایط حضور در این گردان را نوشته، میایستد. به بغلدستی میگویم چه شرایط جالبی! میگوید چه چیز؟ دستخط روی تابلو را نشان میدهم. یک دفعه با تعجب میگوید: اینکه دستخط خودم است. میگویم گویا این دستخط تنها گوشهای از شرایط ورود به گردان فجر است و او لبخند میزند.
استقبال باشکوه از یادواره شهید جاویدی
جالب است که با وجود قرار دادن شرایطی برای پیوستن به این گردان، شهید مرتضی جاویدی کاری کرده بود که همه برای همراهیاش بهصف میایستادند.
وارد سالن میشوم. جایی برای نشستن باقی نمانده است. بسیاری روی پا و ایستاده برنامه را دنبال میکنند. مسعودی از قاریان فارس «مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ...» را قرائت میكند.
رئیس دانشگاه شهید باهنر که دبیری این همایش را برعهده دارد در سخنان کوتاهی میگوید: آمدهام تا فقط خوشآمد بگویم و یک نکته را یادآور شوم.
محمد جامعی از نقش دانشگاه در ثبت و تشریح فرهنگ شهادت میگوید و ادامه میدهد: اساتید و بهویژه اساتید علوم انسانی نقش بزرگی در این مسئله برعهده دارند.
وی البته از تمامی افراد و ارگانهایی که در مسیر برگزاری این همایش بزرگ یاور او بودهاند و بهویژه از همرزمان شهید که در دانشگاه حضور دارند قدردانی میکند.
روایت شهید جاویدی از رمز پیروزی
کلیپی از شهید پخش میشود و با طنینافکن شدن صدای شهید آوینی در یکی از قسمتهای روایت فتح که با شهید جاویدی گفتوگو میکند، چشمها به اشک مینشیند. دنیا رو با همهٔ خوب و بَدِش…با همهٔ زندونیایِ اَبَدِش …پشتِ سر گذاشتَن و رَها شُدن…
مرتضی در حالی که منتظر پایان مصاحبه است تا به یاران شهیدش بپيوندد، علت پیروزی رزمندگان اسلام را معنویات و امام میداند و میگوید: خاکپای امام را میبوسم، نوکر امام هستم و همه فدای امام.
این گفته، نکتهای کلیدی است که سردار محمدجعفر اسدی، فرمانده وقت لشکر المهدی(عج) بهخوبی در قسمتی از برنامه به آن اشاره میکند و میگوید: رمز پیروزی را شهدا بهخوبی درک کردند و این روزها نیز باید با حمایت از رهبری راه پرافتخار شهیدان را ادامه دهیم.
وی اضافه میکند: شهید جاویدی افتخار کشور، فارس و شهرستان فسا است. او یادی از شبهایی میکند که به دعوت وی برای خوردن شام نزد رزمندگان گردان فجر میرفت و شاهد بود که برنامههای آنان بانظم پیش میرفت، سر ساعت استراحت میکردند و نیمهشب به بعد چه حال و هوایی داشتند. اسدی از قرآن خواندن دسته جمعی گردان هم یاد میکند و کناردستی من میگوید: همیشه سوره واقعه میخواندیم و من دوباره دلم برای شنیدن سوره واقعه تنگ میشود. «إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ، لَیسَ لِوَقْعَتِهَا کاذِبَةٌ، خَافِضَةٌ رَافِعَةٌ...»
صدای هقهق گریهها بلند است. این فرمانده دوران مقدس یکبار دیگر خاطره تکرار نشدن ماجرای تنگه احد را از زبان شهید جاویدی یادآور میشود.
مدیرکل حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس فارس نیز در این برنامه گفت: امسال اردوهای راهیان نور به نام شهید جاویدی بهعنوان شهید شاخص متبرک شد و در اقصی نقاط کشور یاد او گرامی داشته میشود.
لزوم توجه رزمندگان به ثبت حماسههای دفاع مقدس
حمیدرضا گرامی ادامه میدهد: استان فارس دارای 37 رده رزمی است و بهطور متوسط 257 هزار ایثارگر دارد که 15 هزار شهید،42 هزار آزاده و جانباز و دیگر رزمندگانی هستند که مایه افتخار این استان شدهاند.
وی با اشاره به سخنان رهبری در مورد فارس میگوید: در همه عرصهها باید در قله باشیم و باید از ظرفیتهای گنجینه دفاع مقدس استفاده کنیم و امید است که پیشکسوتان جهاد و شهادت برای جلوگیری از تحریف و فراموشی، ما را در جمعآوری اسناد و خاطرات آن دوران یاری کنند.
کلیپ تخریبچی برگرد با صدای آهنگران یکبار دیگر همه را به سکوت وامیدارد و چقدر احساس میکنم امروز نیاز به آن تخریبچیها داریم که در گام اول نفسمان را بشکند. تخریبچی برگرد، تو صاف بودی ساده جنگیدی، اما جواب آیینهها سنگه، از وقتی رفتی خوب فهمیدیم، سنگر عوض میشه ولی جنگه، روی سر دنیا آتیش سنگینه، تخریبچی برگرد اینجا پر از مینه، تخریبچی برگرد تا معبرا باز شه، اول برو میدون تا راه پیدا شه...
مجری چه زیبا میخواند: روبهقبله گلها باید سلام کرد. باید سلام کرد به لباسهای خاکی آنان و بر دستها و انگشتهای بریدهشان، بر پوتین بیپا...
در این میان حاج مصطفی خسروی، جانباز و برادر دو شهید میکروفن به دست، کنار صندلیها حکایت جنگ حق و باطل را دوباره روایت می کند و خطاب به شهدا با حسرت میگوید: شما ستاره شدید و ما بر زمین ماندیم. شما بیسر شدید تا ما بیصبر نشویم...
کلیپ یاران چه غریبانه که پخش میشود، دوباره سالن حال و هوای دیگری میگیرد و اشکها بهآرامی سرازیر میشود.
رونمایی از نرمافزار چند رسانهای اِشلو
در ادامه برنامه، سازمان فضای مجازی سراج از مجموعه رسانهای اشلو شامل سایت اینترنتی، اپلیکیشن اندرویدی، انیمیشن و کتاب مجازی «آقا مرتضی» رونمایی میکند و از عوامل ساخت این مجموعه که چندین ماه تلاش آنان امروز رونمایی شد تقدیر میشود.
خانواده شهید مرتضی جاویدی، رضا بدیعی و شهید نوری هم مورد تجلیل قرار میگیرند. دو جوان پردهای را از گوشه سالن به میان میآورند و پردهخوانی مرشد و بچهمرشد جوان، روایتگر زندگی شهید اشلو است که به روایت شهید صیاد شیرازی، تنها رزمندهای بود که امام پیشانی او را بوسید.
مسیری که بوی سیب میدهد
برادر شهید جاویدی هم در اظهارات کوتاهی علاوه بر قدردانی از تلاشگران برگزاری این مراسم، به بیان چند خاطره پرداخت که یکی از آنها از اولین اعزام شهید به کردستان بود. وی شعر قاسم نعمتی در مورد شیر مردان کربلای 5 را هم قرائت کرد و بسیاری از رزمندگان هم با او میخواندند.
هرنفس بوی سیب میآید
ازمسیرشلمچه این شبها
زنده شد یادکربلای پنج
یاد سربندهای یا زهرا
*
هرکسی پهلویش که ترکش خورد
گفت یا فاطمه زپا افتاد
به گمانم که لحظهٔ آخر
روی دامان مادرش جان داد..
محمد آرام، يكی از روایتگران دفاع مقدس فارس و از رزمندگان این دیار نیز در ادامه راوی گوشهای از حماسههای آن دوران شد و خاطرهای که از پدر و مادری پیر و بعد از دیدن فرزند شهیدشان بعد از گذشت چند ده سال بيان كرد، قطرههای اشک را با صدای هقهق بر گونهها جاری کرد.
در ادامه يك مداح رزمنده دوباره پشت تریبون آمد تا آخرین صحنه این همایش را به پایان ببرد. اما کار مداحی او هم به روایتهایی از رزمندگان گردان فجر کشید و در مواقعی نمیتوانست احساسات خود را کنترل کند و اشک با بغض گلو را تحویل حاضران میداد.
روایت این روز باشکوه، با حضور در آرامگاه سردار شهید نوری و یکی از شهدای گمنام دفاع مقدس در این دانشکده پایان یافت.
در خارج شدن از دانشگاه دوباره چشمم به آقا مرتضی افتاد. با نگاهش گفت: اشلونی، حالت چه طور است؟ و چقدر حالم از صبح بهدليل اينكه با وضو به اين همايش امده بودم، خوب و خوبتر شده بود.
در حال خواندن شعر محمدجواد طهرانی نوبندگانی که به مناسبت امروز سروده شده بود از دانشکده بیرون آمدم.
تو اون قدر خوبی که با یاد تو
پر از مهر می شه فضای دلم
میون تموم شهیدان عشق
تو جاویدیای مرتضای دلم
-
تو باعث شدی توی دلهای ما
جوونمردی و عشق بیدار شه
درسته تو اون تنگه تنها شدی
نذاشتی احد باز تکرار شه
-
تو اون قدر خوبی که روزی امام
به پیشونی پاک تو بوسه زد
تو رو هر کی فهمید و با دل شناخت
نشست و بر اون خاک تو بوسه زد
-
شهادت، خدا هدیه می ده به تو
شلمچه، شب کربلا پنج تو
امیر دلیران گردان فجر!
دیگه فاش شد نقشهٔ گنج تو
-
شب هشتم بهمن شصت و پنج
شهادت، سرانجام راه تو شد
دیار سرافراز نوبندگان
پر از نور اون روی ماه تو شد
انتهای پیام
گزارش: رحیم میرعظیم