به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست «فرهنگ و زبان در نگاه بالهیات اجتماعی»، امروز، 4 اسفند، با سخنرانی جمعی از صاحب نظران و حضور علاقهمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
سید جواد میری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این مراسم بیان کرد: اصل پانزدهم قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، هفته گذشته در سمیناری که در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد مورد بررسی قرار گرفت و بنده نیز مباحث را پیگیری کردم. تفاوت مشرب در سخنان حاضران آن سمینار بود اما مخرج مشترک این مباحث این بود که اصل 15 را به گونهای بارخوانی کرده بودند که جایی برای مفهوم تنوع و تکثر در ساحت عمل وجود نداشته باشد و از منظر حقوقی تلاش داشتند، قرائتهای غیرقانونی و غیرحقوقی را از دولت بخواهند که پای آن بایستد.
وی در ادامه تصریح کرد: نکته دیگر نیز که مطرح است اینکه، آیه 22 سوره روم و آیه 13 سوره حجرات باید مورد توجه قرار گیرد که این دو آیه در قران است و میخواهم این دو اصل، یعنی اصلهای 15 و 16 را در نسبت با این دو آیه و بعد منظری که میگوییم الهیات اجتماعی انتقادی، بازخوانی کنم و آن این است. خداوند در این آیات میفرماید «وَ مِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَ أَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ» ، «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ».
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: از این آیات برمیاید که خود تفاوت فرهنگی و زبانی، به خودی خود، نه تنها مذموم نیست، بلکه فضایی را ایجاد میکند که انسانها هم به خلق خدا پی ببرند و هم به آفریشن آسمانها و زمین و هم اینکه در سوره حجرات که صحبت از خلق انسان میشود و شعوب و ... را مطرح میکند بحث «لتعارفوا» مطرح میشود. یعنی انسانها نسبت به هم معرفتی را پیدا کنند که این تمایزات، راههای دلیل باشند که به معرفت بیفزایند.
میری بیان کرد: وقتی انقلاب اسلامی پیروز میشود، قانون اساسی شکل میگیرد. اصل 15 نوشته میشود که عین اصل اینطور است که «زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران، فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است». وقتی اصل 16 را نیز میبینیم، معلوم میشود که شاکلهای را برای هر کسی که از منظر الهیات اجتماعی نگاه میکند ترسیم میکند و میگوید از آنجا که زبان قرآن عرب است و ادبیات فارسی با آن آمیخته است، این زبان باید پس از دوره ابتدایی، تا پایان دوره متوسطه در همه کلاسها و رشهها تدریس شود.
وی در ادامه افزود: جالب است، کسانی که به صورت حقوقی سعی دارند جلوی تدریس زبانهای دیگر را بگیرند، استناد میکنند به صورت قانون و میگویند زبان فارسی است و آنجا نیز گفته استفاده از اینها در مطبوعات اشکالی ندارد اما به این معنا نیست که زبان آنها باید تدریس شود. اما وقتی در مورد ادبیات صحبت میکنیم بدون زبان که نیست، ادبیات در دامن زبان شکل میگیرد. به گونهای این اصل را بررسی میکنند که ادبیات آن باشد، یعنی ادبیات کردی و ترکی قبول است اما زبان اینها نباید تدریس شود.
میری بیان کرد: اما مسئله این است که این قانون اساسی بر اساس جهانبینی شکل گرفته است و ممکن است ما با آن زاویه داشته باشیم، اما وقتی در مورد قانون اساسی حرف میزنیم، این قانون بر اساس جهانبینی قرآنی شکل گرفته است. البته بحث من نیز تئولوژیکال نیست، من میگویم وقتی میخواهیم قانون را بخوانیم، وقتی صحبت از آزادی میکند و میگوید در کنار زبان فارسی آزاد است، این آزادی در نسبت با کدام جهانبینی است؟
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: جهانبینی که امروز باعث شده ستیزهجوییهایی برای عملی شدن تکثر زبانی در جامعه ما در آکادمی و ... شکل بگیرد این بوده که بر اساس این جهانبینی قرآنی این را تعریف نمیکند و امروز هم که با بینش حقوقی رجوع میکند، بر مبنایی غیر از جهانبینی قرآنی نگاه میکند که اسم آن را میتوانید بگذارید ناسیونالیزم باستانگرا.
وی بیان کرد: یعنی اصل و صورت قانون را به گونهای خوانش میکنیم که با رویکردها و چشماندازهای ناسیونالیزم باستانگرا همخوانی داشته باشد، نه اینکه با ارجاع به سوره روم باید بگوییم این دو اصل بر مبنای حقوقی فرانسه نیست و اگر ریشهیابی شود این دو آیه منبع به رسمیت شناختن حقوق دیگری بوده است. اما در خوانش حقوقی که امروز در برخی از نهادها در ایران امروز و در نهاهای علمی و ... وجود دارد، مسئله به این صورت است که تمامی تلاش را میکنند به خاطر اینکه این اصل و اصول به منصه ظهور نرسد و عملی نشود که این کار مبتنی بر خوانش جهانبینی قرآنی و نگاه الهایت اجتماعی نیست، بلکه مبتنی بر نوعی ناسیونالیزم باستانگرا است.
این عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: چطور در جمهوری اسلامی ایران قانون اساسیاش مبتنی بر جهانبینی قرآنی است و جمهوری اسلامی، ریشههای حقوقی خود را بر جهانبینی قرآنی تعریف میکند اما وقتی به ساحت عمل میرسد و میخواهد دیگری را برساخت کند، مبتنی بر سیاستگذاری ناسیونالیزم باستانگرا میشود؟
وی در ادامه افزود: نکته این است که آیا ما در این 40 سال در مورد امر زبانی اندیشیدهایم یا خیر؟ فکر میکنم هر گاه در مورد زبان و فرهنگ صحبت میکنیم، چنان مسائل امنیتی و سیاسی و غیر آکادمیک شده که هر وقت در مورد هر کدام از زوایای این مسئله بحت میکنید، بحث امنیتی و سیاسی شده و به پیکارها کشیده میشود. در حالی که دانشگاه جایی است که بتوانید مقولات را مفهومسازی کنید و بر روی مقولات صحبت کنید، ولی من فکر میکنم ما بعد از چهار دهه در مورد امر زبانی به این حد نرسیدهایم.
میری در انتها بیان کرد: لذا این دو اصل، ربط وثیقی به جهانبینی قرآنی دارد. اما ما از خوانشهایی که زبان و فرهنگ و تمایزها را به مثابه آیات خداوند میداند که آن پدیدارها مایه رشد و تعالی و تکامل وجودی ما است، دور شدهایم.
انتهای پیام