کد خبر: 3795299
تاریخ انتشار : ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۲:۲۴
حجت‌الاسلام ذوعلم:

گام دوم انقلاب، مقابله با استکبار در سطح جهانی است

گروه اندیشه ــ حجت‌الاسلام ذوعلم ضمن اشاره به اینکه این انقلاب انقلابی اصیل است که شعارها و جهت‌گیری‌هایش با فطرت جامعه و بشر پیوند خورده است، تصریح کرد: گام اول انقلاب مبارزه با استبداد داخلی و گام دوم انقلاب مقابله با استکبار در سطح جهانی است.

به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست علمی «تبیین گام دوم، از نظر تا عمل» عصر دیروز، 13 اسفندماه، در پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.

حجت‌الاسلام ذوعلم در این نشست به بیان توضیحات خود پرداخت و گفت: معمولاً سؤال می‌شود که این بیانیه چه چیز تازه‌ای دارد؟  می‌گویم که اولاً چرا این سؤال را می‌پرسیم؟ مگر هر امری مطرح می‌شود باید تازه باشد؟ تازه‌گرایی افراطی به این معنا حاصل تجددگرایی افراطی دوره ماست. اگر امری در جامعه اصیل و اثرگذار باشد، نیازی نیست که تازه باشد. دویست سال بعد از پیامبراکرم(ص) وقتی در نیشابور از امام رضا(ع) درخواست می‌شود که برایشان حدیثی از پیامبر(ص) بخوانند. ایشان همان حرفی را می‌زنند که پیامبر(ص) روز اول زد؛ یعنی همان حدیث سلسلة الذهب. ایشان حقیقت توحید را دویست سال بعد بازخوانی کردند. اینکه پس از گذشت چهل سال از انقلاب اسلامی همان حرف انقلاب اسلامی تکرار می‌شود نشان می‌دهد که این انقلاب انقلابی اصیل بوده که شعارها و جهت‌گیری‌هایش با فطرت جامعه و بشر پیوند خورده است. اگر بخواهیم حرکت انقلاب استمرار داشته باشد، باید همان حرکت را دنبال کنیم.

وی در ادامه افزود: نگاه دیگر هم به این بیانیه هست و آن اینکه این بیانیه اصلاً نمی‌خواسته حرف تازه‌ای بزند، ولی کار تازه‌ای کرده است؛ یعنی خودش یک عمل است، یک حرف نیست. در شرایطی که فضاسازی تبلیغاتی و ضعف باور برخی دست‌اندرکاران و وجود نقایصی در ظواهر زندگی اجتماعی، برخی نخبگان را به این اندیشه انداخته که دوره انقلاب پایان یافته و باید بیشتر به حل مسائل اقتصادی خودمان بپردازیم و کاری کنیم که تحریم‌ها برداشته شود. در چنین شرایطی این بیانیه کار تازه‌ای را انجام می‌دهد و می‌گوید که این انقلاب همان انقلاب است و ما به تقلید از فرانسه نیازی به جمهوری دوم و سوم نداریم، بلکه باید گام دوم همان انقلاب را دنبال کنیم. تعبیر «گام دوم» غیر از «انقلاب دوم» است؛ یعنی گام اول که باید برداشته می‌شد برداشته شد و حالا باید گام دوم را برداریم. ضمن اینکه این بیانیه نشان می‌دهد رهبری انقلاب یک امر اعتباری نیست، کما اینکه مادر یک فرزند امر اعتباری نیست؛ مادر را فقط از روی شناسنامه نمی‌شناسند، بلکه از روی نوع نگاه و دلسوزی و دغدغه‌مندی او نسبت به فرزند می‌فهمند این شخص، مادر این بچه است. خیلی مهم است که تعدادی از مراجع تقلید می‌آیند و می‌گویند این بیانیه بیانیه خیلی مهمی است و باید فهم شود. در سنت حوزوی ما سابقه ندارد مرجع تقلیدی از مرجع تقلید دیگری این گونه به صراحت حمایت کند و اثر مکتوب او را مبنای حرکت آینده جامعه قرار دهد.

ذوعلم در ادامه تصریح کرد: این نشان می‌دهد رهبری رهبری واقعی است و امری عینی است. از قضا مطلبی که در یادداشت‌هایمان فراموش کردیم همین است. گویا ولایت و سیستم ولایت فقیه را در حد یک سیستم سیاسی تقلیل دادیم و فقط گفتیم این الاهی است اما دیگر نظام‌های سیاسی الهی نیستند. واقعاً این‌گونه نیست. یک اتحاد حقیقی بین امت و امام برقرار است؛ اگر رهبر سخنی هم می‌گوید نشان‌دهنده آن حال و آن برون‌داد جان اوست، نه اینکه عبارتی را سر هم کرده باشد. این اثر معلول حقیقی و تکوینی کسی است که آن را نگاشته است. این بیانیه با قلم نگاشته نشده، با روح نگاشته شده است. نمی‌خواهم تعریف و توصیف کنم، بلکه می‌خواهم بگویم از این بیانیه چنین برداشتی می‌شود. همان‌طور که اشاره کردم این بیانیه در عمل گام دومی را کلید زد؛ یعنی شعله‌ای برافروخت و پتانسیل و نیروی اصلی انقلاب در گام دوم را مخاطب قرار داد، یعنی جوانان. سؤال می‌شود کدام جوان؟ جوان مؤمن انقلابی؟ خیر. این قید در این بیانیه نیست. بنابراین نگاه این بیانیه نگاهی کاملاً ملی و فراتر از جناح‌ها و احزاب و اقشار است.

وی در ادامه یادآور شد: این بیانیه خطاب به روحانیت و نخبگان و دولت نیست، خطاب به جوانان است؛ روح جاری و حاکم در این بیانیه جوانان هستند و حدود چهل مرتبه واژه جوانان در آن تکرار شده است و آخرین کلمه آن هم سلام ویژه‌ای است به جوانان. این نشان می‌دهد آن‌ها مخاطب این بحث هستند. واژه جوانان، جوانان روستایی، شهری، دختر، پسر از همه قومیت‌ها را فرامی‌گیرد و از این جهت وحدت ملی ایجاد می‌کند. اگر جوانان بخواهند گام دوم برداشته بشود، این گام برداشته خواهد شد. البته پیش‌نیازهایی لازم است و با صرف شعار و دستاورد شخصی نمی‌توان به انقلاب پرداخت. باید توجه کرد که گام اول انقلاب و نقطه آغاز مبارزه، مبارزه با استبداد داخلی بود. این گام تحقق پیدا کرد. در گام دوم در عرصه جهانی چنین چیزی را هدف قرار می‌دهد. به همین خاطر از تقابل اسلام و استکبار در آن سخن به میان آمده است. حتی نقطه اصلی تقابل اسلام با کفر نیست، حتی تقابل اسلام با غرب نیست، بلکه تقابل اسلام با استکبار است.

انتهای پیام

captcha