به گزارش ایکنا، آیتالله سید هاشم بطحائی گلپایگانی از جمله استادان برجسته حوزه در سطح خارج است که همزمان با تحصیلات حوزه به مدارج دانشگاهی تا مقطع دکترا دست یافته است؛ وی دکتری حقوق را از دانشگاه تهران و دکتری فلسفه را از الازهر مصر دریافت کرده است. با او که در کارنامه اش نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه گلپایگان را دارد در منزلی قدیمی در قم به گفت و گو نشستیم. او برایمان از اخلاقمدار بودن مرحوم طباطبایی روایت کرد که گمشده جامعه امروز ماست.
نماینده سابق مجلس خبرگان از رسیدگی به طلاب نیازمند، اصلاح ذات البین و رعایت اخلاق در موضع گیری های سیاسی آسیدمهدی هم سخن گفت و تاکید کرد«ایشان به اخلاق در تعاملات سیاسی خیلی پایبند بودند.»
مشروح این گفت و گو را در ادامه بخوانید؛
ایکنا ــ آقای بطحایی! مرحوم طباطبایی را استاد اخلاق می نامیدند آنهم در روزگاری که اخلاق در جامعه ما و حتی در عرصه بینالمللی، کم رمق و کم رنگ شده است، در مورد این ویژگی ایشان بفرمایید و اینکه چقدر جای خالی چنین شخصیت هایی حس می شود؟
ـ عمده کسانی که قبل از انقلاب وارد حوزه شدند انگیزهای جز دین و دانش نداشتند چون منصب اصلا مطرح نبود؛ حتی در ذهن علما و روحانیت هم نبود که نتیجه تحصیل، گرفتن منصب خواهد شد بنابراین هدف تبلیغ دین و خدمت به دین بود، مرحوم طباطبایی هم در زمره این افراد بود. ایشان از فعالان سیاسی و مبارزین مجد در برابر رژیم شاه بودند و بعد از انقلاب هم به اخلاق در تعاملات سیاسی خیلی پایبند بودند. امروز متاسفانه در عرصه سیاسی و قضا، اخلاق کمرنگ شده است. بنده بیش از 50 سال است استاد حوزه هستم و چیزی که یاد گرفته و معتقدم این است که اخلاق تجلی و تبلور رافت، عفو، مهربانی، دلسوزی، عطوفت، غیرت و وجدان افراد است و اگر این مولفهها در هر نهادی تبلور یابد مشکلات زیر پوشش اخلاق حل خواهد شد. مرحوم طباطبایی به این نکته خیلی توجه داشت؛ همان طور که شاعر فرموده:«ای برادر تو همین اندیشه ای/ مابقی تو استخوان و ریشه ای» انسان اگر اخلاق انسانیش متبلور نشود حیوان خواهد شد.
اندیشه، بخش انسانی انسان است که ممیزه اوست و این قدرت ناطقه به معنای حکمت و انسانیت است. هرقدر دراین بخش کم بیاورد به تعبیر قرآن در سوره انفال و در دو آیه 22 و 55؛ دواب یعنی بدتر از همه جنبندگان آفرینش خواهد بود. امروز نمونه شرالدواب را در اروپا و آمریکا می بینیم زیرا حیوانات مانند گرگ و پلنگ محدود است ولی آمریکا و دست پرورده آن یعنی داعش کمربه نابودی نوع بشر بسته بودند.
ــ البته متاسفانه در فضای جامعه خودمان هم این مسئله رو به کمرنگ شدن است...
ـ بله انقلاب قرار بود از مولفه های ویژه برخوردار باشد به تعبیر دیگر انقلاب براساس معارف پیامبر و اهل بیت رخ داد و اگر غیر از این بود این انقلاب ایجاد نمی شد بنابراین باید اخلاق در عرصه سیاست و اجتماع و همه روابط مردم دیده شود. در دوره طاغوت بحث بر سر این بود که «چو فرمان یزدان چو فرمان شاه» لذا مردم در میان انواع نظامات موجود مانند سلطنتی، جمهوری و ... جمهوری اسلامی را پسندیدند. ندای مردم ایران در آستانه انقلاب، فرازی از دعای افتتاح است که می فرماید «اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فى دَوْلَةٍ کَریمَةٍ : تُعِزُّ بِهَا الاِْسْلامَ وَاَهْلَهُ ، وَتُذِلُّ بِهَا النِّفاقَ وَاَهْلَهُ... بود و تعهد خدا هم این بود که و نرید انمن علی الذین یعنی بافت نظام اسلامی ما دینی و الهی واخلاقی است و ملت ایران طرف قرارداد با خدا است تا عزت اسلام که در عملی شدن احکام حقوقی، کیفری و اخلاقی است محقق شود بنابراین اگر در گذشته کلک، زیرمیزی، ربا، اختلاس و ... ایراد نداشته امروز همه را جارو می کنیم و خداوند نیز فرموده اوف بعهدکم اوف بعهدی؛ در حالی که این دون شان خداوند است که به بنده و عبد خود تعهدی بدهد زیرا ما هر چه داریم از مولاست و چیزی از خود نداریم ولی با این حال خدا این احترام را برای انسان قائل شده است.
این روند در ابتدای انقلاب رشد می کرد به گونه ای که وقتی در حوزه می خواستند شهریه بدهند هر کسی به اندازه نیازش میگرفت یا در جهاد سازندگی خدمت بی نظیری شد ولی به نظر می آید که این تعهد ما به خداوند رنگ باخته که وجود زندان ها، بالارفتن جرائم و طلاق و زیاد شدن دادگاهها و 16 میلیون پرونده قضائی دلیل این مطلب است. بنابراین اخلاق که فردی مانند مرحوم طباطبایی برای آن دلسوزی داشت اینقدر اهمیت دارد.
ببینید نتیجه بیماری روحی، حجم پرونده قضائی و نتیجه بیماری جسمی نیز زیادشدن دفترچه های بیمه است؛ این ها محصول دوری از اخلاق است؛ البته اخلاق به معنای پرخندگی و آرتیست گری و رقاصی نیست. نعمتی که خداوند بر امت آخرالزمان گذاشته این است که بنا نیست ماهیت درونی افراد نمایان شود (زیرا برخی در مورد ناموس خود باکی ندارند که آن را حراج کنند، برخی حریص و مورچه مسلک و برخی گرگ مسلک اند) ولی تعبیر قردة خاسئین را در قرآن داریم؛ بنابراین دوری از اخلاق، برای جامعه ما زنگ خطری است.
ـ یکی از کارهایی که در سیره علما و به خصوص علمای بزرگ و فقها و مراجع رواج داشته و دارد بحث خدمات اجتماعی و دستگیری از نیازمندان بوده و هست؛ مرحوم طباطبایی هم در این زمینه خدمات ویژه ای داشتند در مورد ضرورت تداوم این نوع خدمات ازسوی عالمان دینی توضیح دهید.
ـ مرحوم طباطبایی در رسیدگی به محرومان و مستضعفان و به خصوص طلاب نیازمند و همچنین اصلاح ذات البین خدمات شایانی داشتند. امام علی(ع) در توصیه به حسنین(ع) فرمودند که اصلاح ذات البین افضل من عامة الصلاة و الصیام؛ ما از نماز در میان عبادات چیزی بالاتر نداریم زیرا فرمودند که ان قبلت قبل ماسواها و ان ردت رد ماسواها؛ یعنی اگر انسان اعمال دیگرش خوب باشد ولی نمره نماز را نیاورد فایده ندارد؛ نمره اصلی نماز و روزه است اما در بیان امام معلوم می شود آشتی دادن میان بین دو نفر، زن و مرد و یا اختلاف در مسائل مالی که غالبا هم درگیری در دوره فعلی داریم اینقدر اهمیت دارد، مرحوم طباطبایی به این توصیه جدشان عمل می کرد و این بسیار ارزنده است.
در دعوا، انسانیت و اخلاق و تقوا از بین رفته و خدا نادیده گرفته می شود ولی در دوستی دل آرام می گیرد و اخلاق و تقوا ایجاد می شود؛ البته امروز متاسفانه ما نه تنها رویه اصلاح ذات البین را نداریم بلکه با کمترین مسئله،دعوا درست می کنیم؛ متاسفانه با کمترین درگیری میان مردم و زن و شوهر چاقوکشی و قداره بندی می کنند، واقعا در دادگاه های خانواده چه خبر است؟ اصلا مثل اینکه انسانیت در حال فراموشی است؛ مایه تاسف بیشتر این است که ما مردم به بخش زیادی از احکام و آیات قرآن مطلع هستیم و می دانیم که اسلام در مورد صلح و مودت و ... چقدر آیه و روایت دارد ولی باز هم عمل نمی کنیم.
در گذشته اکثر مردم از حکومت مایوس بودند و به حکومت پشت می کردند لذا خود مردم با هم دوست بودند ولی امروز که نظام و مردم به یکدیگر نزدیکتر شده اند نباید شاهد این مسائل باشیم. امروز بیماری استرس امان جامعه را گرفته و مردم زود فرسوده و بیمار می شوند و بدنشان بهم می ریزد و صدها گرفتاری برای آنان ایجاد می شود به علت دوری از این اخلاق حسنه اصلاح ذات البین است؛ این مسئله جزء دستورات دینی و توصیه ائمه است.
ــحاج آقا بطحایی! یکی از موانع مهم در شکل گیری تقریب ادیان و مذاهب ودر فضای کوچکتر، همدلی وهمفکری در عرصه سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بحث افراط و تفریط است و راه برطرف شدن آن روآوردن به اعتدال که در شخصیتی مانند مرحوم طباطبایی نمود داشت، تعریف اسلام از اعتدال چیست و چه مولفه هایی دارد؟
دین ما دین اعتدال است؛ در تعابیر داریم که تو برای وصل کردن آمدی نی برای فصل کردن آمدی؛ دین یعنی فرمان خدا و مجری این فرمان برگزیده خداست؛ کار دین این است که جاذبه آن بر دافعه اش بچربد؛ در دین بنا بر رویش است و اینکه ریزش به صفر برسد. اعتدال معنایش این است که نه منکرات را نادیده بگیریم و نه اینکه بزنیم کور کنیم؛ جراحی که می خواهد غده نفاق و کفرو بداخلاقی و شرک را درمان کند باید معتدل باشد؛ پیامبر با عناصر شرور بسار خطرناکی مانند ابوسفیان روبرو بود که جنگ بدر را ایجاد کرد و آن همه شرارت علیه اسلام داشت ولی وقتی فتح مکه رخ داد و برخی شعار انتقام سر دادند پیامبر شعار یوم المرحمه داد.
جمهوری اسلامی امروز هم پیرو پیامبر(ص) است و روش و منش اعتدال را در پیش گرفته و همانند دشمن نیست که یکسره در حال توطئه و ظلم و زور علیه ملت ها به خصوص ملت ایران است. بنابراین اعتدال اینقدر اهمیت دارد؛ خداوند در قرآن کریم در آیه ای فرموده است که «...إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» در جای دیگر «... إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا...»؛ اگر در جایی مو را از ماست می کشد که انسان مثقال ذره از اعمالش را خواهد دید و در جای دیگر فرمود: «...لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ ...»
انتهای پیام