علامه امینی قائل به مذهب بودن «تشیع» نبود
کد خبر: 3813465
تاریخ انتشار : ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۸ - ۱۲:۰۷
حجت‌الاسلام امینی بیان کرد:

علامه امینی قائل به مذهب بودن «تشیع» نبود

گروه اندیشه _ فرزند علامه امینی با تأکید بر اینکه ولایت الهی که حق تعالی به نوع انسان دارد منحصر به دین و قبیله خاصی نیست، تصریح کرد: علامه امینی قائل به مذهب بودن تشیع نبود.

به گزارش ایکنا؛ همایش بزرگداشت علامه امینی، شامگاه گذشته، دوشنبه، 30 اردیبهشت، با حضور حجج اسلام داود فیرحی، حجتی کرمانی، احمد امینی و همچنین حسن بلخاری در انجمن آثار و مفاخر فرهنگی برگزار شد.

حجت‌الاسلام احمد امینی، فرزند علامه امینی در سخنانی اظهار کرد: معنای بزرگداشت این است که در همان جهتی که آن بزرگوار زندگی کرد و در همان جهتی که روح خود را وقف آن کرد گام برداریم. نکته‌ای که باید بگویم این است که علامه امینی اصلاً قائل به مذهب بودن تشیع نبود. ایشان بر این باور بود ولایت الهی که حق تعالی به نوع انسان دارد و اولیای حق مصادیق بارز آن هستند که منحصر به دین و قبیله خاصی نیست.

وی افزود: از دید ایشان امامت یک امر حکومتی نیست، بلکه برای تعالی بخشیدن و تربیت انسان به سمت خداگونه شدن است. روح دین این چنین است که جهت تربیتی دارد. با این توصیف، ما مذهب نیستیم. ائمه(ع) اصرار داشتند که هرچه بیان می‌کنیم همانی است که پیامبر(ص) فرموده و نمی‌خواهیم دارودسته داشته باشیم.

حجت‌الاسلام داود فیرحی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، از دیگر سخنرانان این نشست بود که به بیان دیدگاه‌های خود پرداخت و اظهار کرد: برای بحثم عنوانی را انتخاب کردم: «علامه امینی، دستاوردها و درس‌ها» و درباره این عنوان نکاتی را عرض خواهم کرد. الآن حدود نیم قرن از زمان رحلت علامه امینی می‌گذرد. قبل از این 50 سال علامه امینی را چگونه می‌بینیم؟ مولوی بیتی دارد که می‌گوید: اگرچه باد سخن بگذر سخن باقی است/ اگرچه باد صبا بگذر چمن شاد است.

وی با اشاره به جایگاه علامه امینی گفت: برایم جالب بود این نکته را عرض کنم که احترام والای علامه امینی بدین خاطر است که صاحب سخن است. صدای خفته‌ای وجود داشت که نیاز بود روزی مستدل شود؛ چراکه قلب تشیع مسئله غدیر است و غدیر همواره گفته شده، اما به این میزان که در «الغدیر» مستند شده است، مستدل نشده بود. این دستاورد بسیار مهمی است. جامعه تشیع نیاز داشت روزی چنین سخنی گفته شود و چنین اثری تدوین گردد.

وی ادامه داد: دوستان اطلاع دارند که هر مکتبی متشکل از سه قسمت است: قلب، حواشی حفاظتی (یعنی کمربند امنیتی که دور قلب کشیده است) و وجه دفاعی. همه ایدئولوژی‌ها، چه انسانی و چه الهی متشکل از این سه عنصر هستند. هنری که علامه امینی داشت این بود که عمر خود را روی یکی از ارزشمندترین چیزها متمرکز کند و آن قلب تشیع، یعنی مسئله غدیر بود. نکته دیگر اینکه وقتی به تاریخ فکر سیاسی مسلمانان نگاه می‌کنیم متأسفانه اتفاقی که افتاده این است که بیان می‌شود آغاز تاریخ دولت و فکر اسلامی پس از ماجرای سقیفه است؛ یعنی تفکر رایج مسلمانی دوره بعد از سقیفه را برجسته کرده است و دوره قبل از آن، خصوصا زمان حیات پیامبر(ص) و واقعه غدیر را کمرنگ کرده است. البته تنها غدیر نیست که پنهان مانده است بلکه از سال اول هجرت تا سال رحلت پیامبر(ص) همواره به گونه‌ای داخل پرانتز مانده است و احتیاج به کاوش جدید دارد. این دوره، دوره بسیاری زیبایی است که اگر انسان آن را مطالعه کند، علیه خیلی چیزها قیام خواهد کرد.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در ادامه تصریح کرد: علامه امینی در کتاب «الغدیر» یکبار برای همیشه داستان غدیر را توضیح دهد و اتفاقاً ما به این مسئله نیاز داریم. آنچه از روش‌شناسی علامه امینی آموختم بسیار جالب است. شما مستحضرید که در چند دوره مناقشات درباره «الغدیر» بالا گرفت. در آخرین مرتبه برخی گفتند ممکن است تحقیق ایشان فرقه‌گرایانه باشد. علامه امینی در مقدمه جلد اول سخنی را بیان کرده است و آن اینکه بهترین دفاع مراجعه به تاریخ صحیح است. اگر تاریخ صحیح را بیان کنید، نیازی به لشکرکشی‌های خیابانی ندارید. علامه امینی اعلام می‌دارد که نمی‌خواهیم بگوییم چه اتفاقی افتاده است، باید ببینیم تاریخ چه می‌گوید. در اثر نگارش کتاب الغدیر موافقان و شیعیان ایمانشان استدلالی شود و مخالفان از اتهام‌زنی علیه تشیع دست برداشتند. خلاصه کلام اینکه علامه امینی معتقد است که باید به تاریخ رجوع صحیح رجوع کنیم. باید از علامه امینی یاد بگیریم چگونه از امّهات باورهایمان به صورت عمیق دفاع کنیم.

وی در پایان گفت: آیت‌الله سیداحمد شبیری در کتاب «الکلام یجرّ الکلام» می‌گوید کسانی که از وحدت سخن می‌گویند چاک جامه را گم کردند و قسمت سالم جامه را کوک می‌زنند؛ یعنی راه را گم کردند. ایشان معتقد است که باورها و اعتقادات مثل دفینه است که واقع محفوظ دارد؛ مثلاً اگر کسی معتقد است دفینه در این گوشه خانه است و شخص دیگری معتقد است دفینه در سوی دیگر خانه قرار داد، نمی‌توان برای رسیدن به وحدت قسمت مرکزی بین این دو نقطه را انتخاب کرد و ادعا کرد دفینه اینجاست، چراکه قطعاً دفینه در آنجا قرار ندارد. با این توصیف، کسانی که از باورهایشان دست می‌کشند تا به باورهای دیگران نزدیک شوند راه وحدت را گم کردند. وحدت رها کردن اصول نیست بلکه خوب دفاع کردن از اصول است.

انتهای پیام

captcha