به گزارش خبرنگار ایکنا؛ مراسم نکوداشت محسن جهانگیری، از اساتید برجسته فلسفه، روز گذشته، دهم تیرماه با حضور جمعی از اعضایی خانواده وی، اندیشمندان و علاقهمندان در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
سیدمحمدرضا بهشتی استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران در این مراسم بیان کرد: سال 62 بود که به تهران آمدم و در دانشگاه تهران، در رشته فلسفه آغاز به تحصی کرد که البته قبل از آن نیز مدتی را به تحصیل در رشته پزشکی گذرانده بودم. اما از همان نیمسال اول دوره کارشناسی بود که با مرحوم استاد جهانگیری آشنا شدم. با ایشان دورن تاریخ کلام و کلام را داشتیم و بنده نیز در زمینه کلام بدون اطلاع نبودم اما در آن زمان کسی را نداشتیم که این قدر روی تارخ کلام مسلط باشد که در نوع خود جالب توجه بود.
وی در ادامه افزود: لذا ایشان در این زمینه بسیار ممتاز بود و زمانی که تدریس میکرد کاملاً روشن بود که سابقه طولانی در تدریس دارند. ایشان بسیار شمرده و به هم پیوسته تدریس میکرد و بیانشان در ذهن مخاطب جای میگرفت. البته در سالهای بعد نیز با ایشان عصر جدید، بیکن و اسپینوزا را داشتیم و نام ایشان نیز با طرح و اندیشه اسپینوزا گره خورده است. زمانی که استاد از اسپینوزا صحبت میکرد برای او تعابیری را به کار میبرد و با این تعابیر او را تکریم میکرد و کاملاً روشن بود که برای او احترام خاصی قائل بود.
این استاد فلسفه دانشگاه تهران بیان کرد: تا زمانی که مقطع ارشد را سپری کنم با ایشان درسهایی را داشتیم تا اینکه بنده برای تحصیل در مقطع دکتری به خارج از کشور سفر کردم و پس از آن نیز در گروه فلسفه با ایشان همکار شدم. اما یکی از نکات بارزی که طی این چند سال از استاد دیدم این بود که ایشان تا ماههای آخر زندگی هم به تدریس ادامه داد و این در حالی است که اساتید وقتی به سنی میرسند دیگر حوصله تدریس را ندارند و دوست دارند که بیشتر به کارهای تحقیقاتی و پژوهشی بپردازند.
بهشتی در ادامه تصریح کرد: ایشان در زمینه کلام، فلسفه اسلامی و عرفان کارهایی داشت و زمانی که با ایشان بیشتر آشنا شدیم دیدیم که کارهای بسیار خوبی دارند و بعد هم کتاب مهم ابن عربی از ایشان منتشر شد و این کتاب نشان میداد که ایشان روی ابن عربی تمرکز بیشتری داشتهاند و نکات بسیار مهمی نیز در این کتاب وجود دارد. در مورد ابن عربی کتابهای زیادی وجود دارد اما نکاتی که در این کتاب وجود دارد نشان از کنجکاوی بالای ایشان دارد. به گمانم تا سه ماه مانده به زمان وفاتشان نیز تدریس را داشتند و این اواخر در منزل به تدریس میپرداختند.
وی بیان کرد: اما وجه دومی که در ایشان وجود داشت، اهتمام به امر پژوهش بود و به همان اندازه که کار تدریس را دنبال میکرد به پژوهش نیز توجه داشت و سختیها و دشواریهای راه را بر خود هموار میکرد و ما نیز تعجب میکردیم که فردی علیرغم داشتن مشکلات جسمانی و ... در سنین پیری باز هم برای انجام این امورات از منزل به دانشگاه میآمد و حضور ایشان در فضای دانشگاه موجب برکت بود که از این نعمت بهرهمند بودیم. ایشان در بخش پژوهش نیز روی تتبع بسیار تمرکز کرده بود و دقت نظر ایشان برای ما بسیار جالب توجه بود.
این استاد گروه فلسفه دانشگاه تهران در ادامه تصرح کرد: ایشان وقتی میخواست چیزی را به نگارش درآورد به دنبال منابع میگشت و این زحمت را به خود میداد که سعی قابل تحسینی است، چه اینکه قبل از ورود به دانشگاه نیز در حوزه بود و تحصیلات حوزوی داشت و چهره شناختهشدهای هم بود. به خاطر دارم که یک بار خدمت آیتالله هاشمی رفسنجانی بودیم و زمانی که خواستند از در خارج شوند آقای هاشمی اصرار کرد که ابتدا باید استاد خارج شوند. حتی در دیدارهایی که داشتیم نیز از ایشان با تکریم و احترام یاد میشد. یکبار هم خدمت آیتالله موسوی اردبیلی بودیم که از ایشان صحبت به میان آمد و آقای موسوی اردبیلی روی توانائیهای علمی و منش اخلاقی استاد جهانگیری تاکید داشتند که این بحث منش اخلاقی خود یک بحث مفصلی است.
بهشتی با اشاره به سجایای اخلاقی جهانگیری بیان کرد: ایشان بسیار متواضع بود و حتی از روی لطف در برخی از آثار خود و در مقدمه از بنده نیز به عنوان کسی که کاری انجام داده است نام میبرد و میگفت که از فلانی نیز در این موضوع کمک گرفتهام. در نقل قولها نیز بسیار دقیق بود و در نگارش یکی از کتب خود شاید حدود 15 بار با من تماس گرفتند و نظرخواهی میکردند. بنده شاگرد ایشان بودم و هستم اما اینکه ایشان با وسعت اطلاعی که داشتند باز هم از افرادی مثل بنده نظرخواهی میکردند در نوع خود جالب توجه بود.
وی در ادامه تصریح کرد: ایشان جزء کسانی بودند که وقتی نزدیکشان میشدیم نوری در ایشان حس میکردیم و مشخص بود که دانش و علم در روحشان نفوذ کرده بود. گاهی اوقات وقتی که یک نفر را میبینید ممکن است که شخص خوبی به نظر برسد اما وقتی به او نزدیک میشوید میبینید که تصور شما اشتباه بوده است اما این قضیه برای استاد جهانگیری به صورت عکس صادق بود، به این معنا که نه تنها دوستداشتنی بودند بلکه هر چقدر به ایشان نزدیک میشدیم ارزش ایشان بیشتر نمایان میشد و هرگز هم نشد که کسی را نصیحت کند بلکه با منش خود روی دیگران تأثیر میگذاشت.
بهشتی در انتها گفت: روح جوان و جستوجوگرانهای که در این فرد بود انسان را متعجب میکرد و امیدوارم که نسلهای بعدی نیز بتوانند از ایشان تأثیر بپذیرند.
انتهای پیام