به گزارش ایکنا؛ نشست رونمایی، نقد و بررسی کتاب «فلسفه دین» با حضور مجتبی اعتمادینیا و روحالله چاوشی به عنوان مؤلفان اثر، همچنین محمد سعیدیمهر، عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس؛ قربان علمی، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و محسن جوادی، عضو هیئت علمی دانشگاه قم عصر امروز دوشنبه، 17 تیرماه در سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاهها (سمت) برگزار شد.
تفاوت فلسفه دین و الهیات عقلی
در آغاز نشست، مجتبی اعتمادینیا به توضیح درباره اثر تألیفی خود پرداخت و اظهار کرد: موضوع کتاب فلسفه دین است. فلسفه دین یکی از زیرشاخههای فلسفه است. در واقع فلسفه دین چیزی متفاوت از الهیات عقلی است. کار اصلی فلسفه دین بررسی نقادانه آموزههای دینی است. در الهیات عقلی نوعی تعهد ایمانی به باورهای دینی وجود دارد، اما فیلسوف دین، تعهدات ایمانی خود را هنگام فلسفه ورزیدن کنار میگذارد و به نقادی آموزههای یک دین میپردازد.
وی افزود: طرح اولیه این کار دو سال پیش مطرح شد و در این مدت جرح و تعدیلهایی اتفاق افتاد. ما مجبور بودیم برای نگارش یک درسنامه منسجم، حجم خاصی را مراعات کنیم. مطمئنا در این شرایط شما نمیتوانید به بررسی همه موضوعات بپردازید، بلکه باید دست به گزینش بزنید. از این نظر طبیعی است که جای خالی برخی مباحث احساس شود. در این گزینشها قطعاً سلیقه مدخلیت خواهد داشت. نکته بعدی اینکه این کتاب برای گروه ادیان و عرفان تدوین شده است. از این نظر ما مباحث ادیانی را در ذهن داشتیم و در برخی مباحث کتاب مطرح کردیم. با این وجود تمام مباحث فلسفه دین قابلیت پردازش ادیانی ندارند، خصوصاً اینکه فلسفه دین در بستر یهودی مسیحی شکل گرفته است و کمتر ناظر به مسائل ادیان شرقی است.
اعتمادینیا تصریح کرد: در این کار تلاش کردیم فضای فلسفه اسلامی را هم مدنظر داشته باشیم. در عموم کارهایی که در حوزه فلسفه دین تدوین شده، مباحث از بستر یهودی ـ مسیحی برخواسته و معمولاً مباحث متناظر آنها در فلسفه اسلامی مورد بحث قرار نگرفته است. به همین خاطر ما تلاش کردیم هر جا بحثی متناظر با مسائل فلسفه دین در فلسفه اسلامی مطرح شده است، آن را مورد بررسی قرار دهیم.
جامعیت نسبی اثر
در ادامه نشست، محمد سعیدیمهر به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: به نظر من یکی از جنبههای مثبت این اثر، جامعیت نسبی آن است. گرچه دوستان محدودیت فضا داشتند، اما اهمّ مباحث فلسفه دین در این کتاب منعکس شده است. حالا چرا گفتم «جامعیت نسبی»؟ برای من خیلی عجیب است که مؤلفان، فصلی با عنوان صفات خداوند را که از مسائل مهم فلسفه دین است، در این اثر ذکر نکردند. کماکان بر این نکته تأکید میکنم که اگر قرار بر حذف برخی از فصول بود، ترجیح میدادم این بحث حذف نشود، چون اهمیت زیادی در منظومه مباحث فلسفه دین دارد. در نوع کتابهای فلسفه دین غربی هم این بخش موجود است.
وی افزود: به نظرم در نگاه خواننده که از عذر مؤلف در خصوص فضای محدود مطالب کتاب بیاطلاع است، این اشکال به چشم میآید که هیچ بحثی راجع به صفات خداوند وجود ندارد. این بحث خیلی مهمی است و حیف شده که در این کتاب حذف شده است. اگر از این نکته چشم بپوشیم، کتاب از جامعیت خوبی برخوردار است. البته قلم نویسنده در برخی مطالب دشوار شده است و از فهم دانشجوی کارشناسی فراتر رفته است. از دیگر نکات مثبت این اثر این است که مراعات چهارچوب کتاب درسی مورد ملاحظه قرار گرفته است. یک بخش عمده نگارش کتب درسی مسئله شکلی و نحوه ارائه است. غربیها در این زمینه خیلی جلو هستند. هدف از کتاب درسی این است که دانشجو آن را فرا بگیرد؛ لذا یک مقتضیاتی دارد که در کتابهای معمولی نیست.
عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرسی تصریح کرد: به نظرم یک نکته مهم این است که مطالب بدون منبع در این کار کم نیست. شاید نویسندگان چنین توجیه کنند که هدف از کتاب درسی این است که مطالبی به مخاطب منتقل شود و اساساً فضای کتاب درسی، فضای پژوهشی نیست. اما اگر این توجیه را بپذیریم، اشکال دیگری به وجود میآید؛ چراکه در برخی مباحث کتاب، فهرست منابع درج شده است. از این نظر، متن کتاب یکدست نیست و خواننده با یک بههمریختگی مواجه است. مسئله بعد اینکه تیترگذاری و عنوانبندی به فهم مخاطب کمک میکند. این شیوه در کتابهای درسی اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ ولی در این کتاب تیترهای فرعی کم است.
تصور غلط درباره ژن شرقی
در ادامه نشست، قربان علمی به بیان نظرات خود پیرامون کتاب «فلسفه دین» پرداخت و اظهار کرد: این تفکر غلط را غربیها مطرح کردهاند که شرقیها اهل عاطفه هستند و اهل تعقل و خردورزی نیستند. یعنی اساساً ژن شرقیها اینگونه است و به همین خاطر دنبال تعقل و فلسفه نبودند. در نتیجه این مباحث میخواهند به ما القا کنند که در حوزه فلسفه نمیتوانید کاری از پیش ببرید. متأسفانه در این کتاب برخی عبارات وجود دارد که این تفکر را به دانشجو القا میکند.
وی در ادامه گفت: من به دانشجویانم به شوخی میگویم که خداوند نتوانسته خداوندی خود را در این دنیا اثبات کند و به همین خاطر به قیامت احاله داده است: «يَوْمَ هُمْ بَارِزُونَ لَا يَخْفَى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ؛ آن روز كه آنان ظاهر گردند، چيزى از آنها بر خدا پوشيده نمىماند. امروز فرمانروايى از آن كيست؟ از آن خداوند يكتاى قهار است»(سوره غافر/ آیه 16). یکی از براهین اثبات خدا برهان ظهور است؛ یعنی این دنیا ظرفیت ظهور حقیقت خداوند را ندارد، لذا باید عالم دیگری به عنوان قیامت وجود داشته باشد.
وی افزود: به نظرم مؤلفان کتاب اساساً به چیستی فلسفه دین و ماهیت و ابزار آن نپرداختند. شما میتوانستید بحث کنید که نگرش فلسفی به دین چه بوده است و نگاه فلاسفه به دین چگونه نگاهی بوده است. آیا اصلاحگرایانه بوده یا لاادریگرایانه؟ شما هم تصریح کردید که نگاهتان بیطرفانه و لاادریگرایانه است، اما مباحث نشان میدهد نگرش شما فلسفی نبوده است و سوگیری داشتید.
پاسخ به انتقادها
در ادامه نشست محسن جوادی در سخنان کوتاهی به برخی انتقادات مطرحشده در جلسه پاسخ داد و گفت: به نظرم این کتاب کار پخته و سنجیدهای است، گرچه اشکالاتی هم دارد؛ ولی در مجموع کار خوب و دقیقی است. در خصوص اینکه چرا مؤلفان در بحث برهان نظم از مطالب فلاسفه اسلامی استفاده نکردند، باید عرض کنم شاید نظر دوستان این بوده است که برهان نظم در فلسفه ما ریشه ندارد و کسانی هم که آن را مطرح کردند کارشان گرتهبردارانه بوده است. اتفاقاً بیشتر هم نقد فلسفی دارند. به همین خاطر شاید دوستان حق داشتند که به این بحث ورود نکنند. برخی دیگر از انتقاداتی هم که مطرح شد شاید دارای مبناهای دیگری باشد که از بیان آن چشم میپوشم.
گزارش تصویری این نشست را اینجا ببینید.
انتهای پیام