به گزارش ایکنا؛ در این شماره از نشریه «پژوهشهای عقلی نوین» مقالاتی با عناوین «انحصار علم به علم حضوری نزد صدرالمتألهین» نوشته حجت اسعدی و عباس جوارشکیان؛ «مروری انتقادی بر معناشناسی«تجرّد» در مسئله تجرّد نفس» تألیف عباس بخشنده بالی و ابوذر نبویان؛ «هویت مکان از دیدگاه نظریه نسبیت و مکانیک کوانتومی، مطلق انگاری نسبی یا نسبیگرایی مطلق» به قلم احمد نصیری محلاتی و علیرضا کهنسال و «مولوی و حقانیت تشکیکی ادیان» تألیف قدرت الله قربانی منتشر شده است.
انحصار علم به علم حضوری نزد صدرالمتألهین
در طلیعه نوشتار «انحصار علم به علم حضوری نزد صدرالمتألهین» میخوانیم مسئله تقسیم علم به حضوری و حصولی نزد فیلسوفان مسلمان ثمره نگاه هستیشناختی به پدیده علم است و از دیرباز تا کنون مورد اعتقاد تقریباً اکثریت حکما بوده است، در این نوشتار، برخلاف این دیدگاه رایج میان حکما که علم را به دو دسته مذکور تقسیم میکنند، با نظر به روش خاص استنباط آراء فلسفی صدرا، و تحلیل و بررسی دیدگاه وی در خصوص حقیقت علم که آن را امری وجودی میداند و معتقد است در هنگام علم به هر چیزی، نفسِ همان چیز نزد عالم حاضر میشود، و سپس با تطبیق این رویکرد با مبانی فلسفی خاص او از جمله اصالت وجود، وحدت و بساطت وجود، تساوق وجود با کمالات آن و اتحاد عاقل و معقول، این مسئله به اثبات میرسد که تقسیم مشهورِ علم در معرفتشناسی صدرالمتألهین قابل پذیرش نیست، بلکه او علم را منحصر در علم حضوری میداند. پشتوانه این رأی نیز شواهد و مؤیداتی است که در مواضع مختلف از آثار صدرالدین و شاگردان حکمت متعالیه قابل اصطیاد است.
مروری انتقادی بر معناشناسی«تجرّد» در مسئله تجرّد نفس
نویسنده مقاله «مروری انتقادی بر معناشناسی«تجرّد» در مسئله تجرّد نفس» در نوشتار خود آورده است یکی از دغدغههای حکیمان الهی، شناخت حقیقت نفس و اسرار آن بوده است. از ویژگیهای نفس، تجرّد آن است؛ زیرا اگر این ویژگی به اثبات نرسد، برخی موضوعات مانند معاد با تردیدهایی مواجه خواهد شد. برخی از حکیمان معیارهایی متفاوت در تعریف تجرّد ارائه کردند. اکنون این پرسش به ذهن خطور میکند که کدام یک از تعریفهای موجود، جامع افراد و مانع اغیار می باشد؟ این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی، نخست به تعاریف مورد نظر از نفس و تجرّد آن پرداخته و در ادامه، نقدهایی درباره این تعاریف ارائه میشود. با توجه به نقدهایی مانند عدم جامعیت در افراد، عدم مانعیت در اغیار و پیشرفتهای علوم تجربی و شمول تعریف بر مادیاتی که غیر قابل درک با حواس ظاهری هستند، چنین نتیجه گرفته می شود که تعریفهای ارائه شده دارای ابهاماتی بوده و در ادامه، تعریف پیشنهادی ذکر میشود.
هویت مکان از دیدگاه نظریه نسبیت و مکانیک کوانتومی، مطلق انگاری نسبی یا نسبیگرایی مطلق
در طلیعه مقاله «هویت مکان از دیدگاه نظریه نسبیت و مکانیک کوانتومی، مطلق انگاری نسبی یا نسبیگرایی مطلق» میخوانیم بررسی هویت مکان در فیزیک نظری همواره مورد توجه و مناقشه بوده است. نیوتن بر مبنای مکانیک کلاسیک به مکان مطلق معتقد بود؛ اما لایب نیتس در همان زمان مکان را امری نسبی و ناشی از موقعیت اشیاء نسبت به یکدیگر میدانست. این بحث تا آنجا ادامه یافت که نظریاتی بینابینی نیز شکل گرفت. نظریۀ نسبیّت خاص، دیدگاهی نسبیگرا دارد اما نسبیت عام تا حدودی مطلقانگار جلوه میکند؛ از اینرو به نظر میرسد که رویکرد نسبیت به هویت مکان با نوعی دوگانگی همراه است. از سوی دیگر مکانیک کوانتومی نیز با طرح نظریه اربیتال و تعریف فضا بر مبنای احتمال حضور ذرات، نگرشی نسبیگرا دارد؛ لکن آنجا که موقعیت هر ذره را میان دیوارههای پتانسیلی ناشی از توابع انرژی محدود میکند، به سمت هویتی مطلقگرا سوق مییابد. بدین ترتیب میتوان نگرش کوانتومی نسبت به مکان را نیز درگیر با نوعی دوگانگی قلمداد کرد.
مولوی و حقانیت تشکیکی ادیان
در چکیده مقاله «مولوی و حقانیت تشکیکی ادیان» آمده است سه رویکرد انحصارگرایی، شمولگرایی و کثرتگرایی دینی تلاش دارند تا پاسخی عقلانی به پرسش از حقانیت معرفت شناختی و نجات شناختی ادیان تدارک ببینند. مشکلات این سه رویکرد، زمینه لازم را برای رویکرد حقانیت تشکیکی ادیان فراهم میکند که در آن همه ادیان و پیروان آنها بطور تشکیکی و سلسله مراتبی از حقانیت معرفت شناختی و نجات شناختی برخوردار هستند. به نظر میرسد مولوی نیز با نظر به گرایش عرفانی خود از دیدگاه حقانیت تشکیکی ادیان حمایت میکند. مبانی و اصول نگرش تشکیکی مولانا به حقانیت تشکیکی ادیان را میتوان در مواردی چون وحدت متعالی ادیان، واقعیت کثرت خارجی ادیان، تفاوت گذاری بین دین و شریعت، تفاوتهای راه حق از باطل و اسلام تجلی دین و شریعت برتر و پیامبر اسلام الگوی رسول خاتم و متعالی ملاحظه کرد.
مجموعه این موارد نشان میدهد که مولوی نگرشی تشکیکی به ادیان الهی و بعضاً غیرالهی دارد که در آن همه ادیان به تناسب بهرهمندیشان از حقیقت مطلق، واجد حقانیت و منجر به رستگاری و نجات هستند. ضمن اینکه لازمه منطقی پذیرش حقانیت تشکیکی ادیان، اقبال به دین اسلام بعنوان آخرین و کاملترین دین و رسول گرامی اسلام بعنوان آخرین و بهترین و کاملترین انبیاء الهی است. در این رویکرد، برتری و کمال دین خاتم و رسول آن، به معنای نفی وجوه مثبت ادیان پیشین نیست، بلکه تأکید میشود که این دین و رسول آن ضمن اینکه کمالات ادیان و انبیاء قبلی را دارند، واجد کمالات جدیدی هستند که در آنها نیست، که همین ویژگی مبین عقلانیت رویکرد حقانیت تشکیکی ادیان است.
انتهای پیام