حیات سیاسی و اجتماعی امام حسن(ع) در سایه جعلیات گستردهای که دو جریان اموی و عباسی در مورد ایشان ایجاد کردهاند، به خوبی برای مسلمانان تبیین نشده است. بنیامیه از هراس شمشیر درایت، علم و حلم امام حسن(ع)، که میتوانست پایههای سلطنت موروثیشان را به لرزه درآورد، به تخریب شخصیت ایشان پرداختند. بنیعباس نیز بعدها از هراس قیام و جنگاوری فرزندان و نوادگان امام حسن(ع)، وجهه ایشان را در جامعه اسلامی مورد حمله قرار دادند.
امام مظلوم شیعیان در چنین روزی در سال 50 هجری با زهری که همسرش جعده بنت اشعث، به دستور معاویه، به ایشان خورانید به شهادت رسید. در حالی که انتظار میرفت پیکر ایشان در کنار مزار رسول خدا(ص) دفن شود. متولیان مدفن نبوی از دفن ایشان جلوگیری کردند و آنگاه عدهای از هواداران حکومت وقت، پیکر مطهر ایشان را تیرباران کردند.
ایکنا به مناسبت این روز و با هدف طرح مباحثی که غبار مظلومیت رسانهای از سیره ایشان بزداید، با علیاشرف فتحی، پژوهشگر تاریخ اسلام و مدرس حوزه علمیه قمT به گفتوگو پرداخت.
فتحی اظهار کرد: نخستین نکته راجع به امام حسن مجتبی(ع) این است که اصل وجود ایشان فرهنگی از جاهلیت را تغییر داد. پیامبر(ص) چون فرزند پسر نداشتند و نسل ایشان از فرزند دختر ادامه پیدا کرد که در فرهنگ جاهلیت مسبوق به سابقه نبود، اعراب برای نوههای دختری ارزشی قائل نبودند و میگفتند از ما نیستند: بنونا بنو أبنائنا، و بناتُنا بنوهُنّ أبناءُ الرجال الأباعد! یعنی فرزندان دختری ما ارزشی ندارند، این فرهنگ در دوران اسلام عوض شد. همه ائمه در دورههای مختلف، «یابن رسولالله» خطاب میشدند و جلوه بیشتر این موضوع، در امام حسن مجتبی(ع) متجلی است که نوه بزرگ رسول خدا(ص) بود و جایگاه اجتماعی ممتازی در میان مسلمانان داشت.
پژوهشگر تاریخ اسلام اظهار کرد: نکته دیگر روحیه صلحجویی و ظلمستیزی عقلانی امام حسن مجتبی(ع) است، برخلاف اینکه مسلمانان زمانه ایشان، آن حضرت را سازشکار به معنای منفی کلمه لقب میدادند، ایشان مانند دیگر ائمه ظلمستیز بودند، اما به علت شرایط خاص زمان، عقلانیت در ظلمستیزیشان جلوه و نمود بارزتری پیدا کرد. علامه سیدجعفر مرتضی عاملی که روز گذشته در بیروت به رحمت خدا رفت، در کتاب حیات سیاسی امام حسن مجتبی(ع) اشاره میکند که ایشان در موارد متعدد به حاکمان اعتراض کردهاند. ایشان در دوران کودکی، به خلیفه اول اعتراض کرده که «از منبر پایین بیا، این جایگاه پدر من است».
همگامی و همدلی با ابوذر
وی افزود: یکی از مواردی که در دوران خلیفه سوم رخ میدهد و بنیامیه در آن نقش پررنگ داشتند، حذف ابوذر غِفاری، یار بزرگ پیامبر(ص) است. در روزی که قرار بود ابوذر به بیابان ربذه تبعید شود، فضای اختناق زیادی حاکم بود و خلیفه وقت، مردم را از بدرقه ابوذر منع کرده بود. در این شرایط، امام علی(ع) به همراه چند نفر از یاران و فرزندشان، امام حسن مجتبی(ع) به بدرقه ابوذر رفتند. امام حسن مجتبی(ع) در آن دوران، جوانی بیست و چند ساله بودند و با تمجید از روحیه ظلمستیزی ابوذر، میفرماید: یا عماه، لولا أنه لا ینبغی للمودع أن یسکت و للمشیع أن ینصرف، لقصر الکلام و ان طال الأسف، و قد أتی من القوم الیک ما قد تری، فضع عنک الدنیا بتذکر فراغها. و شدة منها برجاء ما بعدها، و اصبر حتی تلقی نبیک صلی الله علیه و آله و سلم و هو عنک راض . ای عموجان! شایسته است برای وداعکننده که سکوت کند و خوب است برای بدرقهکننده که زود بازگردد تا سخن کوتاه شود اگرچه تأسف طولانی و دراز است؛ عموجان! میبینی که اینان با تو چه کردند؛ پس دنیا را به یاد رهایی از آن واگذار و ناگواریهای آن را به امیدِ پس از آن تحمل کن و چندان صبر کن، تا پیامبرت را که از تو راضی است، دیدار کنی.
امام حسن مجتبی(ع) در فتوحات ایران حضور نداشت
مدرس حوزه علمیه قم اظهار کرد: یکی از بحثهایی که حول امام حسن(ع) و امام حسین(ع) مطرح میشود و امروز هم در فضای مجازی آن را دستاویز حمله به ائمه قرار دادهاند، حضور این دو امام در فتوحات است. نکته اصلی که باید دقت کنیم این است که باید بین عملکرد پیامبر(ص) و مسلمانان بعد ایشان تمایز قائل باشیم، اگر نسبت به فتوحات بعد از پیامبر(ص) منتقد باشیم معنایش این نیست که با اسلام مخالفیم. متأسفانه خلفا اینگونه ترویج میکردند که هرکس فتوحات ما را قبول ندارد و به ما زکات نمیدهد، پس اسلام را قبول ندارد. در جنگهای «رَدِّه» در دوران خلیفه اول، رفتارهای زشتی را به نام اسلام شاهد بودیم، این جنگها جنگ اعراب علیه اعراب بود و علیه ایران نبود، قبائلی را که اذان میگفتند و مسلمان بودنشان مسلّم بود، قتل و غارت کردند. علت اصلی این بود که این قبائل، محب علی(ع) و پیرو جریان غدیر بودند و حاضر نبودند به خلیفه اول زکات دهند.
وی افزود: مرحوم علامه سیدجعفر مرتضیعاملی در کتاب حیات سیاسی امام حسن مجتبی(ع) بحث مفصلی کرده که آیا فتوحات مورد تأیید ائمه بوده است؟ ایشان معتقد است فتوحات، بحث اسلامی نبوده است بلکه از خیلی جهات، کشورگشایی نژادپرستانه عربی بوده و آثار سوئی هم در تاریخ به جای گذاشته است. ما نمیگوییم هر آنچه درباره جنایات اعراب میگویند درست است، چون بعضی موارد شعوبیه برای تخریب اسلام جعل کردهاند، اما به هر حال کارهای زشت زیادی انجام شده است. وقتی حکومتی، اعراب را به بهانههای واهی قلع و قمع میکند، معلوم است که کارهای زشتی در حق ممالک دیگر مثل ایران هم انجام میدهد. لذا از نظر عقلانی و مبنایی نمیتوانیم بپذیریم که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در جنگ جریان فتوحات شرکت کردهاند.
مدرس حوزه علمیه قم یادآور شد: نکته دیگر درباره فتوحات که «طبری» روایات آن را نقل کرده، این است که راوی روایات، «سیف ابن عمر تمیمی» است. این روایات، خبرِ واحد و از جهت راوی، ضعیف است. روایات سیف ابن عمر را اهل سنت هم جدی نمیگیرند. سیف ابن عمر در این روایات از فتح گرگان و جنایتهای آن سخن میگوید و ادعا میکند که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در آن حضور داشتهاند، اولاً در همین روایت، فرمانده جنگ، شخصی از بنیامیه معرفی شده است و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) به عنوان فرمانده معرفی نشدهاند، ثانیاً راوی شخصیتی مجهول است و ثالثاً در تاریخ صفین میخوانیم: امام علی(ع) مانع میشدند که امام حسن مجتبی(ع) در جنگ پیشروی کند، چون اگر آسیب ببیند نسل پیامبر(ص) منقطع میشود، چطور ممکن است امام علی(ع) در جنگ صفین که جلوی چشمانش بود، به فرزندش که در آستانه 40 سالگی بود، اجازه جنگ ندهد، اما به همین فرزند، زمانی که 20 ساله بوده اجازه دهد تحت فرماندهی یک فرد از بنیامیه، به جنگ در دور دست برود؟ این موضوع با هیچ منطقی سازگار نیست.
فتحی اضافه کرد: اگر جریان فتوحات مورد تأیید امام علی(ع) بود، تبعاً خود ایشان باید شرکت میکرد. ایشان در دوران خلفا به خصوص خلیفه دوم، در انزوای کامل بودند و امکان نداشت که فرزندان خود، یعنی نوههای رسول خدا(ص) را به چنان جنگی بفرستند. نهایت سخنی که از امام علی(ع) درباره فتوحات نقل شده این است که خلیفه دوم از ایشان پرسید: آیا خودم در جنگ شرکت کنم؟ امام(ع) پاسخ داد: نه شما شرکت نکن. روایات مربوط به فتوحات از هر جهت، میلنگد و مورد قبول نیست، اما متأسفانه شاهدیم که هر روز در فضای مجازی روایات حضور امام حسن(ع) در فتوحات را مطرح میکنند و با حالتی که گویی کشف جدیدی کردهاند، آن را دستاویز حمله به اسلام قرار میدهند.
امام حسن(ع) و امام حسین(ع) اختلاف نظر نداشتند
این پژوهشگر تاریخ اسلام در بخش دیگری از سخنان خود گفت: به گونهای وانمود میشود که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) با هم اختلاف نظر و روحیه داشتهاند، این موضوع را مورخان اهل سنت مطرح کردهاند و برخی از نواندیشان دینی معاصر هم بر آن تأکید کردهاند، صلح امام حسن مجتبی(ع) از روی ترس، ملاطفت زیاد و سازشکاری نبوده است، ایشان همچون پدرش حکومت را از «آب بینی بز» پستتر میدانست مگر اینکه مردم درخواست کنند و امام بواسطه حکومت، حق مظلومان را بستاند. این مبنای همه ائمه(ع) است اما یکی، دو بار که آقای روحانی این موضوع را مطرح کرده، دعوا پیش آمده است!
وی افزود: اینکه ائمه(ع) خود را برای حکومت، حق الهی قائل بودند و خود را اَحَق نسبت به دیگران برای حکومت میدانستند، بحثی کلامی و اعتقادی است و شکی در آن نیست. اما آیا این حق را قائل بودند که به هر قیمتی، حق الهی را به دست گیرند؟ ائمه(ع) تا حد ممکن سعی میکردند وارد این فضا نشوند مگر اینکه مردم درخواست کنند، وقتی بحث سقیفه پیش آمد، ابوسفیان که مدینه نبود، خود را به مدینه رساند و به امام علی(ع) عرض کرد: شنیدهام که حق تو را غصب کردهاند، ما بنیامیه پشت بنیهاشم میایستیم و حق تو را باز میستانیم، امام علی(ع) مخالفت کرد، زیرا ابوسفیان تصمیم داشت میان بنیامیه و بنیهاشم که از نظر سیاسی، نظامی و اجتماعی دو بال قبیله قریش بودند، جنگ و خونریزی ایجاد کند. نمونه دیگر این است که ایشان در شورای خلافت عُمَر، حاضر نشد دروغ مصلحتی بگوید و خلیفه شود. اگر ایشان همین یک جمله را میگفت که من به سیره شیخین عمل میکنم، کار تمام بود و خلیفه میشد، اما حاضر نبود حکومت را با دروغ به دست گیرد. امام علی(ع) تنها زمانی حاضر به پذیرش حکومت شد که همه مردم به خانه ایشان هجوم بردند و اصرار کردند که باید حکومت را بپذیری. ازدحام جمعیت به حدی بود که امام علی(ع) میفرماید: «وطیءالحسنان؛ نزدیک بود حسن و حسین زیر دست و پا له شوند»
فتحی تصریح کرد: برخلاف نظر برخی مغرضان یا افراد کماطلاع که میگویند امام علی(ع) در روند حکومت، حمایت مردم را از دست داده بود، اتفاقاً ایشان با حمایت مردم توانست سه جنگ بزرگ و مهم را طی چهار سال و 9 ماه پشت سر بگذارد، آن هم جنگهایی که غنیمت نداشت. در ماه رمضانی که «ابن ملجم» به ایشان ضربت زد، سپاه امام علی(ع) در حال تدارک جنگی دیگر با معاویه بود و مردم آماده بودند، همین آمادگی هم باعث شد که بلافاصله بعد از شهادت امام علی(ع) با فرزند ارشد ایشان، امام حسن مجتبی(ع) بیعت کردند لذا امام حسن مجتبی(ع) هم با اصرار و خواست مردم، حکومت را پذیرفت.
پژوهشگر تاریخ اسلام ادامه داد: امام حسن مجتبی(ع) چند ماه تلاش کرد تا شرایط را برای رویارویی با معاویه آماده کند اما وقتی دید همان مردم که با او بیعت کرده بودند، دیگر انگیزه همراهی و جنگیدن ندارند، صلح را پذیرفت. قرائن تاریخی نشان میدهد شرایط به گونهای بود که امکان داشت امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هر دو به شهادت برسند و آن گاه دیگر نسل رسول خدا(ص) منقطع میشد و اصیلترین افرادی که حامی ارزشهای راستین اسلام بودند، از میان میرفتند. مجموعه این مصلحتها باعث شد که امام حسن(ع) صلح را بپذیرد و امام حسین(ع) همین نظر را داشت. امام حسین(ع) بعد از امام حسن(ع)، 10 سال و نیم امامت کردند و 10 سال از این دوران، مقارن با حکومت معاویه بود. امام حسین(ع) در این مدت اعتراضهایی داشتند و حکومت را امر به معروف میکردند اما شورش نکردند. مبنای امام حسین(ع) این بود که زنده بماند و شیعیان در امنیت باشد، اما بتواند حرف خود را هم بزند، اما یزید همین حداقل را هم نمیپذیرفت و میخواست ذلت را به امام(ع) تحمیل کند، اینجا بود که امام حسین(ع) حاضر شد جان خود را از دست بدهد.
انتساب جعلی طلاق مکرر به امام حسن مجتبی(ع)
مدرس حوزه علمیه قم در بخش پایانی سخنان خود به روایات مجعولی که ادعا میکنند «امام حسن مجتبی(ع) دائم در حال طلاق دادن همسران خود بودند» اشاره کرد و گفت: معاویه برای تخریب ایشان یک جریان قدرتمند حدیث راه انداخته بود کما اینکه در بقیه موضوعات هم اینکار را کرده بود، اما حتی یک بار هم این موضوع «مِطلاق بودن» را برای تخریب امام حسن مجتبی(ع) در زمان حیات ایشان مطرح نکرد، اگر این موضوع در زندگی امام حسن(ع) واقعیت داشت یا اگر این جعل به وسیله معاویه انجام شده بود، حتماً در زمان ایشان از سوی دستگاه بنیامیه مطرح میشد. همچنین در جریان واقعه کربلا که طرفین رجز میخواندند و یاران و فرزندان امام حسن مجتبی(ع) هم حضور داشتند، هیچکدام از سپاه دشمن، این موضوع را وسط نکشیدند.
فتحی در ادامه اظهار کرد: ریشه این جعل تاریخی، به احتمال زیاد به زمان بنیالعباس بازمیگردد. در آن دوران، مهمترین معارضان حکومت عباسی، بنیالحسن(ع) بودند و عباسیان میخواستند با وارد کردن تهمت به امام حسن(ع) و فرزندان ایشان، پایگاه اجتماعی آنها را تخریب کنند.
گفتوگو از مجتبی اصغری
انتهای پیام