
بهروز محمودی بختیاری، دانشیار دانشگاه تهران، در گفتوگو با ایکنا درباره هنر متعالی و موضوعاتی که در این شکل از هنر مورد توجه قرار میگیرد، اظهار کرد: هنر به ذات پدیدهای استعلایی است. هنرمند از توانمندی بالفعل و بالقوهای سود میبرد که آن را نتیجه کرامات ایزدی میدانم. برای همین هر فردی این توفیق را ندارد که هنرمند به معنای واقعی باشد.وی افزود: اگر بخواهیم از هنر به عنوان امری استعلایی حرف بزنیم ممکن است مجبور شویم درباره محصولات هنری حرف بزنیم نه درباره ذات هنر یا هنرمندان. در چنین شرایطی ممکن است در طبقه بندی خودمان نگاه کنیم هنر سوژه استعلا است یا ابوژه استعلا؟ آیا فردی که شمایل یکی از بزرگان را نقاشی میکند، هنرش قدسی محسوب میشود؟
عضو مرکز مطالعات خاورمیانه دانشگاه راتگزر نیوجرسی افزود: وقتی چنین سؤالاتی پیش میآید ضروری است در کنار اثر به جهانبینی هنرمندان هم توجه شود، زیرا ممکن است هنرمندی سوژه کار خود را امری قدسی قرار داده باشد، ولی خود به آن معنا باور و اعتقاد نداشته باشد. در این زمان هنرمند فقط تکنسین هنر است. پس در چنین شرایطی هنرمندانی که آزادگی و کرامت انسانی در کارشان دیده میشود آثارشان را میتوان هنر قدسی یا متعالی دانست.
عضو شورای تخصصی معماری و هنر انتشارات دانشگاه درباره خاستگاه هنر متعالی چنین توضیح داد: ماجرا اینجاست که بسیاری از هنرها خاستگاههای آیینی دارند، یعنی چه تئاتر در معنای امروزی که از غرب آمده و چه تعزیه به عنوان ایرانیترین هنر، خاستگاههای عرفی و آیینی دارند، بنابراین اگر به دقت به این حوزه نگاه کنیم، حداقل در حوزه هنرهای نمایشی قادر نیستیم هنر را از باورهای دینی افراد جدا بدانیم، منتها گاهی مواقع محصولاتی که تولید میشوند قادرند از باورهای ذاتی خود فاصله گیرند.
وی در پاسخ به این سؤال که آیا دولتها قادر هستند بانی هنر متعالی باشد؟ گفت: بهتر است دولت دست به چنین اقدامی نزند (بانی و جریانساز هنر متعالی)، چون ممکن است مشکلاتی به وجود آید که در دیگر کشورها شاهدش بودهایم. در این جوامع عملاً هنرمندان به افرادی سفارشگیر تبدیل شدهاند. برای مثال در دوره حکومت کمونیستی شوروی هنرمندان عملاً حقوقبگیران آنها بودند که در آثارشان نمیشد باور و اعتقاد را رصد کرد. با این توضیح بهترین کاری که دولتمردان به جای هدایت هنر قادرند انجام دهند، ایجاد امنیتی است که هنرمندان اتفاقاً اجباری به سفارشسازی نداشته باشند.
این مؤلف و پژوهشگر اضافه کرد: برای رسیدن به امنیت شغلی باید در ابتدا ممیزهای بیدلیل را از بین برد، سپس با فراهم آوردن شرایط مطلوب معیشتی این امکان را فراهم آورد تا هنر متعالی به بهترین نحو امکان خودنمایی داشته باشد. نکته بعد اینکه همیشه در بین افرادی که درگیر کار هنر هستند، عدهای نگاه به بازار هنر دارند. آنها دقت میکنند چه کاری انجام دهند تا بتوانند بیشتر از امتیازات دولتی بهره برند، ولیکن نباید غافل بود در جامعهای که جمعیت قابل توجهی از آن مسلمان هستند، طبیعی است بسیاری از کارها به نوعی از موضوعات اینچنینی بهره برند.
محمودی بختیاری در پایان تأکید کرد: بهترین مثالی که در این باره میتوانم بزنم، فیلم بهرام بیضایی است. این کار به طور مستقیم به عاشورا نمیپردازد، ولی با روایتی که دارد قلبها را تصرف میکند. این امر نتیجه جهانبینی نویسنده است که برای نگارش آن سفارش از جایی نگرفته و آنچه خلق شده از وجود وی سرچشمه گرفته است. به همین دلیل مخاطبان فیلم آن را باور و با آن ارتباط برقرار کردهاند. این فیلم را در کنار «محمد رسول الله» مجید مجیدی بگذارید که نتوانست هزینه سنگین ساخت خود را بازگرداند، چون مردم جهانبینی کارگردان را نمیبینند.
گفتوگو از داود کنشلو
انتهای پیام