به گزارش خبرنگار
ایکنا؛ نشست «مطالعات قرآنی در ترکیه و آلمان» امروز، ۱۱ آذرماه، با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.
زهرا محققیان، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در این نشست با موضوع «تفسیر تاریخی در ایران و آلمان، تفاوتها و شباهتها» به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: تفسیر تاریخی قرآن کریم، یکی از رویکردهای حائز اهمیت در فهم و تفسیر قرآن کریم است که امروزه جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است. مطابق این رویکرد تفسیری، اصلی ترین شرط برای فهم قرآن کریم، قرار دادن قرآن در بافت و شرایط نزول آن است که بر اساس آن باید سه معیار را به طور خاص مورد توجه قرار داد: اولاً، زمان پیدایش متن که قرن ششم و هفتم میلادی است؛ مکان پیدایش آن که شبه جزیره عربستان با لحاظ تمام خصایص اقلیمی و جغرافیایی آن دوران است؛ و ثالثاً؛ مخاطبان اولیه این متن که اعراب آن دوران، همراه با اعتقادات و رفتارهایی متفاوت با زمان و مکانهای دیگر، از جمله عصر حاضر هستند.
وی ادامه داد: در تعریف مذکور پیرامون تفسیر تاریخی، تقریبا اختلاف نظری در میان قرآنپژوهان وجود ندارد؛ هرچند در میان جامعه دانشگاهیان رشته علوم قرآن و حدیث در داخل ایران، تنها عده معدودی هستند که عملاً به این رویکرد توجه داشته و از ظرفیتهای آن برای فهم قرآن کریم استفاده میکنند.
استادیار پژوهشکده مطالعات قرآنی در ادامه بیان کرد: اختلاف میان این گروه از قرآن پژوهان ایرانی با قرآن پژوهان خارجی نیز، عمدتاً زمانی آغاز میشود که بر سر بازسازی این فضا، منابع مختلف و مسیرهای متفاوتی را طی میکنند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی تصریح کرد: ضعف عمده جامعه آکادمیک ایران آن است که برای بهرهمندی از رویکرد تفسیر تاریخی، عمدتا منابع پسااسلامی، یعنی آثار افرادی همانند کلبی، طبری، مجاهد، مقاتل بن سلیمان و غیره را مبنای کار و روش خویش قرار می دهند در حالیکه در خارج از ایران و به طور خاص آلمان، به جای تکیه بر اینگونه منابع، غالباً شواهد عینی و آثار باقیمانده از دوران پیشااسلام مدنظر واقع میشوند. شواهدی همانند کتیبه ها، سنگ نوشته ها، الواح و سکه های برجای مانده از آن دوران و منابعی از همین دست و همین نوع.
محققیان افزود: هرچند ما از فضای پیش از اسلام در عربستان منبع مکتوبی نداریم؛ اما منبع اصلی ما برای شناخت قرآن، عمدتا و اصالتا همین گونه شواهد عینی محسوب میشوند. وی ادامه داد: خوشبختانه در دهههای اخیر، به مدد علم باستانشناسی و رشد چشمگیر آن، بسیاری از این شواهد کشف شده و با گسترش دانش زبانشناسی، بشر توانسته است عمده این آثار را بخواند و از آنها استفاده کند.
استادیار پژوهشکده مطالعات قرآنی بیان کرد: حضور در مجامع بین المللی، آشنایی با افراد برجسته در این حوزه و آگاهی از روش جامعه آکادمیک غرب در تفسیر تاریخی قرآن کریم ما را بدین نکته رهنمون می سازد که تفسیر تاریخی در خارج از ایران تکصدا نیست. به بیانی ساده تر، مجموعهای از انواع رشتههای مختلف در راه بهره مندی از این رویکرد دست به دست هم می دهند تا فهمی هرچه نزدیک تر به زمان نزول قرآن کریم را ارائه نمایند.
محققیان تصریح کرد: یکی دیگر از روش های قرآن پژوهان غربی در جهت استفاده از رویکرد تفسیر تاریخی، آشنایی ایشان به انواع زبان های مختلف سامی همچون زبان عبری، سریانی، آرامی، حبشی و غیره است که همچون ابزاری مهم برای بازسازی عصر نزول تلقی می گردند. از نظر محققیان اهتمام قرآن پژوهان غربی به اهمیت بحث زبان امری جدی است که متأسفانه در داخل ایران چندان مهم تلقی نمی گردد.
وی در پایان به کتاب ارزشمند عزیز العظمه تحت عنوان "اسلام در دوران باستان متأخر؛ الله و یارانش" اشاره کرد که به عنوان نمونه ای مهم در زمینه استفاده از رویکرد تاریخی و معرفی منابع مختلف و ارزشمند برای علاقمندان این حوزه به شمار می آید. محققیان افزود: هرچند نثر این کتاب، نثری نسبتا فشرده است اما کتابی است که هم به منابع پسااسلامی اهتمام دارد و هم منابع پیشااسلامی را مدنظر قرار داده است.
از نظر محققیان، این کتاب هرچند از جهاتی قابل نقد است و ظاهرا نگاه نویسنده در پاره ای اوقات بر منابع و شواهد عینی او سایه افکنده است؛ اما ویژگی اصلی آن اهتمام به رویکرد تفسیر تاریخی است که برای پیجویی آن، از تحولات علوم مختلف در فهم قرآن کریم بهره برده است؛ علومی همانند باستانشناسی، زبانشناسی، تاریخ ادیان، مطالعات اسطوره ای، انواع شاخه های علوم اجتماعی همانند انسان شناسی، مردم شناسی، جامعه شناسی و غیره. محققیان بیان کرد: استفاده همزمان این علوم در کنار یکدیگر، گاهی فهم های متفاوتی را از برخی آیات رقم می زنند که برای شناخت وضعیت ما در دوران امروز نیز حائز اهمیت هستند.
انتهای پیام