به گزارش ایکنا؛ مقصود فراستخواه، جامعهشناس و استاد دانشگاه شهیدبهشتی تهران، امروز سهشنبه ۱۲ آذرماه در همایش «چرایی و چیستی کار فرهنگی در دانشگاه» که به همت معاونت فرهنگی جهاددانشگاهی برگزار شد، اظهار کرد: در تعریف «فرهنگ» باید بگویم وقتی انسانها تبادل معنا میکنند، فرهنگ ظاهر میشود. باید ببینیم در روزمره دانشگاه چه معنایی متبادل و چه فرهنگی ظاهر میشود. باید به مفهوم زیملی فرهنگ دقت کنیم. «زیمل» معتقد بود وجه عینی بر وجه ذهنی تأثیر میگذارد، لذا معتقدم وجه عینی فرهنگ در دانشگاه بر وجه ذهنی فرهنگ دانشگاهی سایه میاندازد. پوسترها، برنامهها، نشستها و بروکراسی فرهنگی فعلی در دانشگاه، بر تعریف فرهنگ دانشگاه سایه میاندازد، لذا اگر بخواهیم «کار فرهنگی در دانشگاه» را تعریف کنیم، باید همین چیزهایی را که جریان دارد، در تعریف خود لحاظ کنیم.
وی در ادامه گفت: «بوردیو» بحثی به نام آفرینندگان و مراقبان فرهنگ دارد. در ایران، مراقبان فرهنگ زیاد داریم، اما خلاقیت و تولید کم داریم. همچنین باید توجه کنیم فرهنگ، منحصر به فعل کلامی نیست و نمیشود با سخنرانی و کلام، مشکلات فرهنگی را حل کنیم. فرهنگ، بروکراسیپذیر نیز نیست. در حال حاضر، کارهای فرهنگی در دانشگاه به شدت بروکراتیزه، مدیریتگرا، رفتارگرا، دولتی، مناسکی و سیاسی شده است.
این جامعهشناس در بخش دیگری از سخنان خود به تحقیقی که راجع به دانشگاههای کشور انجام داده است، اشاره کرد و گفت: عمده دانشجویان در این تحقیق، درگیر «حال»گرایی و عدم آیندهنگری، درگیر ارزشهای سلسلهمراتبی، خودمداری، ضعف کار تیمی و ریسکپذیری پایین هستند. همچنین علم را دوست دارند، اما مطالعهشان کم است. تنها یک نکته مثبت و امیدوارکننده وجود دارد که عموم آنها دغدغه موفقیت و زندگی دارند. کار فرهنگی در دانشگاه باید به این مسائل توجه کند.
فراستخواه درباره اهمیت نهاد دانشگاه گفت: دانشگاه در ایران، واسطه تغییر است. در زمان مشروطه، مدرسه این کارکرد را داشت. جنبش دانشجویی هم جای خالی احزاب را پر میکند و همچنین نهادی جبرانکننده است که مثلاً بسیاری از دختران، تحکمهای خانواده خود را در محیط دانشگاه جبران میکنند.
کار فرهنگی، بازوی سیاستهای توسعهگرایانه نباشد
آرش حیدری، دکترای جامعهشناسی فرهنگی از دانشگاه علامه طباطبایی نیز دیگر سخنران این جلسه بود که در ادامه اظهار کرد: امروز دو مفهوم جزء بیحیثیتترین مفاهیم در کشور هستند، زیرا به درستی تعریف نمیشوند و هر کس هر کاری میخواهد با آنها انجام میدهد، یکی «نقد» و دیگری «فرهنگ». امروز فرهنگ را به هرچیزی میچسبانند. بسیاری از فرایندهایی که اسم آن کار فرهنگی گذاشته میشود، بازویی برای سیاستهای توسعهگرایانه است. همین سیاستهای توسعهگرایانه که از دهه 40 آغاز شد، پدیدهای به نام تقلب علمی را ایجاد میکند و خود برای تظاهر به مقابله با این پدیده و با شعار کار فرهنگی، کارگاهی برای مقابله با تقلب میان دانشجویان برگزار میکند. انگار با دوساعت کارگاه میشود با تقلب مبارزه کرد.
وی با بیان اینکه ایده ارشاد و تربیت جای کار فرهنگی دانشگاهی را گرفته است، گفت: پهلوی اول فکر میکرد ملت، فرزندی بیادب است که باید تربیت شود و به راه بیاید؛ مقاله محمدعلی فروغی با عنوان «نقش شاه در تربیت ملت» گواه این موضوع است. از آن موقع تاکنون بسیاری از کارهای فرهنگی، تبلیغی فرادستمآبانه برای فرودستی که باید رفتار خود را تغییر دهد، بوده است.
حیدری ادامه داد: در علمالاخلاق، جوانی را مساوی جهالت میدانستند، وقتی علمالاخلاق به علوم انسانی بسط داده شد، جوان دانشگاهی موجودی تلقی شد که گمراه است و باید هدایت شود. لذا شبکه گستردهای از کارهای فرهنگی امروز در دانشگاه تعبیه شده که از آنها استقبال نمیشود، لذا برای جبران این عدم استقبال به فعالیتهای سخیف و مبتذل با عنوان کار فرهنگی روی میآورند. اینگونه میشود که میبینیم یک بازیگر سینما برای روز 16 آذر به دانشگاه دعوت میشود. نتیجه این کارها، این میشود که زندگی روزمره دانشگاهی به جای دانشگاه در پارکهای کنار دانشگاه جریان دارد. یعنی دانشجویان فراغت خود را در جایی بیرون، اما نزدیک به دانشگاه مییابند.
این پژوهشگر با بیان اینکه فرهنگ دانشگاهی نباید پاتولوژیک فهم شود، اظهار کرد: دانشجوها هنوز هم به کار علمی اشتیاق دارند و اگر استاد با آنها تعامل خوب داشته باشد، حاضرند ساعتها پای درس استاد بنشینند. هنوز هم اگر کارگاههای آموزشی خوب برگزار شوند، دانشجویان حاضرند ساعتها در آن بمانند. کار فرهنگی باید به تقویت این اشتیاق کمک کند و در جهت این هدف باشد. کار فرهنگی به معنای تلاش برای تغییر رفتار دانشجویان و آیینیشدن دانشگاه نیست.
سوژه اصلی کار فرهنگی در دانشگاه
مهدی فیض، عضو هیئت علمی جهاددانشگاهی در ادامه این جلسه اظهار کرد: به عقیده من، فرهنگ یعنی سبک زندگی غالب یک جمع که مبتنی بر باورها و ارزشهاست. فرهنگ، ماهیت انسانی دارد و بار تغییر آن بر دوش انسانهاست. کار فرهنگی نیاز به مبنای نظری دارد. من بر اساس تجربه سالها فعالیت فرهنگی در دانشگاهها، به مبنایی انسانشناختی دستیافتهام.
وی سپس به شایستگیهای انسان اشاره کرد و گفت: سوژه اصلی کار فرهنگی این است که شایستگی کانونی هر فرد مورد توجه قرار گیرد و اهتمام در حفظ و تقویت فلسفه زندگی باید محور اصلی کار فرهنگی به خصوص کار فرهنگی در دانشگاه باشد. برای کار فرهنگی، قوای نفس انسان اعم از قوای ادراک، احساس، تفکر، خواست، تدبیر، اراده و تخلق را نیز باید بشناسیم.
انتهای پیام