به گزارش خبرنگار
ایکنا؛ نشست بررسی افکار و اندیشههای علامه محمدتقی جعفری، امروز، 4 دیماه با حضور جمعی از اندیشمندان و علاقهمندان در دانشگاه علم و صنعت برگزار شد.
عبدالله نصری، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در این نشست بیان کرد: در برههای از تاریخ، به همت عباس میرزا، جمعی برای تحصیل به خارج از ایران اعزام شدند که این دوره، آغاز آشنایی با علم جدید است که در این زمینه در جلد اول کتاب «رویارویی با تجدد» بحثهایی را مطرح کردهام. سپس کسانی را داریم که مواجههای با علم جدید پیدا میکنند و میتوان به سیدجمالالدین اسدآبادی اشاره کرد که نکاتی را پس از بحثهایی که با یکی از غربیها داشت، در زمینه علم تبیین کرد که از جهت نوع مواجهه با علم جدید اهمیت زیادی دارد.
وی تصریح کرد: در مورد آثار علمی جدید نیز باید گفت که در ابتدا از ترجمه شروع میشود و در زمینههای مختلفی، برخی از آثار محدود غربی ترجمه میشود. تا زمانی که به دوره جدیدتر میرسیم که دوره پهلوی اول و دوم است، در این زمان نیز، به مناسبتهای مختلف، کتابهایی ترجمه میشود. به ویژه اینکه از قبل، دارالفنون راه افتاده و یکسری از آثار ترجمه شد. بنابراین بحثی که مطرح میشود، بحث مواجهه با علم جدید و دین است. البته عربها به این دلیل که زودتر از ما با آثار فلسفی غرب آشنا شدند، خیلی سریع، تحت تأثیر جریان پوزیتیویسم قرار گرفتند و در بحثی که بین نسبت علم و دین مطرح شد، به آن سو گرایش یافتند که در واقع به جایی رسیدند که حاضر بودند علم را به پای دین ذبح کنند. طنطاوی نیز تلاش میکند که علوم اولین و آخرین را از آیات قرآن استخراج کند.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه افزود: در ایران دو چهره در این زمینه اهمیت زیادی دارند که یکی از آنها مرحوم مهندس مهدی بازرگان است که بحث نسبت علم و دین با وی مطرح میشود و سعی میکند که بسیاری از مطالب دینی را بر اساس علم جدید، به ویژه مطالعات تخصصی در زمینه ترمودینامیک تحلیل کند و آثار او از این جهت، هرچند قابل نقد است، اما از این جهت اهمیت زیادی دارد که در بین نخستین کسانی بود که به نسبت علم و دین توجه داشت و معتقد بود باید تکلیف نسبت علم و دین روشن شود.
وی بیان کرد: سپس به کتاب «خرد انسان»، نوشته مرحوم یدالله سحابی میرسیم. او نیز کسی بود که میخواست نسبت علم و دین را تبیین کند. حداقل در آن حوزه علمی تخصص داشت، هرچند که در مورد نکات تفسیری ایشان بر آیات قرآن میتوان نقد وارد کرد و حتی علامه طباطبایی نیز در المیزان نقدی را بر آرای ایشان مطرح میکند و سپس آقای سحابی، در رسالهای به اندازه 30 صفحه، به علامه پاسخ میدهند و وقتی از علامه میخواهند که پاسخی به این رساله بدهند، ایشان میگویند مطالبی که گفتم کفایت میکند. البته در یک اثری که سال آینده چاپ میشود، به داوری بحث بین علامه و سحابی پرداختهایم.
این استاد دانشگاه در ادامه بیان کرد: این دو نفر در عرصه تبیین نسبت بین دین و علم تلاشهای زیادی کردند و اگر بخواهیم در این کشور، تاریخی برای فلسفه دین معاصر بنویسیم، این دو نفر، صرف نظر از بحثهایی که دارند، از جایگاه خاصی برخوردار هستند. البته که دیگران نیز در مورد نسبت علم و دین مباحثی را دارند و حتی مرحوم آقای مطهری در آثار خودشان در مناسبتهای مختلف مباحثی را بیان کردند.
وی تصریح کرد: اما آنچه که بسیار مهم است، اینکه ما در هیچ کدام از چهرههای دانشگاهی و حوزوی، حتی کسانی مانند مرحوم مطهری، بحث از علمشناسی نداریم که خود علم تحلیل شود. اما در این زمینه، هرچه تأمل کردم، دیدم که جز علامه جعفری کسی را سراغ ندارم که چنین ویژگی را داشته باشد که در مورد خودِ علم بحث کرده باشد. تنها کسی را که میبینیم در این زمینه بحث کرده، علامه است و من که تأمل میکردم، دیدم که انصافاً جا دارد یک رسالهای در این زمینه نگاشته شود.
این عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی در ادامه بیان کرد: علامه جعفری بحثهایی در مورد ضرورت علم، شرایط قانون علمی و بحثهایی در مورد ثابتات و متغیرات مطرح میکند و مطالبی را در زمینه فلسفه علم نیز دارند، اما کسانی که در زمینه فلسفه علم کار کردهاند، به این نکته که یک فیلسوف علم چه وظیفهای دارد، بحث چندانی ندارند و کاری هم با این مسئله ندارند که آیا وظیفه او صرفاً واقعیات علمی است یا فیلسوف علم باید در قلمرو ارزشها نیز جستوجو داشته باشد، اما کسی که به این مسئله توجه داشت، علامه جعفری است. ایشان میگویند که فیلسوف علم از بیرون نگاه میکند و ماهیت علم را تحلیل میکند.
نصری تصریح کرد: بنابراین، علامه معتقد بود که وقتی ماهیت علم، درست تحلیل نمیشود، نمیتوان نسبت بین علم و دین را تبیین کرد که البته بنده، از همین جا به سرنخهای دیگری به مباحث علم دینی رسیدم.
وی در ادامه افزود: همچنین علامه در باب برخی از شاخههای علوم انسانی نیز تحلیلهای مهمی دارد و نکته دیگر این است که عالمان دینی ما که میخواستند از نسبت علم و دین بحث کنند، با توجه به قداست دین و سنگینی کفه دین نسبت به علم بحث کردهاند و به کفه دین بیش از علم توجه داشتهاند و نه علم. همچنین برای خیلی از اهل علم، این مسئله مطرح است که علم، امر بشری است و تصور این است که علوم بشری نیز با فرضیات و نظریات سر و کار دارد که یک روزی از بین میرود و نیازی نیست که در بحث علمی به صورت جدی ورود کنیم. چراکه این فرضه نیز به مرور زمان از بین میرود.
نصری بیان کرد: اما علامه در این زمینه معتقد بود که با صرف نظر از اینکه دیندار هستیم یا نیستیم، یک محقق باید به دو کفه این ترازو به صورت مساوی نگاه کند و به لحاظ معرفتشناسی به هر دو حوزه اشراف داشته باشد.
وی در ادامه افزود: علامه از نخستین کسانی است که در سن پایین، کتاب ارتباط انسان ـ جهان را نوشتند که بیش از هزار منبع دارد که این منابع، علمی و فلسفی هستند. در دهه 30 که حلقه اصول و فلسفه در حوزه شکل گرفت، این حلقه در نجف نیز راه افتاد و این مطلب را از خود ایشان شنیدم که ایشان گفتند، یک سال، شهید صدر نیز پای این درسها حضور مییافت. در آن بحثها، مسائل جدی مطرح میشود و در کتاب ارتباط انسان ـ جهان که بحث ماده مطرح میشود، فقط از بعد فلسفی نیست.
انتهای پیام