آیا دنیای پساکرونا مستعد جهانی‌ شدن است؟
کد خبر: 3888873
تاریخ انتشار : ۱۶ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۷:۲۹
یادداشت /

آیا دنیای پساکرونا مستعد جهانی‌ شدن است؟

وقتی کرونا همه کشورهای جهان را درگیر می‌کند، اختلافات به حداقل‌ترین میزان ممکن می‌رسد، چون نیاز به رهبر واحدی برای مدیریت بحران پاندمی جهانی، مهم‌تر از منافع یا تنازعات قبلی محسوب می‌شود و اکنون دشمن مشترکی به نام کرونا باعث وحدت جهانی شده است.

به گزارش ایکنا از چهارمحال‌وبختیاری، جواد محمودی، رئیس شبکه بزرگ آرمانشهر مهدوی، در سلسله یادداشت‌هایی که در اختیار ایکنا قرار داده، به بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون دنیای پساکرونا پرداخته است که نخستین بخش آن را در ادامه می‌خوانیم.

زمانی که یکی از اعضای خانواده با یک نفر در فامیل وارد مشاجره یا تنشی شود، اعضای خانواده از آن عضو حمایت کرده و در این جا پدر را به عنوان رهبر برای مدیریت بحران و حفظ منافع خانواده انتخاب می‌کنند و اگر اختلافاتی هم وجود داشته باشد حداقل در این شرایط به فراموشی سپرده می‌شود.

این موضوع در مقیاس‌های بزرگ‌تر همچون فامیل، محله، شهر، استان و کشور هم متصور است که در برابر دشمن مشترک متحد شده و اختلافات درونی و منافع شخصی برای منافع مشترک کنار گذاشته می‌شود.

وقتی کرونا همه کشورهای جهان را درگیر می‌کند، اختلافات به حداقل‌ترین حالت ممکن می‌رسد چون نیاز به یک رهبر واحد برای مدیریت بحران پاندمی جهانی کرونایی مهم‌تر از منافع یا تنازعات قبلی است، اکنون دشمن مشترکی به نام کرونا باعث وحدت جهانی شده تا جایی که دستاوردهای مدیریت، کنترل و درمان کرونا در یک کشور می‌تواند در هر جای دیگر استفاده شود و همه کشورها برای هم کمک‌های پزشکی برای مبارزه با این دشمن مشترک ارسال می‌کنند.

این اصل «منافع مشترک، دشمن مشترک» در نگاه جهانی می‌تواند به ایجاد رهبری جهانی کمک کند، شاید سازمان ملل در ابتدا می‌توانست این مسئولیت را برعهده بگیرد ولی استکبارهای دارای حق وتو و کشورهایی که خود را بزرگ و ابرقدرت دنیا می‌دانند مانع تحقق این رویا شدند. (هرچند سازمان ملل نیز مولود همین جریان فکری جهانی (فراماسونری) برای کنترل نرم و قانونی تمام دنیا است).

در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸، آمریکا الگوی برون‌رفت معرفی شد ولی درسال ۲۰۱۶ آمریکا استعفا داد و خود را کنار کشیده و اعلام کرد «اول خودم».

مسئله رهبر جهانی در برابر دشمن مشترک، در بسیاری از آثار هالیوود به نمایش گذاشته شده مانند روزی که زمین از حرکت ایستاد، روز استقلال و... که در همه آن‌ها رهبری جهان بر عهده یک هیئت از روسای جمهور بعضی کشورها (عمدتا امریکا، چین، روسیه، انگلیس، آلمان، فرانسه ژاپن، و یک کشور عربی) به ریاست آمریکا و قهرمان اصلی فیلم نیز یک آمریکایی است.

تاکنون همه مکاتب «ایسمی» جهان شکست خورده‌اند و حتی فوکویاما نظریه‌پرداز آمریکایی (ژاپنی‌الاصل) گفته است که دنیا با لیبرالیسم پایان می‌یابد. فرانسیس فورد کاپولا، فیلمساز و کارگردان آمریکایی در یک کنفرانس خبری گفته: ما به خدای بخشنده و مهربانی که اسلام می‌گوید اعتماد داریم؛ او ما را از فتنه‌ها نجات خواهد داد.

این موضوع در باور اکثر مردم جهان که با اسلام آشنا شده‌اند وجود دارد و شاید زمان آن رسیده که حکومت جهان به دست صاحب اصلی آن برسد و وعده الهی محقق شود.

در این بین، برخی افراد اتفاقات اخیر را به نشانه‌های ظهور تعبیر کرده‌اند. جدای از اینکه این تطبیق‌ها صحیح است یا خیر‌‌، آنچه قطعی و نمایان است نیاز جهان امروز به منجی آخرالزمان است.

همانطور که اغلب کارشناسان معتقدند، ظهور زمانی محقق می‌شود که بشریت خود را برای این امر الهی آماده سازد. این جهان رهبری می‌خواهد که عادل و الهی باشد و در آن زمان همه انسان‌هایش مشتاق حکومتش می‌شوند ولی تا آن زمان بلاها و اتفاقاتی رخ می‌دهد که بشریت را به سوی این نتیجه سوق دهند.

جهانی که مدیریتش در دستان منجی آخرالزمان باشد، همان حکومت واحد، کامل، متحد و سراسر خیر و نیکی است که بشریت به دنبال ایجاد آن است.

جواد محمودی

انتهای پیام
captcha