حجتالاسلام والمسلمین محمدعلی مروجی طبسی، مدرس تفسیر مرکز تخصصی ائمه اطهار(ع)، در گفتوگو با ایکنا، با اشاره به آیه کریمه «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ؛ اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد، تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند، هر چند مشركان خوش نداشته باشند»(التوبة/33؛ الصف/9) گفت: در روایات تفسیری معتبر شیعه و سنّی، که از اهل بیت(ع)، صحابه و تابعان نقل شده است، به قیام جهانی امام مهدی(ع) و چیره شدن اسلام بر دیگر ادیان در دوران ظهور آن حضرت(ع) تفسیر یا تطبیق شده است.
وی افزود: آن طور که از روایات تفسیری فریقین برمیآید، غلبه دین اسلام که در این آیات وعده آن داده شده، فقط و فقط در عصر ظهور تحقّق مییابد. ظاهراً همین روایات منشأ شکلگیری نظریه «انحصار سیطره دین اسلام به عصر ظهور» در برخی تفاسیر اجتهادی شیعه (تفسیر قمی، ج1، ص289؛ تفسیر صافی فیض کاشانی، ج2، ص337؛ کنزالدقائق قمی مشهدی، ج5، ص444) و سنّی (تفسیر طبری شافعی، ج28، ص58؛ المحرّرالوجیز ابنعطیه مالکی، ج3، ص26؛ تفسیر قرطبی مالکی، ج18، ص86؛ روحالبیان، اسماعیل حقِّی حنفی، ج3، ص416) شده است.
مروجی طبسی در اثبات این مطلب بیان کرد: به گفته آلوسی شافعی(م1270ق)، اکثر مفسّران مقصود از «لِیُظهِرَهُ» را در این آیات، به معنای چیره شدن اسلام بر دیگر ادیان میدانند. این چیرگی به معنای غلبه یافتن عینی، محسوس، مطلق و نه نسبی است. یعنی دین اسلام در عمل، دین رسمی و غالب در همه زمین خواهد بود. خواه بگوییم هیچ دینی جز اسلام باقی نخواهد ماند یا اینکه بگوییم پیروان ادیان دیگر در اقلیت باقی میمانند. به هر حال آنگونه که فخر رازی شافعی(م 606ق) میگوید این آیات کریمه نوید و خبر از وقوع یک حادثه بزرگ در آینده ـ که هنوز محقّق نشده است ـ میدهد. آن حادثه، غلبه یافتن اسلام به معنای رسمیت یافتن و استقبال همگان یا اکثریت مردم در سراسر جهان از دین و آیین رسول خدا(ص) است. پدیدهای که مشرکان و کافران سخت از آن نگران و ناخرسندند.(..وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ).
این پژوهشگر با بیان اینکه ظرف تحقّق آیات «...لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ..» یعنی سیطره و حاکمیّت دین حق (اسلام)، عصر ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) است، ریشه در روایات تفسیری اهلبیت(ع)، صحابه و تابعان دارد اظهار کرد: این روایات در منابع معتبر فریقین ضبط شده است. امّا منابع شیعه: شیخ صدوق(ره) با سند متّصل حدیثی را از امام حسین(ع) نقل کرده که فرمود: «مِنَّا اثْنَا عَشَرَ مَهْدِيّا...» «از ما دوازده هدایت یافتهاند. نخستین آنان امیرالمؤمنین علیّ بن أبیطالب(ع) و آخرین ایشان نهمین نفر از فرزندان من است که امام قائم به حقّ است...و خداوند به وسیله او دین حقّ را بر دیگر ادیان چیره میسازد.» در سند این روایت افزون بر راویان ثقه امامی مذهب (مانند علیبنإبراهیم)، «وکیعبن الجرّاح» دیده میشود که صاحب تفسیر بوده، وثاقتش در منابع رجالی سنّی تأیید شده و در زنجیره اسناد منابع معتبر حدیثی سنّی مانند صحیح بخاری و صحیح مسلم قرار گرفته است.
وی افزود: در روایتی دیگر از امام صادق(ع) درباره این آیه کریمه نقل شده که فرمود: «...وَ اللَّهِ مَا نَزَلَ تَأْوِيلُهَا بَعدُ..؛ به خدا سوگند هنوز تحقّق عینی این آیه صورت نگرفته و مفاد آن محقّق نمیشود تا اینکه حضرت قائم(عجّ) ظهور کند...» همین مضامین (چیرگی اسلام بر سائر ادیان در زمان قیام حضرت مهدی(ع)) در روایات دیگری از امام باقر(ع) و امام کاظم(ع) نقل شده است. در روایات تفسیری سنّی، تطبیق آیه کریمه «... لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ..» بر عصر ظهور، از صحابه پیامبر(ص) (جابر بن عبدالله، ابوهریره) و تابعان (امام باقر(ع)، مجاهد، قتاده، ضحّاک و سُدّی) نقل شده است. به دیگر سخن، روایات تفسیری این آیات کریمه، به عترت(ع)، صحابه و تابعان منتهی میشود. این روایات دو دستهاند: دسته اوّل که منقول از امام باقر(ع)، جابر، ابوهریره، مجاهد، قتاده و ضحّاک است، زمان تحقّق آیه «...لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ..» را نزول حضرت عیسی(ع) بیان کردهاند.
وی اظهار کرد: مانند روایتی که طبری شافعی از ابوهریره درباره این آیه نقل کرده که گفته است:«(سیطره دین حق بر تمام ادیان) در زمان ظهور حضرت عیسیبن مریم(ع) است» یا روایتی که بیهقی شافعی(م458ق) از مجاهد و سیوطی شافعی(م911ق)از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده است: «هنگامی که حضرت عیسی(ع) نازل شود، هر یهودی و نصرانی و دیگر پیروان ادیان، مسلمان میشوند...هیچ کسی هنگام نزول حضرت عیسی(ع) در زمین نخواهد بود مگر آنکه پیرو آیین اسلام میشود. این همان معنای غلبه اسلام بر دیگر ادیان (در آیه کریمه «لیظهره علی الدین کلّه») است»؛ دسته دوّم روایاتی از سُدّی کبیر (تابعی) است که گفته است:«(زمان تحقّق مفاد این آیه یعنی سیطره اسلام بر دیگر ادیان) ظهور و قیام حضرت مهدی(ع) است. هیچکس باقی نمیماند مگر آنکه وارد دین اسلام میشود یا اینکه جزیه بپردازد».
مروجی طبسی با بیان اینکه این دو دسته روایت تعارضی با یکدیگر ندارند. یعنی نزول حضرت عیسی(ع) به معنای نفی ظهور حضرت مهدی(ع) نیست، تأکید کرد: به سخن دیگر، چنین نیست که منجی موعود و پیشوای قیام در عصر چیرگی و حاکمیت اسلام، حضرت عیسی(ع) باشند. بلکه ایشان(ع) هنگام نزول، مأموم و امام قیام جهانی، حضرت مهدی(ع) هستند.
این پژوهشگر در اثبات این مطلب به برخی روایات استناد کرد و گفت: در روایات صحیح سنّی از جابربن عبدالله از رسول خدا(ص) نقل شده که:«گروهی از أمّتم بر اساس حق نبرد میکنند و تا روز قیامت پیروز و غالب خواهند بود. آنگاه حضرت عیسیبنمریم(ع) فرود میآید. فرمانده این گروه (به حضرت عیسی(ع)) میگوید: برای ما نماز بخوان! اما حضرت عیسی(ع) پاسخ میدهد: نه! بعضی از شما بر بعضی دیگر امیر هستید. این کرامتی است که خداوند بر این امّت ارزانی داشته است.»
وی اضافه کرد: همچنین ابنحجر عسقلانی شافعی(م852ق) در شرح روایات ذکر شده، میگوید:«...اخبار متواتر و فراوانی وجود دارد که «مهدی(ع)» از این أمّت است و حضرت عیسی(ع) در نماز به او(ع) اقتدا میکند...اینکه در آخرالزمان حضرت عیسی(ع) پشت سر مردی از این امّت (حضرت مهدی(ع)) نماز میخواند، دلیل بر درستی این سخن است که زمین هیچگاه از قیام کننده برای خدا بر اساس حجّت، خالی نیست.» همچنین سبط ابنالجوزی حنفی(م654ق) پس از نقل این مطلب از سُدّی تابعی که گفته است:«حضرت عیسی(ع) به حضرت مهدی(ع) میگوید: شما به امامت نماز سزاوارترید. آنگاه حضرت عیسی(ع) به ایشان اقتدا میکنند»، میگوید:«جایز نیست حضرت مهدی(ع) به حضرت عیسی(ع) اقتدا کند. زیرا در صورت اقتدا، مأموم و پیرو خواهند بود و این فرمایش پیامبر(ص) که: «هیچ پیامبری پس از من نخواهد بود.» به غبار شبهه آلوده میشود. در حالی که همه شرائع پس از پیامبر(ص) نسخ گردیده است.» یعنی از آنجا که حضرت مهدی(ع) جانشین رسول خدا(ص) هستند، پس اقتدای حضرت عیسی(ع) به ایشان(ع) اقتدا به رسول الله(ص) و شریعت آن حضرت(ص) است.
مروجی طبسی تصریح کرد: نتیجه آن که آن دسته از روایات تفسیری که زمان تحقّق وعده خداوند را در آیات «..لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ..» نزول حضرت عیسی(ع) بیان کردهاند، در واقع ناظر به عصر ظهور و قیام جهانی حضرت مهدی(ع) است که منتهی به چیرگی، رسمیت یافتن و جهانی شدن دین اسلام میشود. وعدهای قرآنی که فقط در عصر ظهور امام مهدی(ع) ـ که آن حضرت(ع) به گفته قرطبی مالکی طبق روایات صحیح متواتر، جزء عترت رسول خدا(ص) است ـ قابل تحقّق است.
مدرس تفسیر مرکز تخصصی ائمه اطهار(ع) ادامه داد: یقینا هنگامی که حضرت عیسی(ع) برای یاری قیام جهانی امام مهدی(ع) فرود میآید و به آن حضرت(ع) اقتدا میکند، به معنای تولّد یافتن و زنده بودن امام مهدی(ع) در زمان نزول حضرت عیسی(ع) است. حیات ایشان در زمان حاضر(ع) که عصر غیبت است، نه تنها اعتقاد راسخ همه دانشمندان شیعه است بلکه در میان اهل تسنّن نیز دانشمندان بسیاری هستند که تولّد و حیات آن امام(ع) را باور دارند. مانند سبط ابنالجوزی حنفی(م654ق) که آن حضرت(ع) را اینگونه معرّفی کرده است:«هو محمد بن الحسن بن علی بن موسی بن الرضا بن جعفر بن محمد بن علی بن الحسین بن أبیطالب و کنیته ابوعبدالله و ابوالقاسم و هو الخلف الحجّة صاحب الزمان القائم المنتظر...» یا ابنطلحه شافعی(م582ق) در معرّفی امام حسن عسکری(ع) گفته است:«مهدی(ع) محمد فرزند و نسل اوست.»
مروجی طبسی اظهار کرد: نویسنده منتخبالأثر فیالإمام الثانی عشر(ع) در جلد دوّم صفحه 371ـ393 نام بیش از 60 نفر از عالمان اهلسنّت را که معتقد به ولادت و زنده بودن حضرت مهدی(ع) بودهاند، همراه با مستند ذکر کرده است. پس اعتقاد به زنده بودن و غیبت امام مهدی(ع) اختصاص به شیعیان ندارد. از روایات تفسیری شیعه و سنّی در ذیل آیه کریمه:« لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ..» چند مطلب استفاده میشود: نخست اینکه این آیه وعدهای الهی و خبر غیبی از وقوع یک حادثه بینظیر و بسیار مهمّ در آینده روشن تاریخ بشریّت است که هنوز تحقّق نیافته است. آن رویداد همان جهانی شدن و غلبه یافتن دین اسلام بر دیگر ادیان در عصر ظهور و قیام جهانی امام مهدی(ع) است؛ ماهیت سیطره مکتب اسلام، استقبال همه یا اکثریت مردم جهان از شریعت رسول خدا(ص) است.
این پژوهشگر پژوهشگاه حوزه و دانشگاه بیان کرد: دوّم اینکه نزول حضرت عیسی(ع) مقارن با قیام امام مهدی(ع) برای یاری و بیعت با ایشان(ع) خواهد بود. سوّم اینکه اعتقاد به قیام جهانی امام مهدی(ع) ریشه در قرآن و روایات تفسیری اهلبیت(ع)، صحابه و تابعان در منابع شیعه و سنّی دارد. چهارم اینکه عقیده به «زنده بودن و غیبت» امام مهدی(ع) باور مشترک همه شیعیان و بسیاری از دانشمندان بزرگ اهل تسنّن است.
انتهای پیام