کد خبر: 3891872
تاریخ انتشار : ۲۷ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۲:۵۴

پاسخ علاءالمحدثین به نقد مناقشات درباره دعای «الهی عظم البلاء»

جواد علاءالمحدثین در یادداشتی در نقد مناقشات حجت‌الاسلام محمدسروش محلاتی درباره دعای «الهی عظم البلاء»، اظهار کرد: «ادب دعا» تعبیری نسبی و ذوقی است، اما به اختصار و از آن‌جا که ایشان در همین سخنان به زیارت جامعه کبیره نیز استناد کرده، می‌پرسم: این درخواست از اهل بیت علیهم‌السلام در آن زیارتِ سترگ، با معیار فوق چگونه است؟

به گزارش ایکنا، جواد علاءالمحدثین، عضو هیئت علمی گروه علوم قرآن و حدیث دانشگاه آزاد تهران شمال، در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داد به نقد مناقشات حجت‌الاسلام محمدسروش محلاتی درباره دعای «الهی عظم البلاء» پرداخته است. متن این یادداشت در ادامه از نظر می‌گذرد:

حجت‌الاسلام محمدسروش محلاتی درباره دعای «الهی عظم البلاء» مناقشاتی سندی و دِلالی بیان کرده‌اند. در پایان بحث سندی، ایشان گفته: «نمی‌توانیم ... آن [دعا] را مأثور بدانیم لذا باید رجاء آن را بخوانیم.». با مماشات در بحث سندی، می‌توان همین خواندن از سر رجاء را به‌منزلهٔ حداقلِ مورد توافق قرار داد و به موضوع دوم پرداخت: آیا متن دعا، مطلب دشواری برای قبول دارد؟ مشکلاتی که وی درباره متن دعا مطرح کرده:

1. ایشان گفته: «ادبیاتِ بخش نخست این دعا واجد تعبیرات متعارف در ادعیه نیست. دعاهایی است که شخص در حالی که دنیا را کاملاً تیره، تاریک و سیاهی مطلق می‌بیند بر زبان می‌آورد ... : «وَ ضَاقَتِ الْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمَاءُ»». نگاه منفی نسبت به کل بشر .. آیا مجازیم این‌گونه همه چیز را منفی و شر مطلق ببینیم و خیرات و برکات زندگی انسان‌ها را نبینیم. افراد نیکوکار زیادی در دنیا خیرات دارند.

بررسی:

ایشان تعبیر: «زمین تنگ شده و آسمان برکتش را دریغ نموده» به‌معنای تاریکی و بی‌عدالتیِ مطلق گرفته که قابل اشکال است و از آن هرگز فهمیده نمی‌شود که عالم، خالی از خیرات و برکات و نیکوکاری شده است.

خطاب با امام عصر(عج) یعنی توجه به منبع خیر و برکت و نیکی در همین عالم: «إن ذكر الخير كنتم أوله و أصله و فرعه و معدنه و مأواه و منتهاه‏» اما صرف‌نظر از اشکال فوق، باید پرسید:‌ با این تحلیل، مضامین قطعی و پر تکرارِ روایات در توصیف دوران غیبت را چه می‌کنید؟

دورانی که «مُلئت ظلما و جورا»: «از ظلم و ستم پر شده» در حدیثی مورد قبول فریقین. تعابیری از قبیل: «تكون به غيبة و حيرة تضل فيها الأمم‏»،‌ «يقوم بعد .. ارتداد أكثر القائلين بإمامته‏» که دوران غیبت را دوران حیرت و گمراهیِ «امت‌ها» توصیف کرده،‌ طوری‌که حتی اکثر معتقدان به امام عصر علیه‌السلام از دین خارج می‌شوند. و کم لها من نظیر!

2- ایشان گفته: «در این دعا به‌صورت مطلق تمام امور خود را از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیرالمؤمنین و امام زمان(عج) می‌خواهیم تا برطرف کنند، «اکفیانی فانکما کافیان و انصرانی فانکما ناصران ...» و ضمن این‌ تصریح که چنین درخواستی فاقد اشکال عقلی است، پرسیده: «آیا این گونه تقاضا از امام به صورت مطلق، با ادبیات ادعیه ما و ادب در پیشگاه الهی سازگار است؟»

بررسی:

«ادب دعا» تعبیری نسبی و ذوقی است، اما به اختصار و از آن‌جا که ایشان در همین سخنان به زیارت جامعه کبیره نیز استناد کرده، می‌پرسم: این درخواست از اهل بیت علیهم‌السلام در آن زیارتِ سترگ، با معیار فوق چگونه است؟

«یا ولي الله إن بينی و بين الله عز و جل ذنوبا لا يأتی عليها إلا رضاكم فبحق من ائتمنكم على سره و استرعاكم أمر خلقه و قرن طاعتكم بطاعته لما استوهبتم ذنوبی و كنتم شفعائی؛ ای ولى خدا! ميان من و خدا گناهانى هست كه جز رضاى شما آن را محو نمی‌كند، پس به‌حق كسى كه شما را امين سِرّ خود ساخته، و كار آفریدگانش را به شما سپرده، و طاعت شما را قرين طاعت خود قرار داده، بخشودگى گناهان مرا از خدا بخواهيد، و شفيع من باشيد.»

طبعاً منظورم موضوعِ شفاعت آن بزرگواران برای آمرزش گناهان نیست، بلکه: بیان واگذاری کار خلق،‌به‌صورت مطلق! و این بخش است: «گناهانى که ميان من و خدا است» اما «جز رضاى شما آن را محو نمی‌كند.»، گناه بین بنده و خدا، آمرزش هم کارِ خدا، اما بدون رضای اهل‌البیت علیهم‌السلام شدنی نیست!

۳. ایشان گفته: «اگر تعابیری که در مورد ائمه علیهم‌السلام به کار می‌بریم بوی استقلال بدهد با روح توحید سازگار نیست.»

بررسی:

«بوی استقلال» نمی‌دانم از کجای عبارت استخراج شد و حال آن‌که ایشان در همین سخنان گفته: «به لحاظ مبانی عقلی هیچ مشکلی نداریم که خدا انجام برخی امور را به اولیائش اذن بدهد .. مثلاً قبض روح از سوی خدا انجام می‌شود و در عین حال در مواردی به ملائکه نسبت داده شده است .. حیات و ممات ..»

یک نکته دقیق و ظریف این‌جا هست؛ با اذعان به این‌که واگذاریِ کارها به بندگان از سوی خداوند بلااشکال است، اندازه زدن به این واگذاری، گویا بدفهمی توحید و بلکه خود، منافی آن است. این‌که از واگذاریِ کار کوچک یا متوسط، مشکلی احساس نشود ولی از واگذاری کار بزرگ، «بوی استقلال و شرک» استشمام شود، به نوعی، اندازه زدن به عظمت الهی و مغایر توحید است. (دقت کنید)

۴. ایشان گفته: «در تعبیر «اکفیانی» قید عقلی و نقلی (اذن الهی) وجود ندارد و این ضعف دعاست.»

بررسی:

عجیب است. قید عقلی که در عبارت نباید باشد، در دلایل عقلی است! قید نقلی هم (علاوه بر انبوه قرائن منفصل) در عبارت خود دعا هست: «اللهم ... و أنت المستعان و إليك المشتكى و عليك المعول في الشدة و الرخاء» که حصر هم دارد! «خدایا تویی که یاوری و شکوِه تنها به نزد تو و تکیه در سختی و آسانی فقط بر تو است.»

انتهای پیام
captcha