به گزارش ایکنا، نهمین جلسه تفسیر قرآن امام موسی صدر با ارائه شریف لکزایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، شب گذشته، 14 اردیبهشتماه، به صورت مجازی برگزار شد و یکی از موضوعات مطرح شده در این جلسه بررسی نگاه تفسیری امام موسی صدر درباره مسئله انفاق بود که در ادامه متن آن را میخوانید؛
در جلسات قبل به مسئله آسیبهای اجتماعی پرداخته شد. از جمله اینکه بحث دروغ یک آسیب بسیار مهم اجتماعی بود که روابط اجتماعی را مختل میکرد و امام موسی صدر معتقد بود که کفر نیز سبب اختلال در مناسبات اجتماعی میشود. همین بحث نفاق را داشتیم که فرمودند مجمع دروغ و کفر است. بحثهای مفصل دیگری نیز در این مباحث داشتند که آنها نیز میتواند در این فضا مطرح باشد.
بحث انفاق به یک معنا میخواهد بخشی از آسیبهای اجتماعی را از بین ببرد. در حقیقت نقطه مقابل فقدان انفاق یا عدم انفاق است که به عنوان یک آسیب اجتماعی مطرح میشود و لذا اینجا میآید و هم بحث سلبی یعنی عدم انفاق و نتایج آن را مطرح میکند و هم بحث ایجابی و وجوب نتایج و ثمرات انفاق را بحث میکند.
ایشان به آیات مختلفی اشاره کردهاند که از جمله آیات 269 تا 273 سوره آل عمران است. آنچه بحث میکند، در امنیت و وجوب انفاق است که یک آموزه قرآنی و دینی محسوب میشود. مفاهیم دیگری هم وجود دارد که در کنار انفاق میتواند باشد و خود امام نیز از آن استفاده کرده است. برای نمونه بحث احسان را داریم که به معنای نیکوکاری است، که بحث «بِر» را مطرح میکنند.
ما میتوانیم اصطلاح دیگری به نام محبت را به کار بگیریم. وقتی انفاق و احسان مطرح میشود، محبت نیز شکل میگیرد. چون انفاق در جایی صورت میگیرد که یک نیازمندی باشد و این نیازمندی ممکن است مالی، فرهنگی یا امنیتی باشد و کسی که توانایی دارد، باید در صدد رفع آن نیازمندی کوشش کند. در نتیجه، احسان و محبت هم شکل خواهد گرفت.
یکی از موارد انفاق، بحث انفاق نفس است که در آیات جهاد مطرح شده است که فرمود «وَأَنْفِقُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»، یعنی در راه خدا انفاق کنید و خودتان را به دست خودتان به هلاکت نیندازید. لذا امام موسی صدر فرمودند که در اینجا بحث انفاق نفس مطرح است. به این معنا که فرد در مقابل ظلم مقاومت میکند و میجنگد و از خود و جامعه خودش دفاع میکند و خودش را به هلاکت نمیاندازد. هلاکت یعنی شما به جای اینکه زیر بار ظلم باشید، مقاومت کنید و عزت نفس خود را ارتقا دهید و به نوعی مقاومت شکل گیرد.
در اینجا بخشهای دیگری از انفاق را مطرح میکند که انفاق غیرنفس است و میتوانیم انفاق مال، تجربه، سلامتی و این قسم از مسائل را هم داشته باشیم. یعنی هر چیزی که در ملکیت انسان قرار دارد را میتواند انفاق کند.
در حقیقت انفاق باید صورت گیرد تا از هلاکت اجتماعی جلوگیری شود. آسیب این است که اگر نتوانیم به نیازمندان جامعه رسیدگی کنیم، این مسئله موجب به وجود آمدن عقدههای اجتماعی میشود که در ادامه انقلابها و انفجارهای اجتماعی را در پی خواهد داشت. بنابراین از عدم انفاق، انقلاب را در میآورد که عقدهها تجمیع و یکباره سر بر میآورد و منفجر میشود و جوامع را متلاشی میکند.
چند اصطلاح مهم دارند که یکی از آنها هلاکت اجتماعی است که عدم انفاق موجب هلاکت اجتماعی خواهد شد. از جمله دیگر اصطلاحات نیز ظلم اجتماعی و اختلاف طبقاتی است که به این دلیل به وجود میآید که انفاق صورت نمیگیرد. پس انفاق باعث میشود که انسان نجات یابد و هلاکت اجتماعی اتفاق نیفتد. انقلابهای اجتماعی در اثر همین ظلم اجتماعی و همین اختلاف طبقاتی به وجود میآید.
لذا تأکید میکند که باید انفاق و احسان کنیم و ضرورت این کمک و احسان به این دلیل است که این ظلم اجتماعی از بین برود و اتفاق نیفتد. در حقیقت با عمل خودمان طبقات نیازمند را ارتقا میدهیم که بتوانند در زندگی اجتماعی مشارکت کنند و زندگی اجتماعی ارتقا یابد. به تعبیر ایشان، در انفاق و احسان هم نیکوکار و کمکدهنده بهره میبرد و هم کمکگیرنده و نیازمند بهرهمند خواهد شد. اگر این سیر ادامه یابد، جامعه از حالت طبقاتی خارج میشود و ظلم اجتماعی مرتفع خواهد شد.
در مورد نتایج عدم انفاق هم صحبتهای زیادی دارند که با احسان نکردن، در حقیقت عقدهای در جان نیازمندان رشد میکند که آنان را از مشارکت در ارتقای زندگی جامعه دور میکند و در نتیجه این سطح پایین مشارکت را ایجاد میکند که به ضرر همه است و همه از عدم مشارکت زیان میبینند. در واقع احسان نکردن، موجب بیماری و امراضی میشود که محدود به فقرا و نیازمندان نخواهد بود و همه را گرفتار میکند.
این بحث احسان و نیکوکاری میتواند ذیل محبت باشد که موجب رفع مشلات اجتماعی میشود و در نتیجه فقیر و غنی و دارا و ندار در کار هم زیست میکنند که در اینجا فقیر و غنی را به معنای اعم در نظر گرفتهایم که فقیر فرهنگی و ... را هم شامل میشود. در نتیجه وقتی این اتفاق بیفتد همه وضعیت بهتری پیدا میکنند. پس انفاق کننده با توجه به زندگیاش بیش از انفاق گیرنده نفع میبرد. وقتی که آسیبهای اجتماعی کاهش یابد، سرعت تکامل جامعه نیز بیشتر میشود و کسی که دارا است اتفاقا بیشتر میتواند استفاده کند.
امام موسی صدر بحثی دارد که تلقی مشهور در باب انفاق را نقد میکند. تلقی مشهور این است که وقتی به نیازمندان انفاق میکنیم، روز قیامت جزای عمل را میبینیم. البته ایشان مخالفتی با این مسئله نمیکند و میگوید وقتی به دیگران انفاق میکنیم، پاداش میگیریم، اما این پاداش نقد را که در درون جامعه رخ میدهد را نباید از یاد ببیریم. بنابراین تأکید میکند که فهم جدیدی میتوانیم از این مقوله داشته باشیم و احیای انفاق، احیای خانوادههای نیازمند است. در نتیجه انفاق، زندگی و سلامتی برای فرزندان این خانوادهها فراهم میشود.
با این انفاق در ساختن جامعه و ارتقای سطح آن، هم انفاقکننده و هم انفاقگیرنده هر دو تلاش میکنند. ایشان میگویند انفاقکننده با توجه به زندگی وسیعش بیش از انفاقگیرنده در جامعه پیشرفته بهره میبرد. پس خیر انفاق در دنیا به انسان بازمیگردد و در هر دو صورت این مسئله، نقد است و این خیر دامن انسان را میگیرد. در واقع انسان و جامعه را رشد میدهد.
انتهای پیام