قزوین از دیرباز خاستگاه دانشوران حوزههای مختلف علم و هنر به ویژه فلسفه و کلام، حدیث، تفسیر، فقه، شعر و ادب، تاریخ، جغرافیا، رجال و... بوده و آوازه فضل و شایستگی عالمان و دانشمندانش در سراسر ایران کهن پیچیده است.
اینک به مناسبت ماه مبارک رمضان نگاهی گذرا به کارنامه تنی چند از قرآنپژوهان قزوینی داریم و هر روز به معرفی مختصر دانشوران پیشین و معاصر، که در قلمرو ترجمه، تفسیر یا تتبّع در مفردات و واژهشناسی، اعلام، کتابت، قرائت، بلاغت و سایر علوم و هنرهای قرآنی قلم زده و اثری آفریدهاند، خواهیم پرداخت.
بيشتر بخوانيد:
یکی از خاندانهای قزوینی که در سده یازدهم هجری و نیمه اول قرن دوازدهم حضوری پررنگ و برجسته در عرصههای مدیریتی و اداری کشور و جریانهای فعال فرهنگی و ادبی دارند، خاندانی است که نامدارترین و برجستهترین آنها «میرزا محمدطاهر وحید قزوینی» است.
وحید در رساله مختصری که درباره اصول عقاید نوشته و با همت و مقدمه استاد ارجمند دکتر قاسم انصاری در دفتر اول «نسیم قزوین» (زمستان ۷۵) منتشر شد، خود را «محمدطاهر شریف وحید» معرفی کرده است. پدر او «میرزاحسین خان قزوینی» از صاحبمنصبان نظامی و اداری دربار صفوی است و به حسینخان توپچی شهرت دارد. از شواهد تاریخی برمیآید که اجداد او نیز در دستگاه سلطنتی مناصبی داشتهاند . «ولیقلی خان شاملو» در «قصصالخاقانی» میگوید: «آبا و اجداد او پیوسته در این آستان خلافتشان به امر جانفشانی قیام داشتهاند».
میرزاطاهر وحید آموزشهای مقدماتی و عمومی ادب فارسی و عربی را در قزوین دیده و آنطور که «نصرآبادی» هم تاکید کرده در تحصیل علوم خودبسنده بوده؛ از استاد خاصی آموزش ندیده و منظور از علوم هم، دانشهای حکمی- فلسفی، ادبی و ریاضی است که وحید در تمامیشان دستی قوی دارد. البته بدیهیست به اندازه نویسندگی و تاریخنگاری موفق نبوده شهرتش به جز سیاست، مرهون شاعری و تاریخنویسی اوست. ابتدا با شغل دفترنویسی کار درباری را آغاز کرده سپس وقایعنویس شده و روزبهروز موقعیتهای بهتر اداری یافته تا بعد از «ساروتقی» و «سیدعلاءالدین خلیفهسلطان» که از حامیان وحید قزوینی هم بودند به مقام صدارت میرسد و خودش به سمت خلیفه سلطانی یا صدراعظمی دست مییابد.
وحید تسلط شگرفی بر علوم بلاغی قرآن دارد و در کاربرد آیات در میانهی گزارش یک رویداد طبیعی همانند توفان، سیل و زلزله در روزگار خودش یا شرح فتوحات و صحنههای نبرد و رویاروییهای جنگی ، ذهن و زبانی آفریننده و قلمی توانمند دارد میتواند هر حادثه را با استشهاد به کلامالله مجید به رنگی دیگر جلوه دهد و متنی تاریخی را که در لفاظیها و زبانآوریهای ساختگی منشیانه پیچیده شده سرشار از طراوت و تازگی سخن خدا کند. گزارش افتادن سیل مهیب سال ۱۰۴۵ در شهر قم نمونهای درخشان از آمیختگی آیات قرآن در نثری درخشان و تاریخی برای رنگآمیزی کلام و کاستن از تکلفهای مرسوم مکتوبات درباری است.
وحید قزوینی در کتاب «مرآتالاعجاز» به علوم معانی و بیان و بلاغت قرآن پرداخته و اثری قرآنپژوهانه در حوزه ادبیات فراهم آورده است.
وحید سه برادر دارد که همگی دستی در ادب و تاریخ دارند: «میرزا محمدفصیح» که بزرگتر از وحید است وزیر «طالبخان اعتمادالدوله» شاه صفی بوده و تالیفاتی دارد و از نویسندگان زبردست آن دوره است، یکی از آثارش کتابی است درباره جنگهای امیرالمؤمنین که در دوره شاه عباس دوم و به امر او نوشته و «اخبار عَلیه» نام دارد.
برادر کهتر و بسیار معروفش «میرزا محمدیوسف واله قزوینی» از شاعران و نویسندگان برجسته است. کتاب «خلد برین» او که یک تاریخ عمومی بسیار مفصل است در مجلدات متعدد منتشر شده و گویی تفسیر «مجمعالبحرین» محمدیوسف قزوینی هم بايد متعلق به واله باشد. برادر کوچکتر وحید هم «میرزا محمدامین» است که محرر ارقام پادشاهی بوده و مقامات دیگری مثل ولایت قندهار را پیدا کرده و شاعری است که به «آصف» تخلص داشته است.
یکی از فرزندان وحید قزوینی، «میرزا محمدحسین قزوینی» است که در حوزه قرآنپژوهی یک اثر چشمگیر تألیف کرده؛ نام این اثر که جنبه تفسیری برجستهای دارد «شرح شواهد مجمعالبیان لعلومالقرآن» است. محمدحسین قزوینی به گردآوری، شرح و تفسیر شواهد «امینالاسلام طبرسی» در تفسیرش پرداخته است.
یک نظر شاذ، مولف تفسیر شواهد را فرزند میرزا محمدامین آصف دانسته و او را برادرزاده توحید قلمداد کرده که با مستندات موجود و گزارشهای عالمان رجالی و همینطور مقدمه تفسیر شواهد به قلم نویسنده که بر فرزندی میرزامحمدطاهر شریف وحید تاکید کرده سازگاری ندارد.
گزارش «آقا بزرگ» درباره این کتاب میگوید که تفسیر مفصل و مهمی است، آغاز آن با «الحمداللهالاکرم الذی خلقالقلم و اخرجالانسان منالعدم و علمه ما لم یعلم...» است، این تفسیر به عربی نگاشته شده و نسخ متعددی از آن وجود دارد که یکی از آنها در سال ۱۱۰۷ کتابت شده است. یک نسخه چاپی هم از شرح شواهد مجمعالبیان لعلومالقرآن محمدحسین قزوینی در سال ۱۳۳۸ شمسی با تصحیح و تعلیقات «استاد کاظم موسوی» و مقدمه مرحوم «حائری مازندرانی» در دو جلد چاپ و منتشر شده است.
از سال وفات این قرآنپژوه اطلاعی در دست نیست اما میدانیم که پدرش وحید در هنگام مرگ نزدیک به ۱۰۰ سال داشته و اگر سال ۱۱۱۲ را که سال وفات اوست بپذیریم باید قاعدتاً فرزندش دهههای بعد را از قرن دوازدهم هجری را درک کرده باشد.
یادداشت از محمدعلی حضرتی
انتهای پیام