متأسفانه در روزهای اخیر قتل دختری 14 ساله از سوی پدرش که به دنبال دوستی آن دختر با مردی 28 ساله و سپس برنامه فرار او از خانه و... صورت گرفته بود، قلب آزادیخواهان حقیقی و مؤمنان را به درد آورد. قتلی که یقیناً از معاصی بزرگ خداوند محسوب شده و راه توجیهی نخواهد داشت؛ چراکه به حکم عقل اشتباه بوده و در آیات و روایات متعددی از آن نهی شده است و امنیت روحی و معنوی جامعه را خدشهدار و آسیبهایی را به دنبال خواهد داشت که نمیتوان آن را انکار کرد و جبران آن به سادگی ممکن نخواهد بود؛ چنانکه در آیه ۳۲ سوره مائده در این رابطه آمده است: «مِنْ أَجْلِ ذَلِکَ کَتَبْنَا عَلَى بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا وَ لَقَدْ جَاءتْهُمْ رُسُلُنَا بِالبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَلِکَ فِی الأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ».
در این آیه شریفه خداوند متعال پیرامون پلید بودن قتل اینگونه یکی از احکامش که از دیر زمان مطرح بوده را بیان میفرماید: «به همين جهت، بر بنى اسرائيل مقرّر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته و هركس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است و رسولان ما، دلايل روشن براى بنى اسرائيل آوردند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين، تعدّى و اسراف كردند».
اما نکاتی در این اتفاق وجود دارد که متأسفانه به آن کمتر پرداخته شده است و حتی برخی از جریانها، سود خود را در مخفی کردن آن دیده و سعی داشتهاند به هر شکل ممکن که شده است از اشاره به آن، فراری باشند تا شاید با وارونه جلوه دادن حقایق بتوانند به مقاصد شوم خود رسیده و برای بار دیگر با شانتاژ خبری، جای حق و باطل را تغییر دهند!
اولین نکتهای که نباید از آن غفلت شود نگاه و بستری است که در آن مدام، ارتباط خارج از عرف و شرع بین دختران و پسران را به اسم آزادی، توجیه کرده و معتقد است که فرهنگسازی در جهت ضابطهمند کردن ارتباطات بین دختران و پسران ناصحیح بوده و اینگونه ارتباطات، با آزادی منافات داشته و در عصر مدرنیته و تکنولوژی صحیح نیست! ارتباطاتی که هیچ ثمری جز بیبندوباری و افسارگسیختگی بیضابطه در ارتباطات احساسی بین دختر و پسر ندارد و در زیر سایه همین نگاه امروز باید شاهد ارتباط یک دختر کم سن با فردی باشیم که تفاوت فرهنگی فاحشی با او داشته است!
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار بگیرد جریان فکری و مدیریتیای است که در آن علیرغم وجود مشکلات اقتصادی شدید مردم و نیاز ورود جدی دستگاههای قانونگذار و مدیریتی در آن برای رفع این معضل مهم، شاهد هستیم با تمام قوا قصد دارند اولویت جامعه را این نشان دهند که سن ازدواج باید افزایش پیدا کند و افراد کم سن نباید حق ازدواج داشته باشند و در صورت اقدام حتی باید با آنها برخورد شود و به دنبال همین خط فکر، با فشار رسانهای زیاد ازدواج را در سنین پایین پلید جلوه دهند و از آن منع کنند!
برای فهم بهتر مسئله، تصوّر کنیم صورت این مسئله به شکلی دیگر رقم میخورد و اکنون این پسر و این دختر ازدواج کرده بودند، در اینجا منتقدین ازدواج در سنین کم، چه واکنشی نشان میدادند؟!
آیا نمیتوان تصوّر کرد شاید پدر این دختر، تحت تاثیر همین بد نشان دادنهایی بوده که در سالهای اخیر از سوی جریانی خاص، ازدواج را در سنین کم ممنوع میدانستند؟ و آیا نمیتوان تصوّر کرده که چه بسا خود دختر و پسر تحت تأثیر این بودهاند که میدانستند عرف مردم، برگرفته از جریان تأثیرگذار در فرهنگسازی کشور، اینگونه ازدواجها را منع میکند؟
شاید طبیعی باشد در این بستر فرهنگی برخی از جوانان ترجیح دهند ارتباط خود را به جای اینکه در قالب یک ارتباط شرعی، قانونی، ضابطهمند و متعهدانه ادامه دهند و به دنبال آن منفور در رسانههای طیفی خاص شوند، به اسم آزادی، این ارتباط را در قالب دوستی اجتماعی ادامه داده و با این کار نه تنها توسط رسانههای فکری خاص، منفور نشوند بلکه حتی متاسفانه مورد تشویق و حمایت نیز قرار بگیرند و در نهایت به صورت کامل تبرئه شده و حتی مظلوم هم جلوه داده شوند؛ چیزی که دقیقا امروز شاهد آن هستیم! لذا چیز عجیبی نیست وقتی در اتفاق مورد بحث، از سوی بستگان مقتوله میشنویم که وقتی عاقد آورده شده بود تا خطبه عقد بین آنها خوانده شود، از جاری شدن این عقد ممانعت به عمل آمد!
آیا اگر دختر و پسر میدانستند که به حکم شرع، چنین حقی را خواهند داشت و برایشان ممکن است شرایطی را بتوانند فراهم آورند تا در قالب و صورتی ضابطهمند و تحت نظارت قانون و مشاوری دلسوز، مراحل با هم بودن و حتی ازدواج را برای خود فراهم آورند و توسط جریانی پر سروصدا با رسانههای متعدد و ثروتمند در کشور که متاسفانه تحت حمایت رسانههای غربی نیز هستند، با هجمه مواجه نشده و بعد از این ازدواج منفور نشوند، آیا دست به ارتباطات مخفیانه و فرار میزدند تا مشکلات بعدی به وجود آید؟!
بیشک اکتفا و پرداختن به آنچه اتفاق افتاده و بسنده کردن صرف به تقبیح فرد قاتل، تنها پرداختن به یک صورت مساله جزئی میباشد، که مورد پسند خائنین به مردم و فرهنگ جامعه است؛ اما پرداختن به ریشههای آنچه صورت گرفته و برطرف کردن آن، چه بسا بتواند از وقوع مشکلات متعددی جلوگیری کرده و زمینهای را فراهم آورد که دیگر شاهد اینگونه اتفاقات نباشیم.
در پایان نباید فراموش کنیم همانطور که ظلم و تعدی به جان افراد بد است، محدودیتهای خودساخته فراتر از شرع و منطق و فرهنگسازیهای غلط چهبسا خطرناکتر باشد و بستری را فراهم آورد که تحت آن مشکلات متعددی به وجود آید و حال آن که از آن منع شده است: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا لا تُحَرِّمُوا طَيِّباتِ ما أَحَلَّ اللَّهُ لَكُمْ وَ لا تَعْتَدُوا إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ الْمُعْتَدينَ (مائده/ 87) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حدّ، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد».*
نویسنده: طاهر قلیزاده محمدی
* یادآور میشود، انتشار این یادداشت صرفاً بیانکننده نظرات نویسنده محترم است ولی در معنای تأیید یا رد از سوی خبرگزاری نیست.
انتهای پیام