به گزارش ایکنا؛ نویسنده در بخش چکیده نوشتار خود آورده است: انسان موجود یا مخلوقی است با ویژگیهای خاصی که در قرآن مجید ترسیم و تصویر شده است. در قرآن کریم محور بحث، انسان است و اساساً قرآن، کتاب انسانسازی است. در حقیقت در بین مخلوقات، انسان از ویژگی کرده و نیز مذمتها و نکوهشها نموده است. عالیترین مدحها و بزرگترین مذمتهای قرآن درباره انسان است که او را از آسمان و زمین و از فرشته برتر و در همان حال از دیو و چارپایان پستتر شمرده است.
از نظر قرآن انسان موجودی است که توانایی دارد جهان را مسخر خویش سازد و فرشتگان را به خدمت خویش بگمارد و همچنین میتواند به «اسفل سافلین» (پایینترین درجات) سقوط کند. این خود انسان است که باید در باره خود تصمیم بگیرد و سرنوشت نهایی خویش را تعیین نماید.
همچنین در پیشگفتار این کتاب میخوانیم: بدون تردید یکی از مهمترین موضوعات قرآنی، حول محور انسان و ویژگیهای او سیر میکند. شناسایی ویژگیهای انسان از دیدگاه قرآن، همواره مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. در قرآن کریم، دو دسته از آیات درصدد تبیین این ویژگیها برآمدهاند. دستهای از آنها به ثناگویی او پرداخته و بهترین سپاسها و ستایشها را در حق او روا میدارند و دستهای دیگر او را سرزنش کرده و بدترین نکوهشها را نثارش میکنند. با توجه به اهمیت موضوع، نویسنده در این نوشتار در پی بررسی ویژگیهای انسان از نگاه قرآن است.
قرآن کریم آیات فراوانی را به انسان و بیان اوصاف و ویژگیهای او اختصاص داده است. در برخی از این آیات، عالیترین ثناها و ستایشها درباره انسان به کار رفته و به بهترین شکل و با زیباترین الفاظ از او سخن رفته و ویژگیهای منحصر به فردی به او نسبت داده شده است؛ در حالی که در برخی آیات دیگر، بدترین نکوهشها در مورد انسان به کار رفته و او با الفاظ صریح و غیرصریح سرزنش شده است.
«ویژگیهای تربیت دینی» عنوان فصل دوم این کتاب است که از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. یکی از این بخشها به «مراحل تربیت دینی» اختصاص دارد. نویسنده در این بخش آورده است:
- تربیت فردی: هر فراگیری در عرصه تربیت وظیفه دارد، نخست به خود بپردازد، و با اراده خویش در پرورش استعدادهای تعبیه شده در نهاد خویش را به رشد و شكوفایی برساند، صلاحیّتهای لازم را پیدا كند یعنی مربّی خود مربّی و خانه تكانی كند. از خود آغاز كند تا در مراحل بعدی، گفتارش بلكه كردارش، همگان را به نیكی و صلاح فراخواند. از این رو خداوند میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ عَلَیْكُمْ أَنفُسَكُمْ». ای کسانی که ایمان آورده اید به خودتان بپردازید. (خود را بپایید). «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ»، ای کسانی که ایمان آورده اید خودتان را نگه دارید.
- تربیت خانوادگی: پس از خودسازی، پرداختن به نهاد خانواده و تربیت اعضای آن از مسؤولیّت های خطیر پدر و مادر است كه خداوند نیز بدان توصیه فرموده: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَكُمْ وَأَهْلِیكُمْ»، ای کسانی که ایمان آوردهاید، خود و خانوادهتان را از آتش نگه دارید. «وَأْمُرْ أَهْلَكَ بِالصَّلَاةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا»، خانواده خود را به نماز فرمان دِه و خود در آن کار پایداری کن. «وَكَانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِیًّا»، و همواره حضرت اسماعیل (ع) خانواده خود را به نماز و پرداخت زکات امر میکرد و نزد پروردگارش شایسته و پسندیده بود.
- تربیت نزدیکان و خویشان: با گسترش دامنه تربیت از حوزه ی خود و خانواده، گروههایی بر ما حق ویژه دارند پیوند خونی دارند و بابسته است بدانها بپردازیم تا مجموعه وابستگان و نزدیكان ما به صلاح و رشد برسند و در توسعه تلاشهای تربیتی زبان بیگانگان بر ما گشوده نگردد و خرده نگیرند! و پیام بر در آغاز رسالت آشكار خود به این مهم میپردازد: «وَأَنذِرْ عَشِیرَتَكَ الْأَقْرَبِینَ»، خویشاوندان نزدیکت را بترسان (بیم ده).
- تربیت اجتماعی: در این مرحله نیز، همسایگان، دوستان و آشنایان، به ویژه جوانان و گروههای پذیرا، در اولویّت هستند. آن گاه همه گروههای اجتماعی: «فَلَوْلاَ نَفَرَ مِن كُلِّ فِرْقَةٍ مِّنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِّیَتَفَقَّهُواْ فِی الدِّینِ وَلِیُنذِرُواْ قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُواْ إِلَیْهِمْ لَعَلَّهُمْ یَحْذَرُونَ». چرا از هر گروهی دستهای به سفر نروند تا دانش دین خویش را بیاموزند و چون بازگشتند مردم خود را هشدار دهند، باشد که از زشتکاری پروا کنند؟ این بیان الاهی نشان گر این حقیقت است كه كسب صلاحیّت علمی، تجربی و اخلاقی و... برای مربّی ضروری است. «وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَیَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»، باید که از میان شما گروهی باشند که مردم را به خیر دعوت کنند و امر به معروف و نهی از منکر کنند. اینان رستگارانند، رستگاران حقیقی اند.
«فَإِنَّمَا یَسَّرْنَاهُ بِلِسَانِکَ لِتُبَشِّرَ بِهِ الْمُتَّقِینَ وَتُنذِرَ بِهِ قَوْمًا لُّدًّا»، آیین قرآن را به زبان تو آسان گردانیدیم تا پرهیزگاران را مژده دهی و ستیزهگران را بترسانی. «وَأَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ»، مردم را از آن روزی که عذاب میرسد، بترسان. قال رسول الله ألا و کُلّکُم مَسئُولٌ عَن رَعیَّتِهِ. فَالأ میر الَّذی الناس راعٌ وَ هُوَ مَسئُولٌ عَن رَعیَّتِهِ و الرَّجُل راعٌ عَلی أهل بَیتِه وَ هُو مَسئُولٌ عَنهُم، وَ المِرأةُ راعِیَةٌ علی بِیتِ بَعلِها وَ والِدِه وَ هِیَ مَسئُولَةٌ عَنهُم، آگاه باشید که همهی شما در برابر ملت و مردم خود مسؤول هستید. امیر و فرمانروا که حاکم بر مردم است. در مقابل مردم مسؤولیّت دارد و مرد در مقابل خانوادهاش و زن در مورد خانهی شوهر و فرزندانش مسئوولیت دارد.
در بخش دیگری از این فصل نویسنده به روشهای تربیت دینی اشاره کرده و مواردی را برشمرده است که از جمله آنها تعقّل (خردورزی) است که در این بخش مینویسد عقل یکی از سرمایههای انسانی و نعمتهای الاهی است که پرورش آن، آدمی را در مسیر رشد و کمال هدایت میکند.
«اسلام، یک دین طرف دار عقل است و به نحو شدیدی هم، روی این استعداد تکیه کرده است؛ نه فقط با او مبارزه نکرده، بلکه از او کمک و تأیید خواسته است و تأیید خود را همیشه از عقل میخواهد». برای پرورش عقل باید آن را به کار انداخت. باید زمینههایی برای تعقّل فراهم نمود. در قرآن مجید توصیه میشود که انسانها به آیات الاهی بنگرند و دربارهی آنها فکر کنند: «أَفَلَا یَنظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ» آیا به شتر نمینگرند که چگونه خلق شده است؟ و «وَإِلَى السَّمَاء کَیْفَ رُفِعَتْ، و به آسمان که چگونه برافراشته شده است؟
علاوه بر آیات طبیعی، پدیدههای اجتماعی و تاریخی نیز مورد توجّه قرآن قرار گرفته است. از افراد، دعوت شده است که دربارهی حوادث اجتماعی بیاندیشند و برای زندگی آتی خود عبرت بگیرند. «وَیَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ»، و او پلیدی را بر کسانی که عقل خود را به کار نمیاندازند مقرر میکند. «کَذَلِکَ نُفَصِّلُ الآیَاتِ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ»، این چنین آیات را تفصیل میدهیم برای مردمی که میاندیشند. «کَذَلِکَ یُبَیِّنُ اللّهُ لَکُمُ الآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ»، خدا آیات خود را برای شما این چنین بیان میکند، باشد که بیاندیشید؛ و امام علی (ع) میفرمایند: «ألفِکرُ رُشدٌ، الغِفلةُ فَقدٌ»، فکر مایهی رشد و تکامل و غفلت از دست دادن (سرمایه) است. «الفِکرُ فی الخَیرِ یَدعُوا اِلَی العَمَلِ بِهِ»، اندیشیدن در کار خیر؟ آدمی را به انجام دادن آن دعوت میکند. «اَصلُ العَقلِ الفِکرُ وَ ثَمَرُتهُ السَّلامَةُ»، ریشه عقل، اندیشیدن و نتیجهی آن]سلامت روانی است. «بِالفِکرِ تَنجُلی غَیاهِبُ الأمُورِ»، با فکر کردن میتوان تاریکیها را روشن ساخت. «قال علی (ع): اَلتَفَکُر یَدعُوا الی الِبّرِ وَ العَملُ بِه»، اندیشیدن آدمی را به کار نیک و انجام دادن آن دعوت میکند.
«قال علی (ع): لا عِبادَه کَالتَفَکُر فِی صَنعهُ لله عَزَّوجلَّ»، عبادتی برتر از اندیشیدن در آفرینش الاهی نیست. «اُوصیکُم بِتَقوَی اللهِ وَ إدامَةِ الَتَفکِّر، فَانَّ التفکُّر أبوکَلّ خَیرٍ وَ أمّهٍ»، شما را به رعایت تقوا و اندیشیدن مداوم سفارش میکنم. چه این که اندیشیدن ریشه تمام خوبیها است و اساس یک ملت و جامعه است. «إذا قَدّمتِ الفِکرُ فی جَمیعِ أفعالِکَ حَسُنَت عَواقِبُکَ»، اندیشیدن قبل از انجام کار، عاقبت آن را نیک خواهد کرد. «الفِکرُ جَلاءُ العَقلِ»، فکر کردن صیقلِ عقل و اندیشه است. «الفِکرُ یُنیرُ اللُّبِّ»، اندیشه، عقل را روشنی میبخشد.
از رهنمودهای حاصله به این جمعبندی میرسیم که ضروری است بین متربّی، طبیعت و اجتماع ارتباط برقرار شود و از او خواسته شده که درباره آنها فکر کند از این رو خود فرد هم به عنوان مسلمان وظیفه دارد عقل خود را به کار اندازد و به عمق پدیدهها پی ببرد.
راه دیگری که میتوان عقل را تقویت کرد و به عمق دانش پی برد، استماع سخنان مختلف است و پیروی از بهترین آنها است. قرآن میفرماید: «فَبَشِّرْعِبَادِ الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِکَ الَّذِینَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُوْلَئِکَ هُمْ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ»، بندگان مرا نوید ده، آنان که سخت میشنوند و از بهترینها پیروی میکنند آنان کسانی هستند که مورد هدایت خدا هستند و صاحبان خرد و اندیشه میباشند.
«فرق است بین «سماع» و «استماع». «سماع» یعنی شنیدن ولو انسان نمیخواهد بشنود. «استماع» گوش فرا دادن است. اول استماع میکنند؛ به دقت دریافت میکنند (فَیَتِّبِعوُنَ اَحسَنَه)؛ بعد غربال میکنند؛ تجزیه و تحلیل میکنند؛ خوب و بدش را میسنجند؛ و بهترین آن را انتخاب و پیروی مینمایند. اصلاً معنی آیه، استدلال عقل و فکر است که فکر باید حکم غربال را برای انسان داشته باشد و هر حرفی را که میشنود در این غربال قرار دهد. خوب و بد را بسنجد؛ ریز و درشت کند؛ و خوبترین آنها را انتخاب و اتباع نماید.
اقلام دیگری که برای رشد عقل مطرح میشود، آزاد کردن عقل از عادات اجتماعی است. «از حکومت؛ تلقینات محیط، عرف، عادات و به اصطلاح امروز از نفوذ سنّتها، عادتهای اجتماعی باید خود را آزاد کند. قرآن اساسش سرزنش کسانی است که اسیر پیروی از گذشتگان هستند و فکر نمیکنند تا خودشان را از این اسارت آزاد کنند. هدف قرآن تربیت است. یعنی در واقع میخواهد افراد را بیدار کند که مقیاس و معیار، باید تشخیص عقل و فکر باشد؛ نه صرف این که پدران ما چنین کردند؛ ما هم چنین میکنیم.»
پیروی نکردن از اکثریّت و قدمت و پیشینه کهن نیز شیوه دیگری برای مراقبت از حریم سلامت عقل و پرورش آن است. انسان از حکومت عدد و قدمت باید خود را آزاد کند و نباید اکثریّت و سابقه طولانی را ملاک همیشگی درستی راه در نظر گرفت. از قضاوت دیگران نیز نباید تأثیر پذیرفت. قضاوتهای مردم دربارهی انسان برای او ملاک باشد. اینها یک بیماریهای عمومی است که اغلب افراد کم و بیش گرفتارش هستند.
بر این اساس تفکّر درباره امور، یک شیوه تربیت است؛ ضمن این که تقویت فکر به عنوان یک هدف تربیتی محسوب میشود؛ از این جهت که به وسیله اندیشیدن، میتوان اندیشه را نیرو بخشید، میتوان از آن به عنوان یک روش نیز یاد کرد.
انتهای پیام