به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد قائنی، استاد فقه و اصول حوزه علمیه، امروز، 20 خرداد در ادامه مباحث فقه پزشکی، گفت: همان طور که درمان بیماری خطرناک بر بیمار واجب است، بر پزشک هم چنین کاری یعنی تصدی درمان و علاج واجب است و هر کدام دلیلی دارد؛ وجوب بر بیمار به خاطر صیانت نفس است و وجوب بر پزشک هم، به علت دادرسی به مضطر به عنوان تکلیفی الزامی و نه صرفا اخلاقی است.
قائنی با اشاره به روایت پیامبر که فرمودند: «من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یجبه فلیس بمسلم»، بیان کرد: گاهی شخص پزشک طرف قرارداد با یک مرکز درمانی است و براساس اوفوا بالعقود، باید به این تعهد پایبند باشد، ولی در بحث وجوب پاسخگویی نسبت به بیمار حتی اگر پزشک، تعهد قراردادی هم نداشته باشد، باید او را درمان کند و نمیتواند بگوید من بیمار را درمان نمیکنم.
استاد حوزه با بیان اینکه این وظیفه، واجب کفایی و نه عینی است و اگر پزشک دیگری باشد، میتواند به او ارجاع دهد، تصریح کرد: البته واجب کفایی تا جایی است که پزشک نسبت به سلامت خود، خائف نباشد و خطر جدی ولو غیرجانی برای او پیش نیاید؛ یعنی حتماً نباید خطر مرگ باشد، بلکه اگر خطر جدی او را تهدید کرده و به مشکل بیندازد، باز هم بر او واجب نخواهد بود.
استاد سطح عالی حوزه علمیه اظهار کرد: هر تکلیفی اعم از وجوب و حرمت، اگر مستلزم حرج و ضرورت باشد، تکلیف در حق آن مکلف منتفی است؛ و سعه و شمول تکالیف منوط به نداشتن حرج و ضرر است، بنابراین در مورد حرج، تزاحمی وجود ندارد.
قائنی تصریح کرد: درست است که بیمار در حرج و اضطرار است، ولی اگر سبب حرج برای پزشک شود، معلوم نیست که تکلیفی برای او ایجاد کند؛ یعنی اگر برای بیمار احتمال مرگ وجود دارد، ولی برای پزشک، تنها خطر جدی و حرج شدید وجود دارد، نوبت به تزاحم نمیرسد و پزشک تکلیفی ندارد.
استاد فقه و اصول حوزه اظهار کرد: اینکه پزشک بگوید من میخواهم از خودگذشتگی کرده و دیگران را نجات دهم ولو اینکه خودم بمیرم، این کار حرام است، زیرا بعد از آنکه تکلیف به درمان این بیمار، حرجی شد، وجوب برطرف میشود و از طرفی وجوب حفظ نفس براساس «لا تلقوا الی التهلکه» وجود دارد.
قائنی اظهار کرد: دلیل وجوب علاج و درمان محکوم به دلیل لاحرج خواهد شد؛ پس دلیل تکلیف، منتفی است و بودن ملاک بر ما احراز نخواهد شد. حضرت زهرا(س) و امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) هم اگر احتمال میدادند که با بخشیدن طعام براساس آیات سوره انسان جان خود را از دست میدهند، به لحاظ فقهی جواز نداشت و مشروع نبود. ایثار در جایی موضوعیت دارد که کار مشروع باشد؛ مثلاً اگر کسی بگوید من قلب خودم را به بیماری بدهم، با اینکه خودم میمیرم، این اقدام مشروع نیست.
استاد فقه و اصول حوزه علمیه تصریح کرد: اگر پزشک مثلاً بیمار کرونایی را درمان میکند و خودش هم مثلاً تا دو هفته به سختی بیمار میشود، در این صورت تصدی علاج بر او حرام نیست، ولی واجب هم نیست. البته اگر سبب مرگ شود، حرام است، ولی تب و سر درد یک هفتهای و بیماری دو هفتهای تفاوت دارد، زیرا ضرر محرم نیست.
استاد سطح عالی حوزه علمیه قم اضافه کرد: در مواردی که بیمار زنی مضطر است، پزشک مرد میتواند او را علاج کند، ولو اینکه مضطر نباشد. ولی مستلزم انجام حرام است، زیرا نظر کردن و لمس زن نامحرم، اشکال دارد. اگر ضرورتی ندارد، ولی پزشک ناهمنجس، خبرویت بیشتری دارد، برخی مانند آیتالله سیستانی و تبریزی این شرط را برای رجوع به پزشک غیرهمجنس، کافی میدانند؛ ولی بنده ملاک را اضطرار میدانم.
قائنی بیان کرد: اگر فردی سردرد دارد، میتواند به داروخانه رجوع و مسکن مباحی بگیرد، ولی چون نمیرود تهیه کند، در خانه از مشروب الکلی یا دارویی که حرمت دارد و به فرض خوردن، باعث خوب شدن سر درد میشود، استفاده کند، حرام است، زیرا وقتی راه حلال و مباحی وجود دارد، نباید با امر محرمی خود را درمان کند، آن هم بدون ضرورت؛ البته گاهی راه، منحصر در استفاده از حرام مانند دارویی است که در آن از گوشت خوک استفاده شده که در این صوت جایز است.
انتهای پیام