شهادت مسلم بن عقیل راه نجات مردم از بنی‌امیه را مسدود کرد
کد خبر: 3913240
تاریخ انتشار : ۰۹ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۷:۲۷

شهادت مسلم بن عقیل راه نجات مردم از بنی‌امیه را مسدود کرد

محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، بیان کرد: خدا به وسیله حضرت مسلم بن عقیل راهی را برای نجات مردم از شر بنی‌امیه باز کرد، ولی با شهادت مسلم این راه بسته شد.

محمدحسین رجبی دوانی، پژوهشگر تاریخ اسلام، در گفت‌وگو با ایکنا، به ارائه توضیحاتی در خصوص شهادت حضرت مسلم بن عقیل پرداخت و بیان کرد: حضرت مسلم بن عقیل از یک طرف نماد مظلومیت جبهه حق است و از طرف دیگر، شهادت آن حضرت نشان‌دهنده خیانت و کوتاهی مردمانی است که نتوانستند در بزنگاه مهم تاریخ تصمیم صحیح را بگیرند و خود و جامعه بشری را نجات دهند.

وی افزود: اگر کوفیان به عهد  و پیمان خود با امام حسین(ع) در یاری مسلم بن عقیل و همراهی با او عمل کرده بودند، موقعیت جهان اسلام و بشریت دگرگون می‌شد. چون بیش از 18 هزار نظامی ورزیده در کوفه با حضرت مسلم  بیعت کرده بودند و حتی نقل شده که این تعداد به 40 هزار نفر رسیده بود، ولی هنگام قیام مسلم، فقط چهار هزار نفر با او همراه بودند و اگر همین تعداد باقی می‌ماندند، باز هم موفق می‌شدند و تاریخ را دگرگون می‌کردند، ولی عبیدالله بن زیاد فقط 50 نفر در اختیار داشت و در دارالامارة کوفه محاصره شده بود.

اگر کوفیان مسلم را رها نمی‌کردند چه می‌شد؟

رجبی‌دوانی تصریح کرد: اگر کوفیان مسلم را رها نکرده بودند و فریب وعده و وعیدهای اشراف خائن کوفه را نخورده بودند، کار عبیدالله تمام شده بود و حضرت مسلم که نیمی از شهر را گرفته بود، بر تمام کوفه مسلط می‌شد. حاکمیت بر کوفه به معنای حاکمیت بر نیمی از ایران و عراق امروز بود و امام حسین(ع) نیز به کوفه می‌رسید و با استقرار در آنجا، بقیه جهان اسلام را آزاد می‌کرد، ولی شهادت مسلم یک چنین موقعیت بزرگی را از بشریت گرفت.

وی درباره موقعیت شهر مدینه و تفاوت آن با وضعیت کوفه بیان کرد: کوفه موقعیت برتری از نظر تأثیرگذاری در جهان اسلام داشت. چون زبده‌های جهان اسلام از مدینه و سایر مناطق اسلام به کوفه آمده بودند. کوفه شهر نوبنیادی در خاک ایران بود که بعد از فتح این مناطق ایجاد شد و به سرعت به یک پایگاه مهم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی تبدیل شد و مدینه را که مرکز خلافت بود، تحت‌الشعاع قرار داد. چون بسیاری از سرشناسان مدینه نیز به کوفه آمده بودند، اما مدینه به دلیل قداست و اینکه بازمانده اصحاب پیامبر(ص) و نوادگان آنها در آن شهر حضور داشتند، مهم بود.

این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: مردم مدینه نیز با یاری نکردن امام حسین(ع) خیانت کردند و زمانی که سیدالشهدا(ع) فرمود: اگر اسلام فرمانروایی مثل یزید داشته باشد، باید با اسلام وداع کرد، یک نفر از مردم مدینه آن حضرت را یاری نکرد. مردم مدینه و مکه خیانت کردند، چون امام(ع) چهار ماه هر روز به آن‌ها هشدار داد، ولی باز آنها با امام همراه نشدند.

خیانت کوفیان به امام حسین(ع) بیشتر بوده است

رجبی‌دوانی در پاسخ به این پرسش که بین کوفیان و اهل مدینه کدام یک بیشترین خیانت را کردند؟ بیان کرد: البته خیانت مردم کوفه بیشتر جلوه می‌کند. چون کوفیان برخلاف مردم مدینه و مکه قول همراهی امام حسین(ع) را دادند و آن حضرت(ع) را دعوت کرده و بیعت کرده بودند. مردم مدینه و کوفه از ابتدا دعوتی نکرده بودند و همراهی هم نداشتند، ولی مردم کوفه نامه نوشتند و با نماینده امام(ع) بیعت کردند و برخلاف عهدی که بسته بودند عمل کردند و عده‌ای از آن‌ها حتی به جنگ با امام(ع) پرداختند.

وی با اشاره به یک روایت تاریخی، ادامه داد: روز سوم ماه محرم که عمر سعد وارد کربلا شد، از اشراف و سرشناسان کوفه خواست که به نزد امام حسین(ع) بروند و علت آمدن آن حضرت(ع) به سرزمین کربلا را بپرسند، ولی هیچ‌کدام از آنان حاضر نشدند، این سؤال را بپرسند و گفتند ما خودمان نامه نوشتیم و او را دعوت کرده‌ایم.  

رجبی دوانی ضمن تشریح فلسفه قیام امام حسین(ع)، گفت: روی کار آمدن یزید، برخلاف شرع و برخلاف عرفی بود که تا آن زمان در مسئله خلافت وجود داشت. چون بر مبنای تعالیم الهی و نبوی باید حاکمیت بر مسلمانان به دست صالحان باشد و هرکسی صلاحیت رهبری آن‌ها را ندارد. پیامبر اکرم(ص) فرمود: اگر مسلمانی سلطان جائری را ببیند که بر مقدرات مسلمانان حاکم شده و عهد و پیمان الهی را شکسته و با سنت‌های نبوی مخالفت کرده و حرام‌های خدا را حلال کرده و در بین مردم با ظلم رفتار می‌کند، باید با قول و فعل در برابر آن سلطان جائر بایستد وگرنه خدا در روز قیامت او را همراه با همان سلطان جائر در آتش جهنم پرتاب خواهد کرد.

این کارشناس تاریخ تشیع تصریح کرد: روی کار آمدن یزید، مصداق این روایت بود. چون به صورت علنی حرام‌های خدا را حلال کرده و با سنت پیامبر(ص) به مخالفت برخاسته و میان مردم به ستم رفتار می‌کرد. از طرف دیگر نحوه روی کار آمدن وی نیز خلاف عرف بود. اگر دیدگاه شیعه که می‌گوید رهبری اسلام نصب الهی است و رهبر جامعه از سوی خدا تعیین می‌شود را برای بعد از پیامبر(ص) کنار بگذاریم و آنچه که بعد از دوران رسول خدا(ص) با نظر مردم اتفاق افتاد و خلفایی که روی کار آمده بودند، هرچند اشتباه بود و با میل مردم صورت گرفت، ولی در دوره یزید این‌گونه نبود.

رجبی‌دوانی ابراز کرد: به عبارت دیگر، معاویه که با زور نظامی بر سر کار آمد و امام حسن(ع) به دلیل عدم همراهی مردم و خیانت آنها مجبور به کناره‌گیری شد، مردم به طرف معاویه رفتند، اما در روی کار آمدن یزید خواست مردم مطرح نبود و معاویه با بدعتی که گذاشته بود، خلافت را به یک سلطنت موروثی تبدیل کرد و پسر فاقد هرگونه صلاحیت خود را با تطمیع و تهدید بر مسلمانان تحمیل کرده بود، لذا امام حسین(ع) به عنوان حجت خدا و متولی راستین دین وظیفه خود می‌دانست در مقابل این بدعت خطرناک که دین و دنیا و آخرت مردم را تهدید می‌کرد، بایستد.

ماندن امام حسین(ع) در مدینه و شهادتش انعکاسی نمی‌یافت

وی افزود: امام(ع) در مدینه به مروان حکم فرمود، زمانی که اسلام به فرمانروایی مثل یزید مبتلا شده باید با اسلام وداع کرد؛ یعنی کار اسلام تمام است. لذا سیدالشهدا(ع) حرکت خود را در مقابل این بدعت شوم از مدینه آغاز کرد، ولی اگر در مدینه می‌ماند و به دست عوامل حکومت به شهادت می‌رسید، شهادت آن حضرت(ع) انعکاسی در عالم اسلام نداشت و معلوم نمی‌شد علت مخالفت امام(ع) با حاکمیت و شهادت او چیست. به همین دلیل امام(ع) به سمت مکه هجرت کرد و به مدت چهار ماه و 10 روز در مکه بود و چون به موسم حج نزدیک می‌شدند و مردم از مکان‌های مختلف می‌آمدند، در تاریخ داریم که حضرت(ع) هر روز کنار کعبه می‌آمدند و مردم را مورد خطاب قرار می‌دادند و آنها را از بلایی که دین و دنیا و آخرتشان را تهدید می‌کرد، آگاه کرده و هشدارهای لازم را می‌دادند.

رجبی‌دوانی اظهار کرد: اگرچه یزید شخصی از بنی‌امیه، عمرو بن سعید اشدق را در پوشش فرمانده جدید مکه و امیرالحاج فرستاده بود تا امام(ع) را غافل‌گیر کرده و آن حضرت(ع) را در حرم به شهادت برساند، اما پیش از این مسئله، انعکاس مخالفت امام(ع) با حاکمیت جائر به برخی از شهرهای مهم جهان اسلام از جمله کوفه رسیده بود. مردم کوفه از همه مردم عالم اسلام سیاسی‌تر و آگاه‌تر بوده و شناخت بیشتری به اهل بیت(ع) داشتند و با توجه به بیعت الزامی و اجباری که با ولی عهدی یزید کرده بودند، خروشیدند و امام(ع) را دعوت کردند که ما هم مثل شما به وضع موجود اعتراض داریم و اگر به شهر ما بیایید، شما را یاری می‌کنیم تا این حاکمیت فاسد برافتد و به اهلش یعنی اهل بیت(ع) واگذار کنیم.

این پژوهشگر تاریخ اسلام گفت: البته این خواست فقط مربوط به شیعیان محبوب کوفه نبود، بلکه اکثر سرشناسان که غیرشیعی نیز بودند با توجه به سابقه خلافت علی(ع) در این شهر و آشنایی با اهل بیت(ع) خواهان این مهم بودند، لذا امام(ع) را دعوت کردند و امام(ع) قیام خود را با مقاومت در برابر حاکم جائر از مدینه در قالب سخن گفتن و آگاهی‌بخشی آغاز کرد و قیام فقط به معنای خروج مسلحانه نیست. چون در آن زمان آگاهی وجود نداشت، امام حسین(ع) تلاش کردند تا مردم را آگاه کنند، ولی وقتی مردم کوفه اعلام آمادگی کردند، با توجه به سوابق درخشان مردم کوفه و اهمیت این شهر در جهان اسلام امام تکلیف جدیدی را برای خود احساس کردند. به عبارت دیگر امام حسین(ع) غیر از ایستادگی به صورت مقابله و آگاهی‌بخشی به جامعه، وقتی مردم نظامی کوفه از او درخواست حضور و یاری می‌کنند، حضرت(ع) احساس کردند که اقدام عملی نیز باید صورت گیرد، ولی باید اطمینان داشت آیا کوفه تا پایان کار به عهد خود وفادار است یا نه.

رجبی‌دوانی تصریح کرد: در اینجا بود که امام پس از دریافت بیش از 12 هزار نامه از سوی کوفه حضرت مسلم بن عقیل را فرستاد و طبق تمام منابع تاریخی، استقبالی از مسلم به عمل آمد و مردم و سرشناسان شهر به سوی او هجوم آوردند که تعداد بیعت‌کنندگان با مسلم به نمایندگی از امام حسین(ع) به 18 هزار نفر رسید. مسلم بن عقیل با دیدن این وضعیت به حضرت(ع) نامه نوشت که کوفه آماده پذیرش شما است؛ لذا اینجا تکلیف دومی برای امام(ع) ایجاد شد، یعنی علاوه بر مقابله از طریق سخن گفتن و مخالفت نظری، باید اقدام عملی هم نشان داد. چون مردمی آماده برای براندازی وضعیت خطرناک موجود هستند.

وی افزود: نامه مسلم پس از 20 روز به امام حسین(ع) رسید و آن حضرت(ع) نامه را در روز ترویه یعنی هشتم ذی‌حجه دریافت کرد، در حالی که آماده خروج از مکه بود و همان روز قیام مسلم رخ داده بود. چون در این فاصله عبیدالله به فرمان یزید از بصره به کوفه آمده بود و کوفه که انتظار ورود این جنایتکار را نداشت، منفعل شد. از طرف دیگر با دستگیری هانی بن عروه که حضرت مسلم را در خانه خود پناه داده بود و خطر مرگ برای هانی وجود داشت، مسلم مجبور به یک قیام زودرسی شد که این قیام با خیانت بسیاری از سرشناسان کوفه شکست خورد. روز بعد یعنی روز عرفه مسلم بعد از مقاومت دلیرانه که به تنهایی در مقابل عوامل حاکمیت جائر نشان داد، زخمی و اسیر شد و بعد ناجوانمردانه به شهادت رسید، در حالی‌که امام حسین(ع) همان روز به راه افتاده بود و طبق قرار قبلی حضرت(ع) باید به کوفه می‌آمد. چون برای آن حضرت(ع) حجت تمام شده بود تا به ندای مردم کوفه لبیک بگوید، ولی با کوتاهی و انفعال و ترس مردم کوفه کار به جایی رسید که وقتی  حضرت(ع) وارد محیط عراق شد، توسط پیش‌قراولان لشکر اموی که فرمانده آنها حر بن یزید ریاحی بود جلوی حرکت حضرت(ع) به سوی کوفه گرفته شد.

رجبی‌دوانی گفت: دشمن چنان بر امام حسین(ع) سخت گرفت که آن حضرت(ع) مجبور شد مسیری را برگزیند که به کوفه وارد نشود، به امید آنکه مردم کوفه‌ای که با آن حضرت(ع) بیعت کرده بودند به عنوان انجام وظیفه شرعی و بیعتی که تعهد آن را سپردند به یاری امام(ع) برخیزند و آزادی و آزادگی خود را محقق کنند که این مهم صورت نگرفت و امام(ع) را در کربلا فرود آوردند و با الزام به این که یا باید با یزید بیعت کند و اختیار خود را به عبیدالله بن زیاد بسپرد یا اینکه کشته شود، فرمود هیهات منا الذله و به همراه یارانش حماسه بزرگ کربلا را آفریدند، ولی تن به ذلت ندادند و آزادگی خود را به رخ جهانیان کشیدند.

انتهای پیام
captcha