به گزارش ایکنا، در این شماره از فصلنامه علوم حدیث مقالاتی با عناوین «امکانسنجی کشف شبکههای مفهومی موجود در بافت پنهان آیات از رهگذر روایات تأویلی»، «تحلیل مفاهیم «مضاف نفس» در روایات و تبیین سازه روانشناختی خودنظمجویی بر اساس آن»، «بازنگرشی به اثربخشی «خوشخلقی ـ تندخلقی»، هدایتگر اخلاقی در متقاعدسازی مخاطب»، «نقد عقیده اخباریان با قواعد برآمده از روایات تفسیر عصری»، «بررسی و داوری ادله بیاعتباری روایت لیلةالرغائب»، «واکاوی تطور معنا و استعمال اصطلاحات «شاذ» و «منکر» در آثار علمای متقدم و متأخر امامیه» و «مبانی فقهی - روایی دیدگاه شهید مطهری؛ در بحث فلسفه، و نوع حکم متعه بر اساس ادله صاحب جواهر و روایات باب متعه کتاب الکافی» منتشر شده است.
در چکیده مقاله «امکانسنجی کشف شبکههای مفهومی موجود در بافت پنهان آیات از رهگذر روایات تأویلی» میخوانیم: در میان روایات تفسیری، روایات تأویلی به جهت معرفتی جایگاه ویژهای دارند. این روایات - که بازگو کننده دلالتهای غیر ظاهر کلام الهی هستند - کمتر بررِسی معناشناختی شده است و بیشتر تحت تأثیر انگاره فراعرفی بودن، تحلیل محتوایی آنها خارج از توانایی بشر تلقی میشود. چنین رهیافتی نه تنها شیعه را در موضع اتهامِ تعطیلی عقل در فهم کلام الهی قرار داده، بلکه راه دستیابی به بخش وسیعی از معارف قرآن را نیز مسدود کرده است. نظر به اهمیت ارائه تحلیلهای خردپذیر از این روایات، جستار حاضر با هدف کشف ارتباطات مفهومی بین معانی باطنی ابتدا به بررسی مفهوم بافت ظاهر و پنهان پرداخته و سپس با ارائه نمونههای عینی در سه حوزه مفهومیِ «حیات و ممات»، «نعمت» و «نبأ عظیم» نشان میدهد که معانی باطنی فاقد ارتباط مفهومی نبوده، بلکه در بافت پنهان دارای ارتباطات معنایی منطقی هستند که شبکههای مفهومی گستردهای را شکل میدهند.
نویسنده مقاله «تحلیل مفاهیم «مضاف نفس» در روایات و تبیین سازه روانشناختی خودنظمجویی بر اساس آن» در طلیعه نوشتار خود آورده است: در منابع روایی با مفاهیمی مواجه میشویم که با اضافه شدن به واژه نفس، القاکننده کارکردهای نفس در حوزههای مهار، تنظیم، نظارت، نگهداری، و تغییر خود هستند. هدف پژوهش حاضر تحلیل مفاهیم مضاف نفس در روایات و تبیین سازه خودنظمجویی با روش پژوهش مفهومی- محتوایی است. یافتهها نشان داده که خود در منابع اسلامی انسان به اعتبار عامل تشخّصبخش غیرمادّی بوده و خودنظمجویی با تحلیل مفاهیم مضاف به «خود» (هفده مفهوم) و مفاهیم تحقق دهنده (دو مفهوم) قابل تبیین است. عامترین مضافهای نفس اصلاح النفس و تزکیةالنفس است که توسط دو برنامه فرایندیِ مجاهدةالنفس و ریاضةالنفس پیگیری شده، و با ابزار نظارةالنفس، کفّ النفس، و ضبط النفس قابل دستیابی است. سازوکار تحقق، تمام مفاهیم مذکور به واسطه سه مفهومِ هستهای «شناخت»، «مهار»، و «انگیزه متعالی» است که از تحلیل دو مفهوم عقل و تقوا به دست میآید.
در طلیعه نوشتار «بازنگرشی به اثربخشی «خوشخلقی- تندخلقی»، هدایتگر اخلاقی در متقاعدسازی مخاطب» آمده است: در این تحقیق با بررسی یکی از ویژگیهای منشی هدایتگر اخلاقی که درصدد راهنمایی دیگران به انجام کار خوب و ترک کار بد است؛ یعنی خوشخلقی- تندخلقی، به تحلیل نقش آنها در متقاعدسازی مخاطب پرداخته شده است. بررسی متون نقلی و تحلیل منطقی، این نتیجه را به دست داده است که هر یک از منش خوشخلقی و تندخلقی، در متقاعدسازی مخاطب نقش دارند. برای خوشخلقی طبق اطلاعات به دست آمده از متون و مشارکت کنندگان در تحقیق، 25 کد رفتاری متقاعدکننده برشمرده شده و در میان مصادیق متعدد تندخلقی، پنج رفتار «واکنش اعراضی»، «عبوست»، «عدم مدارا»، «عتاب» و «مهار خشم»، از منظر آیات و روایات مورد تحقیق قرار گرفته است. این تحقیق بیانگر آن است که خوشخلقی و تندخلقی - هر یک - از دو مسیر مرکزی و پیرامونی، به متقاعدسازی مخاطب منجر میشوند.
در چکیده مقاله «نقد عقیده اخباریان با قواعد برآمده از روایات تفسیر عصری» میخوانیم: برخی عالمان شیعی - که به اخباریان معروفاند - عقاید مختلفی درباره آیات و روایات دارند. یکی از باورهایشان این است که منکر حجیت همه آیاتاند و استدلال به قرآن را مشروط به در دست داشتن تأییدی از سوی اهل بیت: میدانند و تفسیر قرآن را مخصوص اهل بیت: میدانند. در رد باور آنها، استدلالها و کتب زیادی نوشته شده است، اما برآیند این مقاله، یکی از بهترین نقدهای این عقیده اخباریان محسوب میشود.
در این مقاله با تکیه بر روایات تفسیر عصری و اثبات عصری بودن آنها، به استخراج قواعد برآمده از آنها پرداخته شده است. این قواعد عبارتاند از: لزوم پیوند تفسیر با قواعد زبانشناختی عربی، لزوم پیوند تفسیر با دیگر آیات قرآن، لزوم اعمال قواعد علوم قرآنی در تفسیر که ارجاع متشابهات به محکمات، و لزوم توجه به زمان نزول آیات از جمله مکی و مدنی بودن آنها از مصادیق این قاعده است، لزوم استفاده از قرینه روایات اهل بیت(ع)، عدم جواز تأویل به مصداق یا ذکر بطون برای آیات و لزوم استفاده از عقل و قوانین عقلی در تفسیر. از رهگذر این قواعد نتیجه میگیریم که اهل بیت(ع) به وسیله اشاره به این قواعد تفسیری، راه را برای تفسیر قاعدهمند دیگران نیز بازکردهاند.
در طلیعه نوشتار «بررسی و داوری ادله بیاعتباری روایت لیلةالرغائب» آمده است: در روایتی از پیامبر6 اولین شب جمعه ماه رجب، به لیلةالرغائب موسوم شده و برگزاری نمازی خاص در این شب سفارش شده است. بر پایه این روایت، از دیرباز اعمال خاص اولین شب جمعه ماه رجب مورد توجه بسیاری از متشرعان بوده و هست. از حدود قرن هفتم به بعد، در اصالت روایت، نامگذاری این شب به لیلةالرغائب و برگزاری نماز آن، تردیدها و انتقاداتی شکل گرفت و گسترش یافت. تعداد قابل توجهی از حدیثپژوهان اهلتسنن در اثبات بیاعتباری این روایت کوشیده و برگزاری نماز رغائب را بدعت خواندهاند، اما شیعیمذهبان کمتر به مناقشه در این روایت پرداخته و بسیاری از آنان بر اساس قاعده تسامح به استحباب یا جواز برگزاری نماز رغائب حکم کردهاند. بررسیها نشان میدهد که اگر چه طرق موجود از این روایت، متقن نیست، اما شواهدی گواه بر آن است که منابعی در قرون نخستین و پیش از قرن چهارم به نقل آن پرداختهاند و انتقادات وارد شده، بر محتوای این روایت استوار نبوده و دلالت روایت خالی از اشکال است.
نویسنده مقاله «واکاوی تطور معنا و استعمال اصطلاحات «شاذ» و «منکر» در آثار علمای متقدم و متأخر امامیه» در طلیعه نوشتار خود آورده است: مهمترین رویکرد دانش مصطلح الحدیث، جداسازی احادیث معتبر از غیر معتبر بوده و در این زمینه، اصطلاحات خاصی وضع شده که از جمله آنها، «شاذ» و «منکر»، بیانگر معیوب بودن حدیث است. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای تحلیل تعاریف و کاربرد اصطلاحات مذکور در آثار علمای متقدم و متأخر امامیه به دنبال واکاوی تطور معنا و استعمال اصطلاحات مذکور بوده و نتایج زیر را ارائه میدهد: 1. بیشترین کاربرد «شاذ» در روایات فقهی و بیشترین کاربرد «منکر»، در روایات اعتقادی است؛ 2. متأخران بدون دلیلی مقبول، قید «وثاقت راوی» را به تعریف متقدمان از اصطلاح «شاذ»- که دارای دو قید «تفرّد در نقل» و «مخالفت با مشهور» بود- اضافه نمودهاند؛ 3. اصطلاح «منکر» نزد قدما مربوط به حوزه عقیدتی راوی و ناظر به ذکر روایاتی است که مباحث اعتقادی را مخالف با آنچه معقول و در نزد دیگران بود، بیان میداشت، اما متأخران علاوه بر مخالفت با عقل و مشهور، شخصیت راوی و مفرد بودن روایت را نیز در اطلاق «منکر» به حدیث، مدنظر داشتهاند، ولی هنگام استعمال و نقد روایت به همان شیوه قدما عمل کردهاند.
انتهای پیام