ذبح اسماعیل(ع) بالاترین امتحان برای دریافت مدال امامت ابراهیم(ع) بود
کد خبر: 3913690
تاریخ انتشار : ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۸:۲۶

ذبح اسماعیل(ع) بالاترین امتحان برای دریافت مدال امامت ابراهیم(ع) بود

استاد محمدتقی فیاض‌بخش با بیان اینکه مقام امامت را در جوانی به ابراهیم(ع) نشان داده بودند و از این رو همواره دلشوره‌ای داشت و از خدا این مقام را طلب می‌کرد، اظهار کرد: خداوند نیز او را به ابتلائات گوناگون امتحان کرد و در نهایت وقتی از سخت‌ترین امتحان که ذبح اسماعیل باشد سربلند بیرون آمد، او را به مقام امامت نائل آورد.

به گزارش ایکنا، استاد محمدتقی فیاض‌بخش، از اساتید اخلاق به مناسبت فرارسیدن عید سعید قربان، توضیحاتی در باب نحوه ابتلای حضرت ابراهیم(ع) برای رسیدن به مقام امامت در کانال رسمی خود منتشر کرده است که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

ابراهیم(ع) در میان انبیای الهی مقام بسیار بالایی دارد. او خلیل الرحمان است و این یعنی پروردگار در همه خلل و فُرَج باطن ابراهیم(ع) نفوذ کرد و او به معنای واقعی کلمه محب بود. نکته دیگر اینکه ابراهیم(ع) از ابتدای جوانی عاشق بود و به واسطه آن عشق، از ابتدا دلشوره‌ای داشت و آن هم این بود که نسبت به مقاماتی که خداوند به او اعطا کرده بود، قانع نبود.

چرا این گونه بود؟ چون خداوند از روز اول، به او مقام امامت را نشان داده بود. چه اینکه خداوند در این زمینه فرمود «وَ كَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ»، یعنی ما به ابراهیم(ع) عالم ملوت را نشان دادیم. «نُری» یعنی ارائه کامل که ابراهیم(ع) عوالم ملکوت، برزخ، قیامت و فرشتگان را مشاهده کرد.

در میان این عوالم، مقام و مرتبه امامت را نیز مشاهده کرد و در دلش که با خدا راز و نیاز می‌کرد می‌گفت بارالها، می‌شود این مقام را به من عنایت کنی؟ گفته شد این مقام ساده‌ای نیست و باید امتحانات سختی را پشت سر بگذاری. گفت حاضرم. ابراهیم(ع) درخواست کرد که خداوند به او فرزندی بدهد و گفت «رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ»، خدایا از صالحین فرزندی به من عنایت کن و در آیه بعد فرمود «فَبَشَّرْناهُ بِغُلامٍ حَلِيمٍ»، یعنی ما به او فرزندی دادیم که هم تابع پدرش بود و هم سعه صدر بسیار بالایی داشت و آرام بود.

«فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ»، یعنی وقتی اسماعیل به مرتبه عالی که همان سنین نوجوانی و زیبایی باشد رسید، دستور داده شد که حج به جا بیاورد و ابراهیم(ع) به هاجر گفت، اسماعیل(ع) را مرتب و معطر کن که می‌خواهیم به حج برویم و هاجر نیز حرکت کرد. خواستند حرکت کنند که آیه می‌گوید ابراهیم(ع) گفت «قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى»، یعنی ای پسرم که تو بسیار به من علاقه داری، در عالم رؤیا دیدم که دارم تو را ذبح می‌کنم، نظر تو چیست؟ گوشه ذهن ابراهیم(ع) این بود که تمام امتحانات را پشت سر گذاشته است و اکنون نوبت سخت‌ترین امتحان فرارسیده است. خدا در این زمینه می‌فرماید «وَ إِذِ ابْتَلی إِبراهیمَ رَبُّه بِکلماتٍ فَأتَمَّهُنَّ»، یعنی ابراهیم(ع) با نمره کامل همه امتحانات را پش سر گذاشت.

اما از یک طرف نگران هاجر بود، از یک طرف می‌ترسید که اسماعیل(ع) قبول نکند و از طرفی نگران خودش بود که نکند دستش در هنگام ذبح بلرزد. لذا به اسماعیل(ع) گفت نظر تو چیست؟ اسماعیل(ع) با فتانت و زیرکی فهمید که پدر مأمور به ذبح است و گفت ای پدر، با قاطعیت امر خدا را امتثال کن. زیباتر این است که در ادامه گفت «سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ»، قطعاً می‌دانیم مامور هستی و من نیز مامور هستم.

در روایت داریم که فرمود «اِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَ اِبْرَاهِیمَ عَبْداً قَبْلَ اَنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّاً وَاتَّخَذَهُ نَبِیّاً قَبْلَ اَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَاتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ اَنْ یَتَّخِذَهُ خَلِیلًا وَاتَّخَذَهُ خَلِیلًا قَبْلَ اَنْ یَتَّخِذَهُ اِمَاماً فَلَمَّا جَمَعَ لَهُ هَذِهِ الْاَشْیَاءَ وَقَبَضَ یَدَهُ قَالَ لَهُ: یَا اِبْرَاهِیمُ اِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ اِماماً» یعنی در این زمان او در مقام رسالت و خلت بوده است که به او مژده دادند چیزی که شصت سال برایش دربدری کشیدی، امتحان شدی و سوختی و ساختی، الان فرارسیده و در حقیقت هنگام امتحان پایانی است. این امتحان را با موفقیت پشت سر بگذار تا به تو مدال امامت را بدهیم.

لذا، اسماعیل(ع) با قاطعیت گفت که ماموریت را انجام بده، اما گفت در این امتحان به خدا پناه می‌برم، یعنی اگر خدا بخواهد و لایق بداند که در راه اطاعت خداوند ذبح شوم. به قول شاعر «هر که در پیش بتان، بر سر جان می‌لرزد، بی‌تکلف تن او لایق قربان نشود» و یا در شعر دیگری داریم که «زیر شمشیر غمش رقص کنان باید رفت، کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد».

خلاصه اینکه هر دو تسلیم امر خداوند شدند. در ادامه دارد که ابراهیم(ع)، اسماعیل(ع) را به صورت روی زمین خواباند و به سرعت قصد داشت که او را ذبح کند، اما می‌دید که در هنگام بریدن، چاقو به سمت کُند برمی‌گردد که دوبار این اتفاق افتاد و برای بار سوم جبرئیل نازل شد و گفت من به فرمان الهی این کار را می‌کردم. در ادامه گفت «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيا إِنَّا كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ». تو از امتحان الهی با موفقیت بیرون آمدی و در زمره محسنین هستی و ما به تو مدال افتخار امامت را می‌دهیم که این امتحان بسیار سخت و دشوار بود.

در آیه دیگری دارد که «وَ فَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ» که «ذبح» به معنای «مذبوح» است؛ یعنی ما مذبوح دیگری را جایگزین کردیم که مقامش بالاتر از اسماعیل(ع) است. باید آنچنان به قلب همه مؤمنین آتش بزند که تا قیام قیامت مؤمنین گرد خیمه او جمع شوند، بسوزند و بگریند و به واسطه او در مدارج مقام امامت، بالا بروند.

انتهای پیام
captcha