انکار نظری و عملی واقعه غدیر در تاریخ اسلام
کد خبر: 3914869
تاریخ انتشار : ۱۸ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۲:۲۵

انکار نظری و عملی واقعه غدیر در تاریخ اسلام

حجت‌الاسلام‌ هدایت‌پناه با بیان اینکه در ارتباط با غدیر با دو گروه از مسلمین در طول تاریخ روبه‌رو بودیم، گفت: گرچه ممکن است انصار از نظر دیدگاه فکری، غدیر را قبول داشته باشند ولی از نظر عملی با تشکیل سقیفه موجب انحراف مسیر آن شدند؛ اما این تفکر برخلاف باور گروهی است که اصلاً اعتقادی به انتخاب و انتصاب حضرت علی(ع) نداشتند و شعار «حسبنا کتاب‌الله» را سر می‌دادند.

از انکار نظری غدیر تا انکار عملی آن/ آماده

به گزارش ایکنا از خوزستان، حجت‌الاسلام‌والمسلمین محمدرضا هدایت‌پناه، مؤلف کتاب «تاریخ تشیع» و عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم در برنامه غدیر که با همکاری بنیاد مهدویت و رادیو دزفول برای ایام عید غدیر تولید شده است، به تبیین دو نوع تفکر مسلمانان صدر اسلام در مواجهه با غدیر پرداخت و اظهار کرد: در ارتباط با غدیر با دو گروه از مسلمین در طول تاریخ روبه‌رو بودیم. آنچه در محافل عمومی مطرح می‌شود یک مبحث است و آنچه در پشت پرده این قضایای مهم تاریخی نهفته است، مسائل دقیق دیگری است.

وی توضیح داد: خلاصه آن این است که انصار و گروهی دیگر، که تاریخ به ما می‌گوید محب امیرالمؤمنین(ع) بودند، با تشکیل سقیفه و بر اساس محاسبات غلطی که انجام دادند از مسیر غدیر فاصله گرفتند. جریانات مختلفی برای تبیین اینکه آنها چگونه این محاسبات غلط را انجام دادند، وجود دارد؛ اما به هرحال سقیفه یک انحراف بود؛ گرچه ممکن است انصار از نظر دیدگاه فکری، غدیر را قبول داشته باشند ولی از نظر عملی موجب انحراف شدند؛ این تفکر برخلاف باور گروهی است که اصلاً اعتقادی به انتخاب و انتصاب حضرت علی(ع) نداشتند و شعار «حَسْبُنَا كِتَابُ الله‏» را سرمی‌دادند.

نویسنده کتاب سیر تطور صحابه‌نگاری افزود: گروه دوم نظریه‌ای دیگری داشتند که بعداً اقرار کردند و ابن ابی‌الحدید هم در شرح نهج‌البلاغه این موضوع را گفته و تبیین کرده است که خلیفه دوم گفت: در همان روز پنج‌شنبه که پیامبر(ص) می‌خواستند وصیت‌نامه بنویسند، می‌دانستم که قصد داشتند به پسرعم خود تصریح و این موضوع را مکتوب کنند، منتها ما به دلیل مصالحی جلوی آن را گرفتیم. تعبیری هم دارد که این است: «کان مرشحاً من عندالرسول» یعنی علی‌بن ابیطالب کاندیداتوری پیامبر(ص) بوده است نه نصب از طرف الهی.

این استاد دانشگاه ادامه داد: گروه اول در محاسبات سیاسی خود به اشتباه رفته و سقیفه را تشکیل دادند ولی گروه دوم از نظر فکری با غدیر مشکل دارند. این دو تفکر در کارکردهای تاریخی و سیاسی و اجتماعی خود کاملاً فرق می‌کنند. لذا آثار انکاری که از نظر عملی و  نظری انجام شد را در مسیر تاریخ اسلام و به خصوص در جریانات مربوط به امیرالمؤمنین(ع) و آن چهار سال و اندی که حکومت را به دست گرفتند، شاهد هستیم.

وی به توضیح تاثیر حضور این دو گروه در وقایع دوره حکومت امام علی(ع) پرداخت و گفت: در صفین و مسائلی که آن موقع مطرح شد باز هم با این دو گروه مواجه هستیم. برای نمونه، آنهایی که در برابر نظرات امیرالمؤمنین(ع) پیشنهادهای دیگری می‌دادند؛ از نظر فکری با امیرالمؤمنین(ع) مشکلی نداشتند و غدیر را به این شکل که امام از جانب خدا نصب شده است تقریباً قبول داشتند. مثلاً مالک اشتر در هنگام بیعت با امام علی(ع) می‌گوید: «هذا وَصِیُّ الأَوصِیاءِ ، و وارِثُ عِلِم الأَنبِیاءِ» این نگاه یک نگاه ابتدایی نیست که کسی انتخاب شده و الان باید به عنوان خلیفه چهارم با او بیعت کنیم. این یک نگاه درون‌مذهبی و پایه‌ در دین است. این جمله یک مطلب بسیار مهم اعتقادی است.

هدایت‌پناه ادامه داد: تفکر فردی مثل مالک اشتر با گروهی که گفتند عثمان انحراف پیدا کرده و بر اساس دیدگاه خود او را کشتند و حالا فکر می‌کنند علی‌بن‌ابیطالب فعلاً بهترین کسی است که می‌تواند حکومت را به دست بگیرد، فرق می‌کند؛ اما مالک اشتر با همین دیدگاه که در ابتدای بیعت داشت در قضیه ابوموسی اشعری وقتی امیرالمؤمنین(ع) می‌خواهد ایشان را عزل کند، به امام می‌گوید عزل او مناسب نیست، کوفیان از او راضی هستند، اجازه بدهید بر حکومت خود در کوفه باقی بماند. وقتی که جریان جمل پیش می‌آید، می‌بینیم که ابوموسی اشعری کاملاً در مقابل امیرالمؤمنین(ع) قد علم می‌کند و نمی‌گذارد نیروها به سپاه ایشان بپیوندند. اینجاست که امیرالمؤمنین(ع) به مالک اشتر می‌گوید این چیزی است که خودت به وجود آوردی و به تعبیر ما حالا درستش کن.

این پژوهشگر تاریخ اسلام به بیان نمونه‌ای دیگر از تقابل فکری گروهی از یاران امیرالمومنین(ع) با ایشان در صحنه‌های سیاسی و نظامی پرداخت و ادامه داد: در جریان صفین، دستگاه معاویه به ظاهر نشان می‌داد که می‌خواهند فرات را به زیر پای سپاه امیرالمؤمنین(ع) منحرف کنند. اینجا باز هم مالک اشتر و گروهی آمدند و گفتند شاید این اتفاق بیفتد و بهتر است ما عقب‌نشینی کنیم. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: ما الان در سربلندی هستیم و آنها در سراشیبی هستند آنها نمی‌توانند. ولی نظر نظامی آنها این بود که ممکن است به دلیل انحراف آب، این قضیه پیش بیاید. لذا آمدند عقب و سپاه معاویه جای آنها را گرفتند. منظور این است که اینها در مسائل سیاسی یا نظامی در برابر نظر امام، پیشنهادهایی می‌دادند.

این استاد دانشگاه گفت: اما همین مالک اشتر در بحبوحه جنگ صفین وقتی به ده قدمی خیمه معاویه می‌رسد، مطیع امیرالمؤمنین(ع) است. در مقابل این گروه، خوارج هستند که می‌گویند اگر امیرالمؤمنین(ع) دستور ندهد مالک برگردد، همان‌طور که عثمان را کشتیم شما را هم می‌کشیم. این دو نگاه است. غدیری که در نگاه مالک اشتر است؛ چنان است که در سخت‌ترین لحظه تابع امام می‌شود؛ اما خوارج متمرد می‌شوند.

عضو هیئت علمی گروه تاریخ پژوهشگاه حوزه و دانشگاه قم ادامه داد: در جریان «غارات» که معاویه در اواخر حکومت امیرالمؤمنین(ع) سپاهیان هزار نفری و دو هزار نفری به سرحدات امیرالمؤمنین(ع) در میان شهرها می‌فرستاد و اینها به قتل و غارت می‌پرداختند، امیرالمؤمنین(ع) خطبه‌ای دارند که امروز باید آن را نصب‌العین قرار دهیم. خطبه 27 نهج‌البلاغه دقیقاً در ارتباط با غارت‌گری‌های معاویه و کشت و کشتار سپاه یاغی او در منطقه حکومت امیرالمؤمنین(ع) است. آنجا می‌فرماید: «أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ ... إِنِّي قَدْ دَعَوْتُكُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَيْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً » جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خاص خود گشوده است و ادامه می‌دهد: من شما را شبانه‌روز و در نهان و آشکار به جهاد با این گروه دعوت کردم و به شما گفتم کسی در خانه محبوس نشد جز اینک دشمن او را از بین برد. اما شما خانه‌نشین شدید و رأی و تدبیر مرا با نافرمانی فاسد کردید تا جایی که زبان دشمن را به طعنه به من باز کردید که امیرالمؤمنین(ع) گرچه مرد شجاعی است اما تدبیر ندارد. امام  ادامه می‌دهد: آیا کسی پیشگام‌تر و ثابت‌قدم‌تر از من در میدان جهاد بود؟ زمانی که 20 سال نداشتم در میدان جنگ بودم و الان سن من از 60 سال گذشته است اما «لا رَأْيَ لِمَنْ لاَيُطَاعُ

این پژوهشگر تاریخ اسلام تصریح کرد: نکته مهم این است؛ حاکمی که تدبیر داشته باشد ولی اطاعت نشود با کسی که هیچ رأی نداشته باشد، فرقی ندارد؛ عالم باشد یا جاهل؛ عادل باشد یا فاسد. بنابراین مسأله این است که غدیر، نظری پذیرفته نشود یا عملی، نتیجه آن برای حاکم واحد است. حاکمی که می‌خواهد امور را تدبیر کند اما زیردستان او دستورات او را کنار می‌گذارند، طبیعی است که آن رهبر چه عادل، چه فاسق و چه عالم و چه جاهل، فرقی ندارد.

نویسنده کتاب سیر تطور صحابه‌نگاری خاطرنشان کرد: بنابراین ما همیشه با این دو مسأله روبرو هستیم که چه غدیر را بپذیریم و در عمل آن را کنار بگذاریم و چه غدیر را به طور نظری قبول نداشته باشیم؛ باز هم مسیر خود را می‌رویم؛ آنچه خوارج انجام دادند همین بود. آنها می‌گفتند ما عالِم‌تر هستیم. این‌ها نتیجه این است که علی‌بن ابیطالب(ع) را در جایگاهی که خدا قرار داده است درک نکردند. روایاتی در تاریخ اسلام وجود دارد که دروغ به امام حسن مجتبی(ع) بستند که مخالف نظرات امیرالمؤمنین(ع) بود و یا امام حسین(ع) مخالف صلح امام حسن(ع) بود. همه این‌ها در جای خود به صورت علمی تبیین شده که اینها دروغ‌هایی است که به ائمه بستند و می‌خواستند بگویند نظرات آنها مورد حمایت خودشان هم نیست.

انتهای پیام
captcha