به گزارش ایکنا؛ سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر دینی، شب گذشته، یکم شهریورماه، در سومین جلسه از مراسم عزاداری امام حسین(ع) که از طریق فضای مجازی پخش شد، به ایراد سخن پرداخت که در ادامه میخوانید؛
حرکت امام حسین(ع) دارای مضامین متعدد، عمیق و گاهی رمزآلود است. بنابراین انتظار این را نداریم که کسی بتواند تمام مطلب را یک جا بیان کند. بحث این است که قضیه را چطور باید نگاه کنیم که بخشهایی از آن مطلب به ما منتقل شود؛ یعنی بیش از اینکه در مغز ما منتقل شود، در قلب ما بیاید.
یک عدهای میگفتند امام(ع) رفته و میدانسته که شهید میشود و یک سری میگویند نمیدانسته که شهید میشود و برای هریک از این نظرات شقوق مختلفی به وجود آمده است. کسی گفته که امام(ع) شهید شده که مردم برای امام(ع) اشکی بریزند و حضرت هم میدانسته و دلیل هم میآورند. در برابرش یک سری افراد دیدگاههای دیگری دارند که از زوایای اجتماعیتر نگاه میکنند.
گفته شده امام حسین(ع) قتیلالعبرات بوده است یا در برخی از عبارات داریم که نه اینکه کشته اشک باشی، بلکه خودت آن اشکی که بسیار عمیق است. قطعاً این اشک یک ارزشهایی دارد و حال اگر ما متوجه نمیشویم، به این راحتی آن را رد نکنیم. میخواهیم به دیدگاه جدیدی از جهت اعتقادی برسیم. یک سری میگویند خود ما گریه میکنیم و برای ما نیز مهم است و نمیشود بحث امام حسین(ع) شود و ما آرام باشیم، اما نمیتوانیم قبول کنیم امام حسین(ع) برای گریه قیام کرده باشد.
یک عده میگویند گریه میکنیم تا پاک شویم و این حرف شبیه حرفی است که مسیحیان در مورد حضرت مسیح(ع) میزنند که میگویند او مصلوب شد که ما پاک شویم. برخی میگویند امام(ع) این کار را کرد تا امت پاک شوند؛ لذا تنوع بحث در این زمینه بسیار زیاد است که در ناخودآگاه وجود دارد. بسیاری از روی جهل، بسیاری از روی علاقه و کمی از این حرفها نیز روی غرض است و باید به اینها دقت کنیم.
بیشتر تحلیلهایی که در مورد امام حسین(ع) و دیگر ائمه(ع) ارائه شده، از سوی کسانی بوده که جزء موافقین اهل بیت(ع) بودهاند. یک عدهای نیز جزء مخالفین بودند، اما فعلاً درونمذهبی حرف میزنیم و به آنها کاری نداریم. آنها که از روی علاقه حرف میزدند، به یک چیزی توجه نمیکردند؛ یعنی سراسر کتاب را که میخوانید میبینید که یک چیزی در اینها کم است. همه به دید اینکه امام حسین(ع) انسان شایسته و امام بزرگواری است که خیلی عزیز و محترم است، بحث کردهاند و قصد بدی نداشتند، اما یک چیزی در همه اینها مخفی است که حل مسئله ما را هم نمیکند، اما مهم است که بدانیم اینها به امر خدا این کار را کردند.
چرا مهمترین چیز است؟ چون وقتی از افق خدایی به قضیه نگاه کنید، متفاوت است با اینکه از افق خود یا یک امام(ع) به قضیه نگاه کنید. امام(ع) همه کارهایش خوب است، اما نه اینکه چون آدمی بسیار باسواد و عالم و ... است، اینها را دارد، بلکه به این دلیل است که همه کارهایش به امر خداست. تمام حرکاتی که کهکشانها دارند، به امر یک کسی انجام میشود و باهم هماهنگ است که به امر خداست و این کار نیز مانند بقیه کارهاست، ولی این امر خدایی بودن را کنار میکشیم و میخواهیم مورد به مورد تحلیل کنیم که در این صورت به مشکل میخوریم.
مولوی در مورد فیل مثالی دارد که میگوید یک فیلی در یک خانه تاریکی بود. بعد افراد را آوردند و گفتند بگویید این چیست. هر کسی به فیل دست زد و مطلبی را گفت. نه درست گفتند و نه غلط، اما فیل نبود. بعد میگوید: «در کف هر یک اگر شمعی بدی، اختلاف از گفتشان بیرون شدی». اگر نورافشانی میشد و به جای اینکه این همه بحث کنند، چراغ را روشن میکردند، میفهمیدند که چیست و مسئله حل میشد. اینهایی که در مورد امام حسین(ع) تحلیل میکنند، جنبههایی که میبینند درست است، اما اصل حرکت ایشان بر این مبانی نیست.
یکی میگوید که برای شهادت بود یا یک نفر میگوید که برای امر به معروف و نهی از منکر رفت و در فرمایش خود حضرت(ع) هم همین وجود دارد. اینها درست است، اما قضیه حرکت این نیست، چون اگر این را هم بخواهید بگیرید، باید با یک دنیا از فروعات امر به معروف و نهی از منکر جواب دهید. اولین شرط این است که احتمال خطر ندهید و احتمال تأثیر بدهید. وقتی میدانید تأثیر ندارد، نباید کاری کنید و بعد میگویید که شاید امام(ع) میدانست و بعد سؤال میکنید که علم امام(ع) چه میشود؛ یعنی هر کدام از زاویهها یکسری شقوق دارد که نمیشود به سادگی از آنها عبور کرد.
فرمود «امرنا صعب مستصعب». امر اهل بیت(ع) اعم از امامی که خانهنشینی کرد یا زندانی شد یا ولیعهد شد یا ... ، بسیار سخت است. سختش برای خود اهل بیت(ع) است. برای اینکه یک کاری را باید بکنند و میکنند و باید جواب مردم را هم بدهند که نمیشود. یکی دیگر اینکه مستصعب است؛ یعنی برای مردم هم فهمش خیلی سخت است. کاری که امام حسن(ع) در قضیه صلح کردند، پایهگذاری قیام عاشورا و حفظ شیعه است، اما این را چطور باید به مردم بگوییم؟ بعد فرمود «لَا يُقِرُّ بِهِ إِلَّا مَلَكٌ مُقَرَّبٌ أَوْ نَبِيٌّ مُرْسَلٌ أَوْ عَبْدٌ امْتَحَنَ اللَّهُ قَلْبَهُ لِلْإِيمَانِ»، چراغ که روشن شود، اختلاف بیرون میرود. کسانی که قلبشان با نور ایمان روشن شده باشد، میتوانند این مسائل را درک کنند.
بسیاری از اهل بیت(ع) دم میزنند، اما امام حسینی که خودمان قبول داریم و برای ما کار میکند و خادم ماست را میشناسیم و برایش عزاداری میکنیم. یعنی امام حسین(ع) یا در حد بالاتر، خدای خادم کارگزاری را میپسندیم که اگر کار ما را راه انداخت، او را قبول داریم. اما این آدم با این تفکر نمیتواند تحلیل خوبی از قضیه اهل بیت(ع) داشته باشد، چون فرمود مؤمنی که قلبش به نور ایمان امتحان شده باشد، میتواند این کار را بکند.
یعنی در این امتحان رد نشده و جواب مثبت داده است. شما اصحاب امام(ع) را نگاه کنید که جزء شهدا هستند و تعدادشان حدود هشتاد نفر است. میبینید آنها افرادی نبودند که فقط متدین باشند، حتی آنهایی نبودند که فقط اهل بیت(ع) را دوست داشته باشند، اینها تحمل کردند و امر اهل بیت(ع) را حمل کردند. امر روی دوش اینها نیز هست. یک عدهای از اینها در زمان امام علی(ع) هم بودند و بسیار بسیار هم آدمهای مهمی بودند، اما در لحظاتی آن تحمل را نداشتند. نباید هر کسی را صفر و یک نگاه کرد. در آن شرایط، تحمل خیلی سخت است و خدا ما را خیلی دوست داشته که در این زمان هستیم که با یکسری تبصره با ما برخورد شود، چون ما با فکر خودمان از اهل بیت(ع) و دین و قرآن دم میزنیم.
گزارش از مرتضی اوحدی
انتهای پیام