فرایند ایمان تبدیل معرفه‌الله به باور یقینی است
کد خبر: 3918490
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۳۹۹ - ۱۸:۳۲

فرایند ایمان تبدیل معرفه‌الله به باور یقینی است

اولین گام ایمان معرفت به خدا است. گام دوم این است که این آگاهی تبدیل به باور شود و بعد باید به باور یقینی تبدیل شود که غیرقابل تشکیک است. وقتی معرفت پیدا کردید و معرفت شما باور شد و در نهایت یقینی شد، حالتی به شما دست می‌دهد که انقیاد و تسلیم است که آن را ایمان می‌گویند.

به گزارش ایکنا؛ سومین شب از مجلس عزاداری امام حسین(ع) در مسجد حضرت امیر(ع) با سخنرانی حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدباقر علوی‌تهرانی، شب گذشته، یکم شهریورماه، به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن این صحبت‌ها را می‌خوانید؛

مهم‌ترین مخلوق خداوند انسان است و به او برتری‌هایی داده است. یکی از آنها این است که خدا انسان را از ملک برتر خلق کرده است و این مسئله ربطی به آحاد و افراد انسان ندارد و این‌طور نیست که فرد فرد انسان از ملک برتر باشند، بلکه مقام انسانیت از مقام ملک بالاتر است و برخی به این مقام رسیده‌اند. سه گروه معرفی شده‌اند و یکی از آن گروه‌ها انبیا هستند که به انتخاب الهی است و کسی نمی‌تواند به مقام نبوت برسد و در بین انسان‌ها 124 هزار نفر را برای این منصب انتخاب کرده است، اما کسی که به این منصب رسیده، برتر از ملک است.

وقتی جناب آدم از دنیا رفت، فرزند ایشان به جبرئیل فرموده بود بر پدرم نماز بخوان. جبرئیل عرض کرد ما از طرف خدا مأمور به سجده بر پدر شما بودیم و مأموریم فرزندان صالح او را اکرام کنیم و آن طایفه را جلو قرار دهیم. بین همه انبیا، پیامبر(ص) و اوصیاء بر حق ایشان نیز شامل روایتی هستند که در کمال‌الدین آمده است. رسول خدا(ص) که از روی هوا و هوس حرف نمی‌زنند، می‌فرمایند خدا مخلوقی بهتر و محترم‌تر از من نزد خودش ندارد. حضرت امیر(ع) فرمودند شما برتر هستید یا جبرئیل؟ حضرت رسول(ص) پاسخ دادند که خداوند تبارک و تعالی انبیاء را بر ملائک مقرب فضیلت داده است.

انبیا از این چهار ملک مقرب نیز بالاتر هستند و خداوند من را بر همه انبیا برتر قرار داده است و برتری بعد از من، برای تو و برای امامان بعد از تو است. یعنی آن فرزندانی که امام هستند، مشمول این قضیه می‌شوند. ملائکه خادمان ما هستند و معلوم است که منصب خادم با مخدوم متفاوت است و موقعیت خادم با مخدوم بسیار متفاوت است. سپس پیامبر(ص) در پایان حدیث فرمودند اگر ما نبودیم، خداوند آدم و حوا و بهشت و جهنم و آسمان و زمین را خلق نمی‌کرد و چگونه ما از ملائکه برتر نباشیم، در حالی که سبقت گرفته‌ایم و قبل از آنها در این مرتبه بودیم و موحد بودیم و ما عارف به مقام پروردگار بودیم و او را تسبیح می‌کردیم. اولین کسانی که خدا خلق کرد، ارواح ما بود و بعد ملائکه را خلق کرد و زمانی که روح و عظمت ما را که دیدند، امر ما برایشان بزرگ جلوه کرد. داشتند منحرف می‌شدند که ما تسبیح کردیم تا بدانند ما خلقت‌یافته به دست تو هستیم و تو از صفات ما منزه هستی.

مقام انسانیت برتر از ملک است

بنابراین ما معلم آنها هستیم. لذا اگر مقام انسانیت برتر از ملک است، می‌خواهم سه گروه را نام ببرم و افرادِ انسان مد نظرم نیست، گرچه بحث شکل می‌گیرد که چه کنیم آحاد انسانی نیز برتر از ملک بشوند. یعنی می‌خواهیم بحث را به این سمت ببریم. دومین گروهی که از ملک برتر هستند، طایفه اهل ایمان‌اند. در حدیث داریم خداوند آفریده‌ای برتر و گرامی‌تر از مومن نزد خود ندارد و علتش این است که ملائکه خدمتگذاران اهل ایمان هستند و اهل ایمان همنشینان حضرت حق هستند و بهشت برای اهل ایمان است.

کسانی که ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، بهشت برای آنها است، لذا بهشت را به مومن می‌دهند و بهشت مزد اهل ایمان است و در این بهشت که عالی‌ترین مرتبه‌اش دارالمقامه است، مومنین همنشینان انبیا و حضرت سیدالشهداء(ع) هستند. از رسول خدا(ص) نقل است که برخی از مومنین در درجات پایینتر نیز از برخی ملائکه برتر هستند.

در اینجا باید به شبهه‌ای جواب دهیم. وقتی می‌گوییم ایمان، مرادمان از ایمان چیست و چطور ساخته می‌شود و آیا ما مومن هستیم یا نیستیم؟ مقوله ایمان بسیار پیچیده است و فرایندی است و باید قدم به قدم جلو برویم. بخواهیم به مرتبه ایمان برسیم، باید از جایی آغاز کنیم و به جایی برسیم که مومن شویم و آنگاه از صفر شروع کنیم تا به عالی‌ترین درجه برسیم. بنابراین مقوله پیچیده‌ای است. ایمانی که مراد ما است، ایمانی است که موجب ارزش انسان می‌شود و به این واسطه رتبه پیدا می‌کند و متعلَق آن عالم غیب است.

ایمان به خدا، رسول، ملک، کتب آسمانی، امامت، معاد و صفات حضرت حق، مراد ما از ایمان است. اولین گام ایمان معرفت به خدا است. گام دوم این است که این آگاهی باید تبدیل به یک باور شود و بعد باید به باور یقینی تبدیل شود که صد درصد و غیر قابل تشکیک است. وقتی معرفت پیدا کردید و معرفت شما باور شد و در نهایت یقینی شد، حالتی به شما دست می‌دهد که انقیاد و تسلیم است. این حالتی که در انسان ایجاد می‌شود، در قلب است و آن حالت تسلیم را ایمان می‌گویند.

مراد از ایمان چیست؟

در سوره مبارکه حجرات داریم که عرب‌های بادیه‌نشین خدمت پیامبر(ص) آمدند و گفتند ایمان آوردیم، اما خداوند به پیامبر(ص) فرمود بلافاصله بگو شما ایمان نیاوردید، بلکه اسلام آوردید، چون حالت تسلیم در قلب شما را نمی‌بینم. چون آن حالت تسلیم رسوخ در قلب شما پیدا نکرده است و شما ایمان ندارید. نماز می‌خوانید و روزه می‌گیرید، اما تسلیم نیستید. بد نیست اگر ما به خودمان توجه داشته باشیم و فکر کنیم در برابر تکالیف الهی تسلیم هستیم یا خیر؟ آیا نسبت به حقوقی که خدا تعیین کرده است، تسلیم هستیم؟ آیا در مورد مقدرات الهی تسلیم هستیم؟ عدم تسلیم به وضوح در جامعه رویت می‌شود و قاطبه مردم ایمان ندارند و افراد نسبت به حقوقی که اسلام تعیین می‌کند، معترض هستند.

وقتی این تسلیم ایجاد شد، باید عمل کرد. شعار اهل ایمان این است که حقوقمان را شنیدیم و اطاعت می‌کنیم و نمی‌گوییم چرا. اگر گفتیم چرا، یعنی در مرتبه ایمان دچار تزلزل هستیم و این در قرآن هم ذکر شده است و تعداد زیادی هستند که تصور مومن بودن دارند، اما مشکل دارند. تا اینجا فرایندی بودن ایمان را دیدید و مشخص شد که خروجی تسلیم نیز عمل است. حال اقطاب متصوفه می‌گویند به جایی می‌رسیم که دیگر عمل نمی‌کنیم، اما ریشه اینها غلط است.

در سوره نساء خداوند فرمود ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ایمان بیاورید. اگر آورده‌اند، پس چرا می‌گویید ایمان بیاورید؟ این یعنی دست از بازیگری بردارید و به خدا و رسول ایمان بیاورید. این یعنی توجه کن، ببین به خدا ایمان داری یا خیر؟ یعنی حالت تسلیم را داری یا خیر؟ در آیه دیگری فرمود ای کسانی که ایمان آورده‌اید، تقوای الهی پیشه کنید و به رسول ایمان آورید. اصل ایمان، گفتن شهادتین است، اما می‌گوید شما فکر می‌کنید ایمان دارید، اما ایمان ندارید، چون ایمان یعنی تسلیم.

انتهای پیام
captcha