به گزارش ایکنا، متأسفانه از مباحث دردآوری که این روزها شاهد آن هستیم لشکرکشی شبکهها و کانالهای غربی در راستای تطهیر فردی قاتل و در کنار آن فراموش کردن وضعیت خانواده مقتول و از این دو مورد مهمتر آثار روانی موجود بر جریان قهرمانسازی از افراد قاتل است!
تصور کنید، فردی که سابقه شرارت را نیز داشته و حتی تصمیم بر قتل برادر خود نیز گرفته بود، شخصی را که پدر چند فرزند و سرپرست یک خانواده بود را با ضربات چاقو کشته و متواری شده و سپس دستگیر و بعد از گذشت دو سال به درخواست خانواده مقتول به قصاص محکوم شد؛ اتفاقی ناخوشایند که البته نمونههای متعددی را در طول سال میتوان برای آن یافت.
اما در هجمهای عجیب، تمامی رسانههای غربی به صف شده و با تمام قوا از این قاتل چهرهای قهرمان ساخته و قصاص او را محکوم کردند و در مقام عمل هیچ اشارهای به کار زشت قتل عامدانه و بیدلیل او و همچنین از هم پاشیدن خانواده مقتول نداشته و با مدیریت خاصّی به ترویج و قهرمان سازی از قاتل پرداخته و این فرهنگ غلط را پایهسازی کرده که «به قتل برسانید ما از شما دفاع میکنیم و از شما قهرمان خواهیم ساخت!» امری که اگر در آن موفق میشدند شاید بدعتی را ایجاد میکرد که بعد از آن میبایست شاهد جنایات متعدد و ظالمانه دیگری از اشرار میبودیم؛ امری که یقیناً هیچ صاحب خرد و آیندهنگر فاضلی آن را نمیپسندد. البته نباید فراموش کرد در بحث قتل آنچه میتواند صورت بگیرد یکی از این سه امر است: بخشش به صورت مطلق، بخشش در کنار دریافت دیه، قصاص.
میتوان تصور کرد فردی به هر دلیل دچار قتلی شده باشد که این قتل نه از روی عناد و با سابقه شرارت بلکه از روی جهل مطلق بوده باشد و در کنار آن خود فرد قاتل و خانوادهاش با تمام وجود در راستای طلب بخشش اقدام کرده و بخشش خانواده مقتول نیز بار روانی منفیای را ایجاد نکند، در این حالت یقیناً عفو و گذشت خصوصا اگر در مقابل عوض و دیهای نباشد امری پسندیده و حتی ایثارگرانه شاید باشد. یا میتوان تصوّر کرد که خانواده مقتول از حق خود گذشته و صرفاً برای این که کمکی باشد برای مخارج خانواده و زندگیای که باید بدون یکی از اعضای خانواده اداره شود، فرد قاتل را بخشیده اما دیهای را دریافت کنند که این نیز بدون اشکال است. و یا میتوان فرد و یا خانوادهای را تصور کرد که به علل مختلف شخصی و یا اجتماعی حاضر به بخشش حتی با دیه نباشند.
چیزی که قرآن از آن این گونه یاد میفرماید که اى اهل ايمان! در مورد كشته شدگان بر شما قصاص مقرّر و لازم شده: آزاد در برابر آزاد، برده در برابر برده، زن در برابر زن. پس كسى كه [مرتكب قتل شده چنانچه] از سوى برادر [دينى] اش [كه ولىِّ مقتول است] مورد چيزى از عفو قرار گرفت [كه به جاى قصاص، ديه و خونبها پرداخت شود] پس پيروى از روش شايسته و پسنديده [نسبت به وضع مادى قاتل بر عهده عفو كننده است]، و پرداخت ديه و خونبها با نيكويى و خوشرويى [بر عهده قاتل است]. اين [حكم] تخفيف و رحمتى است از سوى پروردگارتان پس هر كه بعد از عفو، تجاوز كند [و به قصاص قاتل برخيزد] براى او عذابى دردناک است. اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص مايه زندگى است، باشد كه [از ريختن خون مردم بدون دليل شرعى] بپرهيزيد.[1] اما نکته اساسی در این بحث تعبیری است که خداوند میفرماید: «وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ».
برای روشن شدن مطلب تصور کنید این تفکر حاکم شود که اگر فردی مرتکب قتل شد میتواند با پول و یا هجمه روانی و یا زور و تهدید، نه تنها به حیات خود ادامه دهد بلکه به شهرت نیز رسیده و معروف نیز خواهد شد و از او قهرمان خواهند ساخت، در این صورت جامعه چه وضعی پیدا خواهد کرد؟ آیا چنین جامعهای دچار قانون جنگل و توحّش نخواهد شد؟! و سوال مهمتر این که چه کسانی از این ماجرا نفع خواهند برد! بیشک، نفی قانون قصاص و قهرمان سازی از فرد قاتل، اسباب هرج و مرج و ترویج ماهیت قتل و ایجاد فضای امن برای صاحبان ثروت و آزادی اشرار خواهد شد.
لذا در تفسیر این آیه شریفه و تبیین حیات بخش بودن حکم قصاص، امام سجاد (علیه السلام) چنین میفرمایند: «چون اگر كسى تصميم بگيرد ديگرى را بكشد و بداند كه در اين صورت قصاص مى شود و بدين سبب از كشتن خوددارى ورزد، هم موجب زنده ماندن كسى است كه مىخواسته است او را بكشد و هم موجب زنده ماندن اين جنايتكارى است كه قصد آدم كشى داشته است و هم مايه زنده ماندن ديگران؛ زيرا وقتى بدانند كه قصاص واجب و لازم است از ترس قصاص جرئت آدم كشى به خود راه نمىدهند.»
طاهر قلیزاده
پینوشت:
[1] «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الْقِصَاصُ فِي الْقَتْلَى الْحُرُّ بِالْحُرِّ وَ الْعَبْدُ بِالْعَبْدِ وَ الْأُنْثَى بِالْأُنْثَى فَمَنْ عُفِي لَهُ مِنْ أَخِيهِ شَيءٌ فَاتِّبَاعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَدَاءٌ إِلَيهِ بِإِحْسَانٍ ذَلِكَ تَخْفِيفٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ رَحْمَةٌ فَمَنِ اعْتَدَى بَعْدَ ذَلِكَ فَلَهُ عَذَابٌ أَلِيمٌ وَ لَكُمْ فِي الْقِصَاصِ حَياةٌ يا أُولِي الْأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/ 178 و 179).
[2] «لِأَنَّ مَنْ هَمَّ بِالْقَتْلِ فَعَرَفَ أَنَّهُ يُقْتَصُّ مِنْهُ فَكَفَّ لِذَلِكَ عَنِ الْقَتْلِ كَانَ ذَلِكَ حَيَاةَ الَّذِي هَمَّ بِقَتْلِهِ وَ حَيَاةً لِهَذَا الْجَانِي الَّذِي أَرَادَ أَنْ يَقْتُلَ وَ حَيَاةً لِغَيْرِهِمَا مِنَ النَّاسِ إِذَا عَلِمُوا أَنَّ الْقِصَاصَ وَاجِبٌ لَا يَجْتَرُونَ عَلَى الْقَتْلِ مَخَافَةَ الْقِصَاصِ» (وسائل الشيعه، ج 29، ص 53).
انتهای پیام