به گزارش ایکنا؛ نشست «امت مجازی اسلام»، از سلسله نشستهای حکمرانی فرهنگ و فضای مجازی، امروز 17 آبانماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن صحبتهای سعید خلیلویچ، مدیر مرکز علوم دینی «قم» در بلگراد را میخوانید؛
در مبحث تعامل بین امت و فضای مجازی که تعاملی عینی است، چیزی که به عنوان مسئله بنیادین به آن توجه میدهم، این است که در این تعامل، امت اسلامی، آیا محصول فرهنگ غالب در فضای مجازی است یا اینکه امت اسلامی معیار ارزشگذاری است؟ این سوال بنیادینِ فلسفی مطلبی است که به آن میپردازم.
واژههای امت و ملت اسلامی جزو اصولیترین و بنیادیترین مفاهیم فرهنگ دینی اسلامی است و از این حیث، حیات فرهنگ دینی اسلامی در گرو حضور این مفاهیم کلیدی در ظرف اندیشه و باور انسانهایی است که متعلق به این فرهنگ هستند. همچنانکه ممات فرهنگ اسلامی در صورتی خواهد بود که اینگونه مفاهیم کلیدی در سطح اندیشه و باور مسلمین منزوی شود. گویی که در مواجهه دو فرهنگ، همیشه فرهنگی غالب است که مفاهیم اصولی را در زیست فرهنگ دیگر وارد کند. انزوای مفاهیم کلیدی یک فرهنگ به معنای حذف آن مفاهیم نیست، بلکه به معنای تسخیر لغات و مفاهیم دال در آن کلیدواژهها است.
مثالی که در این زمینه مطرح میکنم، این است که در فرهنگ جاهلی قبل از اسلام، یکی از مفاهیمی که از این جنس مفاهیم کلیدی بود، عصبیت قبیلهای بود که در تکوین نظام اجتماعی عرب دوره جاهلی سهیم و دخیل بود، همچنانکه مفاهیم امت و ملت اسلامی در تکوین نظام اجتماعی مسلمین سهم بنیادین دارند. عرب آن زمان، تکثر مردگان را نیز نشان از اعتبار خود میدانست. فرهنگ اسلامی چنین مفهوم کلیدی را حذف کرد و توانست که سیطره فرهنگی خودش را با مفاهیم جدیدی اعلام کند.
اما چیزی که در این زمینه اهمیت دارد، در مقایسه با مفاهیم کلیدی عصبیت عشیرهای از یکسو و مفاهیم ملت و امت از سوی دیگر، شناختی است که در پشت صحنه این مفاهیم کلیدی سامان مییابد و این نکته از نظر بنده اساسی است. عصبیت عشیرهای مبتنی بر نوعی معرفت و شناخت حسی و عاطفی است. هر فردی که خودش را متعلق به یک عشیره و قومیت خاصی میداند، بر اساس شناخت و علاقهمندی عاطفی و حسی، این تعلق خودش را سامان میدهد. اما در دو مفهوم کلیدی و بنیادین امت و ملت اسلامی میفهمیم که معرفتی که این دو مفهوم مبتنی بر آن هستند، نه معرفت حسی و عاطفی که عالیترین سطوح معرفت یعنی معرفت الهی است.
گویی که ملت بر محور شناختی سامان مییابد که مبتنی بر املای الهی است. ملت در فرهنگ اسلامی در شعاع شهود نبوی و در ضمن سنتهای دینی سامان مییابد و این حاکی از حضور واقعیت واقعی است که وحدت آن تا روز قیامت خواهد بود. لذا امت در فرهنگ غالب اسلامی میتواند از قومیتهای مختلف تشکیل شده باشد، اما هویت قومی مشخصه آن نیست، بلکه مشخصه ذاتی آن، هدف واحد و طریق مشترک به سمت آن هدف است، هدفی که در این حوزه مقید به زمان خاص و مختصات دنیای فیزیکی نیست.
لذا لحظه تشکیل امت و ملت در فرهنگ اسلامی، لحظهای است که آسمان و زمین بههم میرسند و ریشه امت در زمین نیست و بههمین دلیل ارتباطی نیز با قومیت ندارد، لذا وقتی در فرهگ قرآنی از مفهوم ملت سخن بهمیان میآوریم، آن را با انبیای الهی مرتبط میکنیم و میگوییم ملت عیسوی و یا موسوی. در نتیجه، حقیقت معرفتی امت اسلامی مبتنی بر نوع شناخت وحیانی است که در پشت صحنه این مفهوم کلیدی تعریف میشود و این معرفت وحیانی به تعبیر حکما و عرفای اسلامی، ورای عقل است، در حالیکه شناختی که عصبیت عشیرهای مبتنی بر آن بود، شناخت دونِ عقلانی است.
حال باید توجه کنیم که حقیقت امت در فضای مجازی جدید آیا میتواند از مختصات خود حراست کند یا خیر. در این زمینه به بیان سه نوع نسبت محتمل بین علم و فرهنگ میپردازم و مشخص میشود که در فضای مجازی باید دید کدام یک از نسبتها بین علم و فرهنگ برای ما قابل تصور است. نسبت نخست، تعامل بیرونی علم و فرهنگ در این حوزه معرفتی است که حوزه معرفتی پسارنسانس است و این به معنای نظام معرفتی روشمند است. در حالی که فرهنگ، مجموعهای از ارزشها و آرمانها و تفسیر کلان از جهان و انسان را در بر دارد. فرهنگ مجموعههایی از حبها و بغضها است که علم نسبت به اینها نمیتواند از درون خود قضاوت داشته باشد، بلکه تأثیرات علم و فرهنگ، بیرونی است و هر بخشی از معرفت در این تعامل و نسبت، هویت خود را حفظ میکند.
چیزی که اهمیت دارد، مقایسه بین دو نحو از تعامل و نسبت علم و فرهنگ است. یکی تعامل از جنس غلبه فرهنگ بر علم و دیگری تعامل به معنای احاطه علم بر فرهنگ است و این دو را میخواهیم در قالب فضای مجازی تحلیل کنیم. اما باید این دو نوع تعامل را تحلیل کرد. اگر قائل به غلبه فرهنگ بر علم باشیم، یعنی علم در روش و ساختار درونی خود همواره متأثر از فرهنگ است. لذا هنگامی که علم در درون خود به دنبال ارتباط با معانی غیرعلمی است، استقلال خود را خدشهدار میبیند و ارزش علم متزلزل میشود، چون در این حوزه معرفتی، علم هویتی فرهنگی - تاریخی پیدا میکند.
یعنی فرهنگ در این حوزه معرفتی به حسب نیازهای خود معرفت علمی متناسب را پدید میآورد و علم بخشی از فرهنگ میشود. فرهنگ در کلیت خود غالب بر علم خواهد بود، اما اگر علم بخشی از فرهنگ شده است، به ناچار بخشی از نیازهای فرهنگ را نیز باید تامین کند و این به معنای نقش ابزاری علم در برابر فرهنگ غالب است.
نوع سوم از تعامل بین علم و فرهنگ، تعاملی است که در حیطه فهم جامعه براساس امت اسلامی به آن میپردازیم که مبتنی بر رویکرد وحیانی به علم است و در ضمن این تعامل، علم احاطه بر فرهنگ دارد و به تعبیری، علم هویت مستقل خود را حفظ میکند و هویت فرهنگی و تاریخی پیدا نمیکند، بلکه در سایه رسمیت و اعتبار عقل شهودی و وحی به عنوان منبع معرفتی، علم در این حوزه معرفتی این توان را پیدا میکند که همه ساحات معرفت و فرهنگ را در معرض داوری خود قرار دهد.
علم نسبت به ارزشها و آرمانها و بلکه نسبت به عواطف، انگیزهها و گرایشها داوری دارد و این یعنی، فرهنگ در معرض داوری علم قرار دارد. مثلاً فرهنگ حاکم بر فضای مجازی ما در معرض داوری علم خواهد بود.
ما برخی از عوامل نگرانی معرفتی خود را نسبت به امکان تزلزل استقلال علم دینی در فضای مجازی باید ابراز داشته باشیم. یعنی نگرانیهای بنیادینی وجود دارد؛ مانند اینکه امت اسلامی در فضای مجازی به عنوان محصول فرهنگ غالب فهم بشود و نقش ابزاری را در تعامل بین فرهنگ مجازی و امت در نظر بگیریم. به نظر میرسد که در فضای موجود مجازی در سطح جهان اسلام، متوجه تکثیر مصرفکنندگان محصولات دینی میشویم که آن محصولات در حوزه نظر و عمل آماده هستند و این به معنای حذف مرجعیت تولید علم دینی است. بحث بنده در باب مرجعیت به معنای متعارف نیست، بلکه ما در فضای موجود مجازی در جهان اسلام مرجعیت تولید علم دینی متناسب با نیازهای امروز را از دست دادهایم.
زمانی که تأکید بر تکثیر مصرفکنندگان میکنم، تنوع نگاه بنده ناظر به تعریف خاصی از این واژه مصرفکننده است و میتواند تولیدکننده باشد، اما تولیدکننده محتوای روبنایی که در عین حال مصرفکننده پشتوانههای معرفتی و زیرساختی فرهنگ غیردینی خواهد بود که فرهنگ غالب بر فضای مجازی است. در نتیجه وظیفه معرفتی و فرهنگی اصیل ما در تحلیل تعامل بین امت اسلامی و فضای مجازی، رصد و حراست از استقلال درونی و ساختاری علم وححانی است که البته با طهارت معنوی قرینه است و البته که رصد و حراست از این استقلال در فضای مجازی امری دوچندان پیچیدهتر خواهد بود.
انتهای پیام