کد خبر: 3934719
تاریخ انتشار : ۲۱ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۴
مهدی غضنفری:

قبول کاستی‌ها؛ لازمه تحول در حوزه و دانشگاه / فقدان جنبه‌های توحیدی در علوم انسانی

عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران با بیان اینکه علوم انسانی در دانشگاه فاقد پایه‌های نظری محکمی است که بر جنبه‌های توحیدی تأکید داشته باشد، اظهار کرد: حوزه و دانشگاه دارای کمبودها و ارزش‌افزوده‌هایی است که در تعامل، می‌خواهند مکمل یکدیگر باشند و با این نگاه می‌توانیم امیدوار باشیم که این دو به وحدت برسند، همچنین باید توجه کنیم که هریک باید به نقصان‌ها خود واقف باشند.

به گزارش ایکنا، پنل تخصصی «الگوی حکمرانی متعالی در موضوع وحدت حوزه و دانشگاه» از سلسله پنل‌های دومین همایش ملی حکمرانی اسلامی، امروز، 21 آبان‌ماه، با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به صورت وبیناری برگزار شد. در ادامه متن صحبت‌های مهدی غضنفری، عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت ایران را می‌خوانید که با موضوع «شناسایی آسیب‌ها و چالش‌های مدیریتی وحدت حوزه و دانشگاه» ایراد شده است؛

در مورد وحدت حوزه و دانشگاه، از ابتدای انقلاب تاکنون، سمینارهای بسیاری برگزار شده که موجب توفیق هم بوده است، اما منظری که بنده می‌خواهم به آن بپردازم، اندکی متفاوت خواهد بود. وقتی حوزه و دانشگاه می‌خواهند تعامل کنند، باید ببینیم که چه رابطه‌ای را تصور می‌کنیم. مثلاً آیا تصور می‌کنیم که حوزه اقیانوسی از دانش است و دانشگاه باید از این اقیانوس بهره‌برداری کند، یا دانشگاه دریای دانش است و حوزه قرار است از آن برداشت کند؟ آیا در این تعامل، یکی در جایگاه برتر قرار می‌گیرد و بناست بر دومی، علمی را منتقل کند؟ یا هر دو پُر هستند و قرار است دو مجموعه کامل وارد گفتمان شوند؟ حالت دیگر اینکه، آیا هرکدام از اینها دارای کمبودها و ارزش‌افزوده‌هایی هستند که در تعامل می‌خواهند مکمل باشند؟

وجود کاستی‌ها در حوزه و دانشگاه

بنده حالت چهارم را درست می‌دانم و معتقدم در برخی از زمینه‌ها، دانشگاه‌ها دچار کاستی‌هایی هستند و این وضعیت برای حوزه‌های علمیه نیز صادق است. حتی در مواردی که حوزه‌های علمیه مدعی آن هستند نیز کاستی‌ها و کمبودهایی وجود دارد و در خلال این چهل سال، بر سرنوشت مردم اثر منفی گذاشته است. در زمینه بورس، بانکداری، کارکرد پول و ... نیازمند فهم دقیق هستیم، می‌دانیم که دست حوزه‌ها بالاست و یک مدل انسجام‌یافته و کاربردی نداریم که همه پیوست‌های لازم را پردازش کرده باشد.

وقتی گفتیم که جمهوری اسلامی را می‌خواهیم، همه مردم فکر می‌کردند که یک نسخه آماده و پردازش‌شده روی میز می‌آید و مردم به سعادت می‌رسند، اما دیدیم که دست حوزه خالی است و شعار کلی می‌دهد. علتش این است که 1400 سال درگیر کار حکومت نبوده است و آنچنان که باید، در حوزه فقه اجتماعی کاری نکرده است. نمونه آن نیز توضیح‌المسائل‌ها هستند که در مورد احکام فردی نوشته می‌شوند و بخش ناچیزی نیز زندگی اجتماعی است و امروزه نیز احکام کافی برای حکومت‌داری در آن نمی‌بینیم. بحث‌های نظری وجود دارد، اما در آن، اجتهادی صورت نگرفته و سؤالات بسیاری در ذهن مردم باقی مانده است.

جهان‌بینی حاکم بر دانشگاه تک‌جهانی است

دانشگاه نیز کمبودهای خود را دارد. مبانی نظری دانشی که تدریس می‌کند، گاهی اوقات از بنیان کافی برخوردار نبوده و بر اندیشه دینی استوار نیست، بلکه بر شهودی استوار است که در غرب تجربه شده است. این تجربه تبدیل به یک مدل شده و توسط دیگران مورد پردازش قرار گرفته است و جهان‌بینی که بر آن حاکم است، یک جهان‌بینی تک‌جهانی است؛ یعنی دنیا را می‌بیند و عقبی را نمی‌بیند و وقتی در سیستم تک‌جهانی راه‌حل بهینه را می‌خواهیم، این راه‌حل مبتنی بر لذت‌های شخصی خواهد بود و باید همین لذت‌ها را جست‌وجو کنیم. اینکه دنیای دیگر وجود دارد و در آن دنیا نعمتی به ما می‌رسد، در این راه‌کارهای اثبات‌گرایانه وجود ندارد، چون می‌گویند نمی‌توانیم چنین چیزی را اثبات کنیم.

بنابراین، در دانشگاه، علوم انسانی فاقد دیدگاه محکمی به لحاظ پایه‌های نظری است که بر جنبه‌های توحیدی تأکید داشته باشد. در مورد علومی که دقت بشر را در محاسبه بالا می‌برد نیز نگرش اخلاقی کمتر به چشم می‌خورد و به این دلیل، دانشمندانی ظهور می‌کنند که آن علم را در جهت منافع شخصی به کار می‌برند و داروهایی تولید می‌کنند که به دلیل داشتن اقتصاد بهتر، خریدوفروش می‌شود. اگر در دو طرف یعنی حوزه و دانشگاه این کاستی‌ها قبول نشوند و یک فرد بگوید که ما علما هستیم و دیگران جاهل‌اند، این وضعیت ضدوحدت حوزه و دانشگاه خواهد بود. چون عالمان دینی، علم را در چیزی می‌دانند که خودشان به آن آگاهی یافته‌اند.

پرهیز از فرافکنی در پذیرش مسئولیت‌ها

اگر دو طرف قبول نکنند که در مسیر تطور خود چه کمبودهای دانشی در اختیارشان است، این چسبندگی ضعیف می‌شود. باید با یک نگاه سیاسی، طرفین را به یکدیگر نزدیک کنیم. دو طرف دارای کاستی‌های فراوانی هستند و بر عمق دانش سیطره ندارند و مدعی هستند که چنین سیطره‌ای دارند، اما از وضع جامعه می‌شود فهمید که این وضعیت نابسامان محصول کار حوزه و دانشگاه است و اگر حوزه بخواهد کنار بکشد، این کار دروغی بیش نیست و این وضعیت محصول کار آنهاست. این طور نیست که اگر وضعیت مثبت بود، بگویند که دلیلش اطاعت از ماست و اگر به مشکل برخورد کردیم، بگویند دلیلش در عدم اطاعت از حوزه است. این حرف‌ها فرافکنی است.

مسئولیت این وضعیت، دانش‌آموختگان حوزه و دانشگاه هستند که مردم به آن اعتراض دارند و گلایه‌مند هستند و این نحوه و شیوه اداره جامعه را دینی و عقلایی نمی‌دانند. اگر به اصحاب دانشگاه و یا حوزه به دلیل این نقدها بر بخورد و بخواهند بگویند که منابع ما قرآنی و یا مبتنی بر آزمایش‌های دقیق غربی است، در پاسخ می‌گویم که این جامعه محصول کارکرد شما دو گروه است که همه‌جا هم هستند و نقش ایفا می‌کنند. اگر در مسیر درست است، شما کارتان درست بوده است، اما اگر در جای‌جای جامعه زخم‌هایی وجود دارد که نیازمند مرهم‌گذاری است؛ یعنی حوزه و دانشگاه کارشان را درست انجام نداده‌اند. اگر این فقدان در فهم نیازهای جامعه را قبول کنیم و بدانیم که کم گذاشته‌ایم، یک روند جدید شروع می‌شود که تازه ما باید برویم و مشکل را در بورس و ... حل کنیم.

انتهای پیام
captcha