به گزارش ایکنا، برنامه تلویزیونی زاویه، شب گذشته 19 آذر با محوریت بررسی ابعاد شخصیتی آیتالله محمد یزدی از شبکه چهارم سیما پخش شد که در این برنامه احمد واعظی، استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع)؛ ابوالقاسم علیدوست، استاد فقه و حقوق اسلامی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی؛ هادی طحاننظیف، عضو حقوقدان شورای نگهبان و سیامک رهپیک، قائم مقام دبیر شورای نگهبان به ایراد سخن پرداختند.
حجتالاسلام احمد واعظی بیان کرد: شخصیت آیتالله یزدی، شناخته شده است. ایشان از بدریون انقلاب و از صف اول مبارزین و در کنار امام خمینی(ره) قرار داشتند. امام(ره) با دم مسیحایی خود تأثیر عمیقی بر حلقهای از شاگردان گذاشتند که آیتالله یزدی نیز از همین افراد بود که بسیار مؤثر و پیشقراول در امر انقلاب عمل کرد. دوستانی که روزگار قبل از انقلاب را در حوزههای علمیه درک کردهاند، گفتهاند که ایشان با چه همتی برخی از اعلامیههایی که در تأیید حرکت امام و انقلاب بود، ترویج میکرد.
وی افزود: فقدان ایشان برای همه کسانی که دل در گرو انقلاب دارند، یک ضایعه است. چند ويژگی بسیار برجسته در ایشان وجود داشته باشد که به آنها اشاره میکنم؛ اولین موردی که وقتی اسم آیتالله یزدی شنیده میشود در اذهان تداعی میشود، اعتقاد و عواطف عمیق ایشان نسبت به انقلاب اسلامی است. نکته بعدی، صراحت لهجه و شجاعتی است که ایشان در ابراز مواضع داشتند و واقعاً طبق اعتقاد و تشخیص خود اظهار نظر و عمل میکردند و اعتنایی به پیامدهای احتمالی و خوشآمدنها و بدآمدنهای دیگران نداشتند.
واعظی تصریح کرد: ایشان یک کنشگر فعال عرصه سیاست اجتماع بودند و کسانی که به عرصه فعالیت سیاسی و اجتماعی ورود میکنند، جاذبهها و دافعههایی دارند. یک عدهای عمیقا با آن موضع همراه میشوند و یک عده نیز ناخشنود خواهند شد. اما آن چیزی که در شخصیت ایشان برجسته بود اینکه، هوای نفسانی و جلب توجه این و آن، محرک حرکتهای اجتماعی و سیاسی ایشان نبود. آن عمق پیوندی که بین ایشان و انقلاب برقرار شد و اعتقادی که نسبت به آرمانهای انقلاب و نسبت به اهدافی که امام داشتند، موجب شد، چنین راسخ حرکت کنند. ایشان از شاگردان مخصوص امام بودند و در طول این چهل سال پس از انقلاب نیز لحظهای ایشان با این آرمانها فاصله نگرفتند.
استاد فلسفه دانشگاه باقرالعلوم(ع) بیان کرد: یک پرسش مهم این است که اصلیترین محور برای ادامه نظامسازی اسلامی در کشور چه چیزی است؟ وقتی از نظامسازی حرف میزنیم، این مسئله یک بُعد فقهی و حقوقی دارد، اما نظامسازی ابعاد علمی و معرفتی دیگری نیز دارد. یعنی به نظر بنده وقتی صحبت از نظامسازی و شکلدهی مطالب به مناسبات اجتماعی، طبق آن اهداف و مطلوبیتهایی که برای جامعه سیاسی تشخیص دادهایم به میان میآید، یک بعد اصلیاش فقهی و حقوقی است، چون مناسبات اجتماعی طبعا ابعاد حقوقی دارد و براساس منابع اسلامی، ابعاد فقهی میشود.
وی افزود: فقیهی که فقط در استنباط حکم و جهات نظری، تضلع ندارد، بلکه با واقعیتها و با تغییرات اجتماعی هم دستوپنجه نرم کرده است میتواند درک واقعیتری به لحاظ موضوعشناسی داشته باشد. همچنین این مسئله ابعاد معرفتی دیگری نیز دارد و به شاخههای علوم انسانی نیز مربوط میشود. در نظامسازی غیر از ترسیم مطلوبیتها و ابعاد فقهی و حقوقی، چیزی که بسیار مهم است، تنقیح آن نقشه راهی است که وضع موجود را به وضع مطلوب تغییر میدهد. چیزی که در نظامسازی به آن نیاز داریم، دانش نیمه بنیادین یا توسعهای است، یعنی اینکه چطور میشود، وضع موجود را به سمت وضع مطلوبی که در چارجوب ارزشهای اسلامی و اصول اسلامی و متناسب با واقعیتهای عینی است، پیش برویم.
واعظی گفت: مسئله ترکیب چند نوع دانش نیز مطرح است و معتقدم که در یک جامعه اسلامی که دل در گرو آرمانها و ارزشهای اسلامی دارد، احتیاج به جمع بین چندگونه دانش داریم؛ یعنی در وضعیتشناسی باید قوی باشیم و وضعیتشناسی که دانش توصیفی و تبیینی است، نیازمند یکسری دانشهای تجربی نسبت به شناخت واقعیتهای موجود و مناسبتهای جهانی و دریافت آن عللی هستیم که وضع موجود را ایجاد کرده است. یعنی باید بشناسیم چیزهایی که هست، معلول چه چیزهایی است که اینها دانشهای میدانیاند.
وی افزود: دانش دیگری که لازم است، شناخت مطلوبیتها، آرمانها و مبانی است. این شناخت مبانی و آرمانها و مطلوبیتهای محیط اجتماعی، ابعاد فلسفی و دینی و فقهی دارد. اما آن دانش تأثیرگذار جدی در نظامسازی، دانشی است که معطوف به این میشود که وضع موجود را که شناختیم، چطور میتوان راهحلهای عینی برای آن ارائه کنیم. برای اینکه از این وضع موجود بیرون رفت و به سمت وضع مطلوب حرکت کرد برای چنین رویهای در پیش گرفت. مشکل محیط علمی ما این است که توازن رعایت نشده است. یعنی حجم تحقیقات ما نسبت به وضعیتشناسی و مطلوبیتشناسی آرمانها و نست به مبانی، هیچ تناسبی با حجم تحقیقات ما نسبت به دانش و معرفت توسعهای و نیمه بنیادین ندارد. یعنی همان دانشی که به ما برای برونرفت از وضع موجود به سمت وضع مطلوب راه حل میدهد، حاصل نشده است.
آیتالله ابوالقاسم علیدوست نیز با اشاره به ابعاد شخصیتی مرحوم آیتالله محمد یزدی بیان کرد: ایشان در برخی از مسائل، مانند مسائل سیاسی، سلیقه خاصی داشتند که ممکن است طیفی از معتقدان نظام آن نظرات را چندان نپسندند. اما اگر افراد نقاط مثبتی دارند که میتواند آموزنده باشد و در راستای هدف بلندی باشد، نباید نادیده گرفت. در اینجا نکاتی را عرض میکنم که کمتر مطرح میشود؛ اولین نکتهای که مهم است و امروز یک آسیب محسوب میشود، اینکه ایشان مبتلا به حجاب معاصرت نبودند. ما بزرگانی داریم که ممکن است در کتب و صحبتهای خود از نسل قبل از خود نقل کنند، اما از معاصرین خود و یا حتی از نسل بعد از خود ابا دارند که آثار آنها را ببینند، اما توجه به معاصرین را در ایشان میدیدیم که نهتنها نسبت به معاصرین ابا ندارد، بلکه به آثار کسانی که از نظر سنی و یا طبقه اجتماعی شاگردان ایشان بودند نیز توجه داشته و حاشیه میزدند.
وی افزود: یک زمانی مقالهای از من گرفتند و دیدم با چه دقتی این مقاله را خوانده و حاشیه زده است و این نکته مهمی است. یعنی به جایی برسیم که نهتنها به حجاب معاصرت، مبتلا نشویم، بلکه نسل آینده را نیز ببینیم.
علیدوست گفت: نکته دوم اینکه، در مجموعههایی که زیر نظر ایشان بودند، علمیت موضوعیت داشت. ایشان در سال 75 که رئیس قوه قضائیه بود، مرکز تحقیقات قضایی حوزه را تأسیس کرد که برای اصل 167 قانون اساسی نهادسازی کند. در این موسسه، گزارش دادند که نخبگانی جمع شدهاند، اما ممکن است خطوط سیاسی آنها متفاوت باشد. ایشان فرمود مشکلی نیست، فقط در محل کار این بحثها نباشد، اما در بیرون به جریانهای دیگر درون نظام اگر وابسته باشند مشکلی نیست. یعنی هر کاری را در جایگاه خود باید قرار دهیم و همه چیز را با هم نیامیزیم که این شرط رسیدن به یک تمدن است.
وی تصریح کرد: نکته سوم اینکه، ایشان در جلسات بسیار منظم شرکت میکرد. این اواخر سخت بود که جابهجا شوند، اما تا میتوانست در جلسات شورای عالی جامعه مدرسین شرکت میکرد. ایشان نظر خاصی داشت، اما به نفع نظر خودش جریان را هدایت نمیکرد. گاهی هم سروصدایی میشد، ولی فکر میکنم ایشان عادلانه فرصتها را توزیع و تنظیم میکرد.
علیدوست بیان کرد: نکته چهارم اینکه، ایشان یک شخصیت سیاسی بود. ممکن است گاهی اوقات به نکاتی میرسید که ممکن است برخیها مناقشه داشته باشند، اما افراد متفق بودند که از روی انگیزه، این کار را میکند، نه اینکه خواسته باشد حساب شخصی با کسی داشته باشد. اگر بخواهیم روی جهات عمومی تاکید کنیم، باید بگویم ایشان قبل از انقلاب و حدوث آن و در بقای انقلاب نقش مهمی داشتند، به رهبران انقلاب ارادت داشتند و مسئولیتهای متعددی هم در نظام جمهوری اسلامی قبول کردند. خیلیها که حال و هوای حوزه را نمیدانند، میگویند: ایشان چرا پستهایی را قبول میکرده و این هم عجیب نیست، اما در حوزه برای عالمانی مثل ایشان پذیرش پست باید از قصد صالح برخیزد، و الا علمای ما، درس و بحث و کلاسها را بر همه کارها ترجیح میدهند.
انتهای پیام