به گزارش ایکنا، همایش علمی «انقلاب اسلامی و گفتمان علم و حکمت در بیانیه گام دوم انقلاب»، امروز، 19 بهمن با سخنرانی جمعی از اندیشمندان و با همکاری گروه فلسفه سیاسی مجمع عالی حکمت اسلامی به صورت مجازی برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجتالاسلام مهاجرنیا، دانشیار پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی را میخوانید که با موضوع «اصول حکمی انقلاب اسلامی در بیانیه گام دوم» ایراد شده است؛
در ابتدا باید حکمت را از منظر مقام معظم رهبری تعریف کنم. ایشان تعاریف مختلفی از حکمت دارند. برای نمونه در جایی فرمودهاند حکمت چیزی است که مبتنی بر مبانی صحیح عقلانی و متکی بر مدارک، حرف درست، ساختار درست و محکم باشد و در جای دیگری میفرمایند، قرآن میفرماید «ادْعُ إِلَى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ». در حقیقت، از اندیشه مستحکم، به حکمت تعبیر میکنند که انبیا(ع) به آن ممتاز میشوند و دژ مستحکمی است که هیچ ابزاری نمیتواند آن را نفی کند و هیج تجربهای نیز نمیتواند آن را خنثی کند. در آیات قرآن بنگرید و ببینید که حکمت به چه چیزهایی تعبیر شده است. اگر بشریت تا ابد نیز تلاش کند، نمیتواند آنها را کسب کند. حکمت یعنی مستحکمترین افکار و اندیشهها. اینکه حکما و به ویژه ملاصدرا میگویند انسان عقلانی شود، تعبیر بسیار مهمی است. در جاهای دیگر نیز تعاریف دیگری دارند و میگویند حکمت میتواند حقایق را ببیند و ایشان مصداق کامل حکمت در دنیای ما را وجود امام راحل معرفی میکنند.
ویژگیهایی برای مطلق حکمت بیان کردهاند که باید به آنها نیز بپردازم که از جمله آنها، حسابگری دقیق، استحکام و اتقان، هوشمندی، آگاهی و بصیرت، فهم درست، مشاهده حقایق، اخلاص، عقلانیت، سنجش درست، رعایت مصلحت، تدبیر درست و پختگی و دوراندشی هستند. در بیانیه گام دوم نیز ویژگیهایی برای حکمت سیاسی و انقلابی اشاره شده است. ایشان در بیانیه گام دوم هفت نکته را مطرح میکنند که بنده از آنها به اصول حکمت یاد میکنم؛ یکی، عدم تزلزل است. انقلاب اسلامی با همه ویژگیهایی که داشت، در مسیر خود دچار تزلزل نشد و استحکام خود را حفظ کرد.
دومین ویژگی و اصل، عدم افراط و تفریط است که در مقوله حکمت بسیار مهم است؛ یعنی انقلاب اسلامی به رغم اینکه طغیانی علیه استکبار بود، اما دچار افراط و تفریط نشد و مسیر خود را ادامه داد. پرهیز از رفتار هیجانی نیز نکته مهم بعدی است که این انقلاب، گرفتار احساسات نشد. چهارمین اصل، عدم نفاق و تذبذب است. انقلاب اسلامی ایران، در مسیر خودش، نگاه مستحکم و استواری در یگانگی خود و حقیقت واحد خود نشان میدهد و گرفتار دروغ نمیشود. اصل بعدی، عدم تحجر است. انقلاب اسلامی به رغم اینکه بر اساس دین و بر پایه معنویت شکل گرفت، اما هیچ وقت دچار تحجر نشد و این یک اصل حکمی است. دیگری، اصل عدم انفعال است. در شرایطی انقلاب شکل گرفت که ممکن بود چنین مسئلهای رخ دهد و در انقلابهای دیگر نیز دیدهایم که در برابر قدرتهای بزرگ، منفعل عمل میکنند، اما انقلاب اسلامی دچار انفعال و از خودبیگانگی نشد. اصل بعدی نیز، عبارت از پرهیز از تقلید کورکورانه است. بین انقلابهایی که در دنیا وجود دارد، هیچ وقت انقلاب به سمت تقلید از آنها نرفت.
اصل مهم دیگر که به صراحت تاکید شده، نظام انقلابی است که موفق شد به ثبات برسد و انقلاب را با نظام هماهنگ کند. معمولا یکی از مشکلات در دنیا این است که انقلابیگری و روحیه انقلابیگری با ثبات و نظم و استحکام، کمتر جفتوجور میشود. انقلاب اسلامی در همان روزهای نخست موفق شد روحیه انقلابی را به نظامسازی بدهد.
در گام نخست انقلاب اسلامی، حکمت انقلاب این بود که موفق شد با همان منطق و ویژگیهایی که در باب انقلاب مطرح شد و آن ثبات و منطقی که پیدا کرده بود، تمام تعارضات و تزاحمات که در آستانه انقلاب اسلامی دچارش بود را بر مبنای حکمت حل کند. تفکر انقلابی در جریانات داخلی گاهی منجر به احساساتی شد که از جمله تجزیه برخی از کشور توسط حزب خلق عرب و یا تجزیه بخش غربی کشور توسط حزب دموکرات کموله بود. همچنین غائلههای دیگری را داشتیم که از جمله، غائله منافقین در مرکز کشور و هرج و مرجی که توسط نهضت آزادی و ... صورت گرفت که همه اینها کشور را به چالش گرفته بودند، اما اگر به آغاز انقلاب برگردیم، میبینیم که حکمت انقلاب اسلامی این چالش را از پیشرو برداشت.
همچنین چالشهای فکری نیز از بین رفت. مقوله آرمانگرایی مسئلهای بود که تصور میکردند با واقعگرایی جور درنمیآید، اما انقلاب اسلامی اینها را در کنار هم قرار داد. مقوله سنت و نواندیشی را نیز انقلاب جمع کرد و نکته دیگر اینکه، در اول انقلاب، تعارض شدیدی روی این مسئله بود که ماهیت این نظام چه چیزی باشد. بحث روی این بود که نام این نظام را چه بگذاریم. با شور انقلابی وارد نظام حکمی شدیم و امام راحل اصرار داشتند که جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیادتر باشد. اما دولت موقت میگفت جمهوری دموکراتیک و در کنار آن یک عده میگفتند جمهوری ایران و یک عدهای میگفتند هرچه باشد مهم نیست اما قید اسلام را برداریم. برخی از اعاظم نیز گاهی اینطور میگفتند، اما امام به زیبایی توانستند این تعارض را حل کنند و به رای ملت گذاشتند که 98 درصد به آن رای دادند. انواع کودتاها و غائلهها را پشت سر گذاشتیم که گذار از اینها یک منطق حکمی میخواهد.
مورد دیگر، عبارت از نظامسازی است. ما موفق شدیم نظام انقلابی که بسیار گسترده است و همه نظامات طاغوتی را بههم ریخته بودیم و به سمت نظامسازی رفتیم و خواستیم انواع نظاموارهها را داشته باشیم. سه همهپرسی را پشت سر گذاشتیم؛ یکی برای اینکه خبرگان انتخاب شدند تا قانون اساسی را تدوین کنند، سپس برای تصویب این قانون، همهپرسی صورت گرفت و یکی دیگر نیز برای اصل جمهوری اسلامی بود و اینها بر اساس حکمت بودهاند. در همان سال اول انقلاب، به محض اینکه قانون اساسی تصویب شد و به سمت انتخاباتها رفتیم، نشان میدهد که نظامسازی چطور به راحتی در کشور انجام میشود. نکته بسیار مهم اینکه موفق شدیم یک انطابقسازی میان اندیشه انقلاب با ساختارها و سازوکارهای مدرن برقرار کنیم.
بعد از 40 سال، وقتی به قانون مراجعه میکنیم، میبینیم چقدر حکیمانه این قانون نوشته شده است و مهمتر از همه اینها تحقق جمهوریت در کنار اسلامیت است. هیچ کشوری موفق نشد که یک نظام دینی را بر پایه ساختارهای عقلایی بشر امروز برقرار کند و این از برندهای انقلاب است و چهل سال این تجربه صورت گرفته است. اما شاهکار بیانیه گام دوم انقلاب اسلامی این است که 40 سال را پشت سر گذاشتیم و همه آمدند و رفتند، اما مقام معظم رهبری فرمودند که انقلاب بدون شکاف و گسست نبوده و این جز بر پایه حکمت امکانپذیر نیست.
انتهای پیام