کد خبر: 3954713
تاریخ انتشار : ۲۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۱:۲۲

لزوم اهتمام بر عدالت عرفی و عقلایی

حجت‌‎الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی‌‎مقدم بیان کرد: می‌‎توان گفت یک عدالت داریم که گویا عقلایی و عرفی است و اگر یک عدالت عقلایی و عرفی در جهان شناخته شده است، آیه مربوط به عدالت در سوره نحل را هم فرامی‌‎گیرد. همچنین اگر در دنیا به این رسیدند که عدالت ساختاری بر فردی ترجیح دارد، باید به همان سمت برویم، البته نه اینکه عدالت فردی را نادیده بگیریم، بلکه باید دید اگر عدالت فردی با ساختاری در تعارض باشد، باید چه بکنیم؟

به گزارش ایکنا، نشست «عدالت در حکمت متعالیه»، امروز 29 بهمن‌ماه با سخنرانی جمعی از اندیشمندان به همت پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی برگزار شد. در ادامه متن سخنان حجت‌‎الاسلام والمسلمین احمدرضا یزدانی‌‎مقدم، دانشیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در این نشست را می‌‎خوانید؛

انتظار این است که بعد از تبیین مبانی نظری که لازم هم هست، وارد بحث فلسفه سیاسی نیز بشویم. مثل اینکه به استخر رفته‌‎ایم تا شنا کنیم و برای شنا کردن باید مقدماتش نیز فراهم شود و باید لباس شنا را پوشید، از این‌‎رو وقتی قصد ورود به فلسفه سیاسی را داریم، باید وارد شویم. البته این عدم ورود نیز یک معضلی است و غربی‌‎ها نیز این مشکل را دارند و از چیستی این بحث سخن می‌‎گویند. لذا می‌‎گویند باید شروع کنیم و بگوییم هابز، لاک، هابرماس و ... چه گفته‌‎اند و الآن ما چه می‌‎گوییم. هر بیان فلسفه سیاسی نیاز دارد که بگوییم فلسفه سیاسی به کجا رسیده است. به عبارت دیگر، مانند دوی ماراتن است که بگوییم آن فلاسفه سیاسی بحث را تا اینجا آوردند و به ما تحویل دادند و ما نیز سهم خود را داریم ادا می‌‎کنیم و باید بازخوانی صورت گیرد.

در اینجا انتظار است که روشن شود افلاطون در رساله جمهوری چند ایده در مورد عدالت داده است. در قوانین نیز ایده دیگری داده است و عدالت را در فرد و مدینه بررسی کرده است. ارسطو نیز شاید پنج تفسیر از عدالت آورده و مواردی نظیر احترام به قوانین، برابری، رعایت تناسب، رعایت حد وسط و ... را مطرح کرده و بعد تقسیماتی نیز دارد و عدالت عام و خاص را مطرح می‌‎کند. همچنین عدالت اجتماعی را نیز به طبیعی یا ذاتی، قانونی و یا بالعرض تقسیم می‌‎کند.

ارسطو در اخلاق نیکوماخوس و سیاست، از عدالت دموکراتیک یاد می‌‎کند و تفاوت‌‎های اینها را توضیح می‌‎دهد و خودش نیز ایده‌‎هایی را در این زمینه مطرح می‌‎کند که چطور باید مزایای این دو گونه عدالت را تلفیق کنیم. در مورد عدالت سیاسی نیز می‌‎گویند باید به چند پرسش جواب بدهیم؛ یکی اینکه دولت، عادلانه سر کار آمده یا خیر؟ فرض کنیم عادلانه است، حال آیا دارد به عدالت رفتار می‌‎کند یا خیر؟ دیگر اینکه، آیا روابط دولت و اجتماع عادلانه است یا خیر؟ گذشته از عدالت در دولت یا سیستم، آیا این روابط نیز عادلانه هست یا خیر؟

در زمینه عدالتی که تا الآن در مورد آن صحبت شده و ناظر به رفاه اجتماعی است، هم نظراتی ارائه شده است، از جمله اینکه، آیا عدالت ناظر به نیاز است، ناظر به حقوق یا ناظر به شایستگی است؟ بحث‌‎های مفصلی در بین لیبرال‌‎ها در مورد عدالت وجود دارد. اما باید دید، در این فضایی که از بحث عدالت وجود دارد، الان به عنوان حکمت متعالیه در مورد عدالت چه می‌‎گوییم؟ آیا عدالت را ذاتی، ماهوی یا فرآیندی می‌‎دانیم؟ همچنین آیا عدالت را قانونی می‌‎دانیم یا اجتماعی؟ آیا خواستار عدالت توزیعی هستیم یا می‌‎خواهیم حرفی بالاتر از همه اینها بزنیم؟ آن حرف بالاتر ما کجا است؟ اینها پرسش‌‎هایی است که مطرح می‌‎شود.

لزوم آسیب‌‎شناسی در مسئله عدالت

در روایات ما وارد شده که برخی از حکومت‌‎ها به مردم ایمان را یاد می‌‎دادند، ولی نمی‌‎گذاشتند که کسی در مورد شرک صحت کند. لذا بحث آسیب‌‎شناسی عدالت و یا بحث‌‎های مقایسه‌‎ای عدالت، بسیار مهم است. اخیراً دیدم که یک وزیر در یکی از کشورهای آمریکای لاتین که از کشورهای درجه چندم هستند، واکسن کرونا زده است، اما پس از اینکه معلوم شد هنوز نوبت وی نشده است، از شدت شرمندگی و رسوایی استعفا داده است. حال آنکه در اینجا هر کسی می‌‎تواند به گوش هر کسی سیلی بزند یا کسانی که مقاماتی دارند یا ندارند، می‌‎توانند این کار را بکنند، بعد تازه می‌‎گویند از ما عذرخواهی هم بکنید. وقتی شرایط موجود در اینجا را نگاه می‌‎کنیم، می‌‎گوییم بالاخره تکلیف عدالت چه می‌‎شود؟ سران کشورهای دیگر را که فَسَقه می‌‎دانیم و متدینان آنها نیز از نگاه ما فاجر هستند و همه می‌‎دانند که آنها در چه جنایت‌‎هایی مبتلا و غرق هستند. اینجا افرادی را می‌‎بینم که به نماز اول وقت و نماز شب موفق هستند، اما عدالت اجتماعی را نمی‌‎بینیم و سوال می‌‎شود که این وضعیت چه وضعی است؟ بنابراین این عدالت فردیِ تنها، ممکن است مضر هم باشد.

آقای مدرس می‌‎گفتند نمی‌‎خواهیم قاضی مجتهد باشد و اگر مجتهد باشد ضرر دارد، چون اگر باشد می‌‎گوید به فتوای خودم عمل می‌‎کنم. به امام راحل گفتند فلان فرمانده نظامی یک گناهانی هم دارد، ایشان گفتند کارش درست است یا خیر؟ گفتند بله، گفت با کارهای دیگرش چه کار دارید؟ لذا باید دید این عدالت ساختاری کجا است؟ یعنی من نگرانم که یک کسی از شدت عدالت فردی مردم را بدبخت کند. می‌‎توان در مورد یک فرد قسم خورد که عادل است، اما همین می‌‎تواند یک کشوری را نابود کند، از این‌‎رو باید دید این عدالت ساختاری کجا است.

لزوم اهتمام بر عدالت عرفی و عقلایی

همچنین امکاناتی هست که باید به آنها توجه کرد. مثلاً اینکه علامه طباطبایی ذیل آیه: «إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» می‌‎گوید قرآن نمی‌‎گوید به عدالت اسلامی عمل کنید، به این دلیل که این آیه در مکه خطاب به کفار نازل شده و به همان کفار می‌‎گوید این عدالت را رعایت کنید. اگر این باشد، می‌‎توان گفت یک عدالت داریم که گویا عقلایی و عرفی است و اگر یک عدالت عقلایی و عرفی در جهان شناخته شده است، این آیه را فرامی‌‎گیرد. اگر در دنیا به این رسیدند که عدالت ساختاری بر فردی ترجیح دارد، باید به همان سمت برویم، البته نه اینکه عدالت فردی را نادیده بگیریم، بلکه باید دید اگر عدالت فردی با ساختاری در تعارض باشد باید چه بکنیم؟

فکر می‌‎کنم امکانات خوبی وجود دارد و امام راحل نیز حرف‌‎های مهمی زده است و در یکی از سخنان خود به شخصی که در مورد عدالت نظری داده بود، می‌‎گوید لازمه یکسری حرف‌‎ها کوخ‌‎نشینی است و این یعنی در ذهن امام، اسلامی می‌‎خواهیم که در جهان امروز پیشرفت و توسعه داشته باشیم. این به ما در عدالت کمک می‌‎کند که ببینیم کدام برداشت از عدالت ما را به این نتایج نائل می‌‎کند یا نظریات امام در مورد مقتضیات زمان و مکان بسیار می‌‎تواند کمک کند. علامه طباطبایی نیز 10 تعریف از عدالت دارد که خوب و مهم هستند و بر پایه دیدگاه‌‎های علامه می‌‎توانیم مناسبات جدید عادلانه‌‎ای را ترسیم کنیم. فکر بنده این است که مطالبی که علامه در مورد عدالت دارند، حتی از مطالبی که سوسیالیست‌‎ها و ... گفتند، جلوتر و منطقی‌‎تر است و می‌‎شود برای اینها استدلال ذکر کرد و پذیرفت.

انتهای پیام
captcha