به گزارش خبرنگار ایکنا؛ نشست مجازی «جهان عطار» شب گذشته، ۲۵ فروردینماه، با حضور اصغر دادبه، محمد زیار، سعید فیروزآبادی و محمود جعفری برگزار شد.
علیاصغر دادبه، استاد فلسفه اسلامی و ادبیات عرفانی دانشگاه علامه طباطبایی، در این نشست درباره عطار نیشابوری و دیدگاههای منتقدانهاش گفت: در طبقهبندی علوم عقلی در دست داریم به دو بخش عقلی استدلالی شامل فلسفه و کلام و قلبی شهودی شامل تصوف و عرفان تقسیم میشود. فلسفه آزاداندیشی و نقادی است. این دو ویژگی خصلت فلسفه است. کلام فلسفه مدافع دین است، یعنی اصول دین را با امکانات عقلی تبیین میکند. تصوف نیز نوعی کلام شهودی و عرفان که از آن به عرفان عشق هم تعبیر میشود، در واقع فلسفه شهودی است. یعنی در عرفان وضعیتی را که در فلسفه داریم، داشته باشیم، یعنی باید نقد و آزاداندیشی داشته باشیم.
وی افزود: عطار اهل نقد فلسفی و چون و چراست. حوزههایی را که او نقد کرده، حوزه نخست مسئله مرشد و مراد است و محال است بتوانید برای عطار مرشد و مراد بیابید. او معتقد است که آن مردان مردی که خود در تذکرةالاولیا از آنها سخن گفته، منقرض شدهاند و کسی که شایستگی پیروی داشته باشد، وجود ندارد و عشق راهنمای اوست.
دادبه ادامه داد: حوزه دومی که او مورد نقد قرار میدهد، حوزه نظام احسن است؛ یعنی هر چیزی سر جای خود باشد. سؤال این است آیا این جهان که خداوند آفریده، بهترین جهان است؟ برخی میگویند که اگر بهترین جهان است، چرا این همه بیماری، کاستی، تبعیض و ... هست. البته حکما به این مسئله پاسخ دادهاند. حوزه سوم نقد از زبان دیگران است، آنچه عطار از زبان دیوانگان بیان میکند جالب است، هم در حوزه شکوه و گله از خدا به ویژه در حوزه جوانمرگی است و در نهایت گردنکشان و نظام اجتماعی را نقد میکند.
وی تصریح کرد: حوزه چهارم نقد عطار فلسفه مشایی است. ستیز او با فلسفه، دو علت داشت: ملی و اعتقادی. دعوا بر سر عقل جزئی است. ما دو نوع عقل داریم: عقل یونانی ـ ارسطویی و عقل خردورزانه. هر دو هم عقل جزئی است. عطار به عناصر فلسفه مشایی حمله میکند؛ با این هدف که فلسفه را به فلسفه ایرانی ـ افلاطونی تبدیل کند.
محمد زیار، استاد زبان و ادبیات فرانسه نیز در این نشست به جایگاه و منزلت عطار در میان فرانسویها گفت: پیش از اینکه اثری یک نویسنده، شاعر، فیلسوف و ... ترجمه شود، باید شخصیت آن شاعر، نویسنده و فیلسوف شناخته شود؛ بنابراین فرانسویها برای ترجمه آثار عطار، با شعرا و عرفای ایرانی آشنا بودند؛ بنابراین شناخت مقدم بر ترجمه است.
وی افزود: در فرانسه، عطار را جزء بزرگترین چهرههای ادبی و عرفانی به شمار میآورند و این شاعر عارف در کنار سعدی، حافظ و مولانا معرفی میشود. از اینرو نام عطار، اولینبار در یادداشتهایی که ارنست فوینه فارسیدان و مترجم قرن نوزدهم درباره ایران نوشته بود و آن را در اختیار ویکتور هوگو قرار داد، آمده است. البته پیش از این در سال ۱۸۲۲ یکی از شاگردان او به نام سیلوستر دوساسی کتاب «پندنامه» را به زبان فرانسوی همراه با حواشی ترجمه کرد. با وجود اینکه «پندنامه» اثری کمحجم است، اما ترجمه آن اثری پرحجم است. در واقع از آثار بزرگان دیگر در حواشی آن استفاده شده است. این مترجم، بخشی از منطقالطیر را نیز ترجمه کرد و نقش مهمی در شناخت این اثر داشت.
زیار با بیان اینکه در نیمه اول قرن بیستم دو اثر دیگر از عطار یعنی «الهینامه» و «تذکرةالاولیا» ترجمه شد، ادامه داد: نکته مهم در یادداشتهای ارنست فوینه این است که وی چند شاعر ایرانی از جمله مولانا، عطار، فردوسی، حافظ و سعدی را به صورت موجز معرفی کرده است. البته در میان این شاعران، دو شاعر دیگر که امروزه چندان شناخته شده نیستند، به نامهای رفیعالدین و شاپور ابهری نیز اشاره شده است که ظاهراً از دوستان فوینه بودهاند.
وی در ادامه بیان کرد: وقتی این آثار شناخته میشود، ژان کلود کریر براساس منطق الطیر یک نمایشنامه مینویسد و سپس منیژه نوری ترجمهای از منطق الطیر ارائه میدهد و عنوان «منطق الطیر» را به «زبان پرندگان» ترجمه میکند. شاید آخرین کاری که در مورد عطار انجام شده، ترجمهای از منطق الطیر است که از سوی لیلی انور از اساتید فرانسه ترجمه شده است.
این مترجم با اشاره به انعکاس آثار عطار در ادبیات فرانسه گفت: لویی آراگون یک شعر بلند که عیناً در منطق الطیر نیز آمده، سروده است و این شعر مربوط به بخشی درباره حضرت سلیمان است. البته آراگون خود نیز همین مسئله را عنوان کرده که از شعر عطار الهام گرفته است.
سعید فیروزآبادی نیز در ادامه این نشست به ترجمههای آلمانی از آثار عطار اشاره کرد و گفت: آلمانیها از قرن هفدهم میلادی در راه شناساندن و ترجمه اشعار عطار گامهای مؤثری برداشتند. نخستین آشنایی آلمانیها با عطار به واسطه ترجمه آلمانی پندنامه است که نسلمن آن را انجام داد. اثر هلموت ریتر نیز مهمترین پژوهش او درباره عطار است.
وی افزود: در میان آثار عطار، بیشترین اثری که به زبان آلمانی ترجمه شده، کتاب «منطقالطیر است».
انتهای پیام