به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، 11 تیرماه، در وبینار علمی «برشهای معرفتشناختی در کلام متقدم امامیه»، گفت: متکلمان نخستین امامیه ادبیاتشان با ادبیات اهل بیت(ع) تنظیم شده و تلاش بر این است که اندیشه و ایده آنها را نقل و در قالب تئوریهای قابل ارائه به غیرشیعه نظریهپردازی کنند؛ این گروه از عالمان تنها ناقلان اخبار اهل بیت(ع) نیستند بلکه تلاشی درخور و جدی دارند تا با ادبیات و لسان زمان در گفتوگو با مخالفان کاربرد پیدا کند.
وی افزود: این شخصیتها پیشگامان و نخستین نظریهپردازان این عرصه هستند و مانند هر اندیشه دیگر ممکن است خلل و نقصهایی در آن وجود داشته باشد. همچنین این بزرگان تلاش کردند تا مباحث را از بنیادهای اساسی معرفت آغاز کنند برخلاف یک فقیه و محدث که تنها به حوزه معرفتی خودش اکتفا میکند؛ متکلمان ژرفنگری مانند هشام بن حکم کسانی هستند که به عمق باورهای فکری میروند تا زیرساختهای آن را تبیین کنند.
سبحانی تصریح کرد: یکی از مبانی مهم اندیشههای کلامی و فلسفی مباحث حوزه معرفتشناسی است و بسیاری از داوریهای ما در فلسفه و کلام و دانشهای عقلی به پیشانگارههای معرفتشناسی ما مربوط است؛ اهل بیت هم در تبیین اندیشههای خود به معرفتشناسی و روششناسی توجه خاصی داشتند و مباحث خود را براساس این مبانی تنظیم میکردند.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: اینکه در بین اصحاب اهل بیت و در ادامه در بین متکلمان غیبت صغری، کسانی هستند که همپای اندیشمندان دوران خود وارد این عرصههای پیچیده شدهاند، میتواند جذاب باشد و بسیاری از ناگفتههای تاریخ اندیشه ما را تبیین کند. البته از این اندیشمندان اطلاعات تاریخی چندانی وجود ندارد؛ آثاری بین افراد بوده و آن را نگاشته و ثبت کرده بودند ولی در مقایسه با آثار آن دوره ناچیز است؛ مثلاً وقتی به فهرست شیخ طوسی و نجاشی نگاه میکنیم آثار کلامی زیادی میبینیم که تقریبا هیچکدام باقی نمانده است و نقلها و گزارشات هم در متون دیگران درآمده است، لذا کامل نبودن آگاهی ما نسبت به این میراث باید همواره با تأمل و تحلیل زیاد بحث و عرضه کنیم.
سبحانی گفت: یکی از دشواریهایی که ما در دوره کنونی نسبت به دوره نخست داریم این است که ادبیات علمی این مباحث تغییر زیادی کرده و واژهها و فضای مباحث و پارادایم مباحث اعتقادی متفاوت از گذشته شده است و اینها سبب میشود تا با دقت و تتبع بیشتر در این زمینه سخن بگوییم و ابهامات را ناشی از نبود مستندات کافی بدانیم.
رئیس بنیاد فرهنگی امامت تصریح کرد: بحثی که امروز در حوزه به معرفتشناسی معروف است در گذشته تاریخی این طور متمایز نبود و در فلسفه و کلام اسلامی و یونانی مباحث مهم معرفتشناسی وجود دارد ولی عنوانی که در کلام به خود گرفته عنوان معرفتشناسی نیست؛ واژههای معرفت و مشابه آن به فراوانی در میراث کهن ما وجود دارد ولی لزوماً به معنای آن نیست که ما بخشی از دانش خود را به معرفتشناسی اختصاص دهیم. مثلاً اگر به متکلمان بغدادی و قرن 4 و 5 مراجعه کنیم، میبینیم ابوابی است که معرفت شناسی بحث شده ولی یا به عنوان مبادی کلام و یا به عنوان یکی از مسائل کلامی مورد بحث بوده است.
وی اضافه کرد: در تاریخ کلام ما یک حوزه مهم معرفتشناسی، تنوع مباحث و بدون تعلق و محدودیت مباحث معرفتشناسی است؛ تنوعات و زاویه نگاه متکلمان به معرفتشناسی بسیار بیشتر از چیزی است که در فلسفه اسلامی سراغ داریم؛ فیلسوفان به معرفتشناسی پرداختهاند ولی پاردایم آنها محدود و معین است. تعریف و تقسیمات و فرایند دستیابی به علم و معرفت و حرکت از مجهول به معلوم در منطق و فلسفه اسلامی کاملاً محدود و وابسته به سنت ارسطویی و افلاطونی است ولی در ادبیات کلامی مثلاض در آثار سیدمرتضی و آثار قاضی عبدالجبار و آثار معتزله متأخر به خوبی میبینیم این محدودیت و چارچوب بندی وجود ندارد.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی بیان کرد: تصور متکلمان ما از معرفت بسیار واقعبینانه و رئالیستی نسبت به دانش و معرفت است؛ هم در تعریف معرفت بسیار آشنایانهتر به واقعیت معرفت انسانی نگریستهاند و هم در منشأ و اقسام معرفت و فرایند دستیابی به علم ما با تنوع رویکرد مواجه هستیم. متکلمان خود را در قید و بند تعاریف منطقی و فلسفی گرفتار نکردهاند در حالی که با فلسفه اسلامی و یونانی آشنا بودند. کلیشههای فلسفی بر ذهن آنها سایه نیفکند هر چند از آن استفاده کردند.
سبحانی اظهار کرد: معرفتشناسی معاصر ما در کنار ضعفهای زیاد نگاه واقعبینانه و نزدیک به حوزه معرفت دارد و این نگاه کاملاً در بین متکلمان دوره نخستین و عصر حضور دیده میشود. وقتی دیدگاه زراره و مؤمن طاق و هشام را میبینیم این فضا کاملاً هویداست و فضای خوب دیگری که دارد نگاه نقادانه و عالمانه به مباحث معرفتی است؛ البته اینکه یک متکلم در آینه اندیشه خود بنویسد منابع وحیانی هم منبع مهمی برای معرفتشناسی است نکته جذابی است که در فلسفه ما این مزیت وجود نداشت و اندیشمندان ما کمتر توجه داشتند که در کنار آراء حکما و فلاسفه یونانی باید به آراء اهل بیت و آیات قرآن هم به عنوان منبع معرفت نگریست و از آن هم در نظریهپردازی استفاده کرد.
در کلام امامیه با همه کاستیها از دو ویژگی ممتاز برخوردار است؛ اول اینکه متکلمان فارغ از کلیشهها برخورد کرده و به کتاب و سنت به عنوان منبع اندیشهورزی و معرفتشناسی نگاه میکنند؛ ما کاملاً طنین روایات اهل بیت را در آثار شخصیتهای این دوره میبینیم و حتی در کتاب کافی آراء متکلمان در کنار روایات توسط کلینی نقل شده که نشان میدهد این اندیشهها همراه و همنوا با میراث اصلی تفکر امامیه هستند و این بعد هم می تواند برای پژوهشگران جالب و جدی باشد.
انتهای پیام