ذهنیت‌‌گرایی؛ بزرگترین مانع استعلای آدمی به سوی ساحت قدس
کد خبر: 3984321
تاریخ انتشار : ۲۴ تير ۱۴۰۰ - ۱۶:۲۸
عبدالکریمی بیان کرد:

ذهنیت‌‌گرایی؛ بزرگترین مانع استعلای آدمی به سوی ساحت قدس

عبدالکریمی ضمن تاأید بر اینکه سوبژکتیویسم بزرگترین مانع استعلای آدمی به سوی ساحت قدس و وجود است، تصریح کرد: مسئله من این است که در زیست جهان مدرن و پسامدرن چگونه می‌توان از امکان حیات معنوی برخوردار بود و دفاع کرد.

به گزارش ایکنا، نشست مجازی نقد و بررسی کتاب «تأملاتی بر نسبت ساحت قدس، وجود و تاریخ» اثر بیژن عبدالکریمی شامگاه پنجشنبه 23 تیرماه با حضور حسن محدثی، وحید سهرابی‌فر، حسین پورفرج و مؤلف برگزار شد.

در ابتدای نشست عبدالکریمی به توضیح درباره کتاب خود پرداخت و اظهار کرد: به لحاظ محتوایی باید عرض کنم کتاب «تأملاتی بر نسبت ساحت قدس، وجود و تاریخ» برای خود من یک اتفاق مهم بود. در مقدمه گفتم این اثر هنوز تا متن شدن خیلی فاصله دارد، ولی از سیاه مشق فاصله گرفته است. این کتاب از خطابه فاصله می‌گیرد ولی تا تبدیل شدن به متن فاصله دارد. اساساً ما ایرانی‌ها تا نیل به یک متن فلسفی فاصله زیاد داریم. این عبارت را یکبار بیان کردم که ما در دو قرن اخیر نتوانستیم متنی را تألیف کنیم. مسئله این کتاب بحران دو قرن اخیر ماست که مسئله جهانی است و فقط مربوط به ما ایرانی‌ها نیست. مسئله این است که در زیست جهان مدرن و پسامدرن چگونه می‌توان از امکان حیات معنوی برخوردار بود و دفاع کرد، به خصوص که ما در دهه‌ اخیر شاهد تجربه‌ای هستیم که گذشتگان کمتر شاهد بودند و آن اینکه ما با دومین شکاف تمدنی خودمان روبرو هستیم.

وی افزود: اگر در دو قرن اخیر مسئله همه متفکران عالم اسلام این بود که میان فرهنگ خودی و زیست جهان مدرن چگونه آشتی ایجاد کنیم، هنوز ما با جهان مدرن سازگار نشده بودیم که دومین سیلی بر گونه فرهنگ ما وارد شد و وارد عالم پسامدرن شدیم. این اثر دست و پا زدن یک سوبژه ایرانی است که می‌کوشد در روزگاری که همه ارزش‌های کهن دود شده، امکان دفاع از تفکر معنوی را در یک جهان نهیلیستی فراهم کند. این متن حاصل این رویکرد و جهت‌گیری است. نه راه‌هایی که سنت‌گرایان طی کردند می‌تواند جوابگوی بحران کنونی ما باشد و نه راه آن دسته از روشنفکران که صورت عقلانیت جدید را بر ماده تفکر سنتی می‌زنند و تفکر دینی را سکولاریزه می‌کنند و با مدرن کردن، روح تفکر دینی را می‌کشند و زمینه نهیلیسم را فراهم می‌کنند. در این کتاب اخیر من همان طرح‌های پیشین خودم را بسط دادم و نتایجش را به نحو مبسوط‌تری مورد بحث قرار دادم.

سوبژکتیویسم؛ بزرگترین مانع استعلای آدمی به سوی ساحت قدس

عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی ادامه داد: در این کتاب براساس تأملاتی که داشتم پایان امر دینی را اعلام کردم و این نه به دلیل نقصانی است که در تفکر معنوی وجود دارد، بلکه در جهان جدید به دلیل سیطره سوبژکتیویسم ما نمی‌توانیم حیات دینی در معنای حقیقی و معنای اصیل کلمه را داشته باشیم. اساساً کتاب سه جلدی من درباره نسبت ساحت قدس وجود و تاریخ است. تلاشی که من در این کتاب صورت دادم برای این است در ساحتی انتولوژیک بیندیشیم و این مبتنی بر این فرض بنیادین است که تفکر اصیل ضرورتاً انتولوژیک است. تفکری که می‌تواند چارچوب فرهنگ را دگرگون کند نه تفکرات علمی است و نه تئولوژیک، بلکه تفکر انتولوژیک است. پس تفکرهای اصیل انتولوژیک و وجودشناسانه هستند.

وی تأکید کرد: در واقع این کتاب سه گانه از مخاطبان خود می‌خواهد پا به عرصه انتولوژی بگذارند و درباره فهم‌مان از جهان هستی بیندیشیم. این کتاب تلاشی است برای معطوف ساختن نگاه ما از موجودبینی به وجودبینی و وجودمحوری. این کتاب می‌کوشد سوبژکتیویسیم را به شدت مورد انتقاد قرار دهد. این کتاب مبتنی بر این فرض است که سوبژکتیویسم بزرگترین مانع استعلای آدمی به سوی ساحت قدس و وجود است. کوشیدم به سوی نوعی نگاه وجودشناسانه و پدیدارشناسانه از نوع وجودی نزدیک شوم و فکر می‌کنم این روش یعنی کاربرد پدیدارشناسی وجودشناسانه می‌تواند در حوزه دین‌پژوهی سبب شیفت پارادایمی شود و به ما در بازتفسیر میراث دینی کمک کند. اگر از من بپرسید مهمترین پرسش فلسفی در روزگار ما چیست، می‌گویم پرسش از امکان و عدم امکان گسست از سوبژکتیویسم که مانع استعلای آدمی به سوی حقیقت جهان می‌شود و این آغاز نهیلیسم است.

نقدی بر نحوه مواجهه متفکران ایرانی با منتقدان

در ادامه نشست حسن محدثی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی به نقد کتاب پرداخت و اظهار کرد: من نخست باید از نحوه مواجهه عبدالکریمی با منتقدان تشکر کنم. ما یک مشکل اساسی در ایران داریم و آن این است که تمامی اندیشمندان از ضرورت گفت‌وگو سخن می‌گویند و کسی اهمیت گفت‌وگو را نفی نمی‌کند ولی در مقام عمل یک ویژگی در میان صاحب نظران ایرانی وجود دارد که طرف گفت‌وگو را وزن می‌کنند و به این نکته توجه می‌کنند این فردی که قرار است با او گفت‌وگو کنند در حد من است یا نه. در واقع وزن اجتماعی او را ارزیابی می‌کنند بعد وارد گفت‌وگو می‌شوند. این یک مشکل اساسی در میان صاحب نظران ایرانی است که بدون وزن کردن وارد گفت‌وگو نمی‌شوند. اتفاقی که در این کتاب رخ داده است این بود که آقای عبدالکریمی مخاطبان خود را وزن نکرد و این فرصت را داد افراد گوناگونی به او نقد کنند و منتقدان خودش را جدی گرفت. از این جهت این اتفاق بسیار ارزشمند است و نحوه مواجهه عبدالکریمی با منتقدان درس‌آموز است. نکته دوم اینکه در میان دوستان اهل اندیشه که در ایران فعالیت می‌کنند فقط آقای میری را داریم که امکان گفت‌وگو را به تنهایی فراهم کرد و خودش مثل یک نهاد عمل می‌کند و شرایط را برای گفت‌وگو فراهم می‌کند. این هم اتفاق بزرگی است.

وی در ادامه تصریح کرد: نکته‌ای که باید در باب این اثر عرض کنم این است من تلاشم این بود بفهمم آقای عبدالکریمی کجا ایستاده است. در مرحله اول تلاش می‌کنم خودم را توانا کنم تا این فهم را پیدا کنم که جایگاه او در نقشه تفکر کجاست و چطور باید او را فهم کنم. نقدی هم که بر اثر ایشان نوشتم برای همین بود که این امکان آموختن را پیدا کنم. من همچنان در همین تلاش به سر می‌برم. یک مشکل جدی در ایران داریم و آن اینکه اندیشمندان ایرانی تبار اندیشه خود را مشخص نمی‌کنند. این یک معضل جدی است. اهالی علوم انسانی در ایران از آرای دیگران تغذیه می‌کنند ولی ریشه بحث خودشان را مشخص نمی‌کنند و این یک مشکل جدی است.

وی افزود: اگر من می‌خواهم بدانم جای ملکیان در نقشه اندیشه کجاست باید تلاش زیادی کنم که بفهمم ملکیان متأثر از فلان متفکر است. این یک معضل جدی در میان ایرانیان است. می‌خواهم از آقای عبدالکریمی خواهش کنم کمک کنند تبار اندیشه‌شان مشخص شود، یعنی ما با اندیشه به مثابه مجموعه‌ای از اسرار برخورد نکنیم. این مشکلی است که با آثار آقای عبدالکریمی دارم. این گفت‌وگو هم از این جهت بود که این مطلب را روشن کنم.

در ادامه نشست وحید سهرابی‌فر، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به ایراد سخن پرداخت و گفت: صحبتم مقدمه‌ای دارد و می‌خواهم بخشی از صحبت‌های آقای عبدالکریمی را برجسته کنم و بعد نکاتی را عرض کنم. مطلب اول این است که کتاب به یک موضوع بسیار مهم پرداخته است. اینکه آقای عبدالکریمی این مسئله را به عنوان پروژه فکری خودشان پیش بردند یک امر بسیار مهمی است و نیاز جامعه امروزه ماست. جامعه ما کمابیش دیندار شناخته می‌شود و انبوهی از نهادها تلاش‌هایی در این راستا کردند ولی بسیاری اوقات این تلاش‌ها به امور ظاهری و کمی منتهی می‌شود. اینکه آقای عبدالکریمی از یک نگاه فلسفی سعی کردند این مسئله را آسیب‌شنایی کنند حائز اهمیت است.

لزوم برقراری ارتباط وجودی با خداوند

وی افزود: من در ادامه برخی از مدعیات اصلی آقای دکتر را عرض می‌کنم. یکی از نکات مهم این است اساسا امر قدسی فراچنگ ما درنخواهد آمد و امر قدسی امری متعالی و تعین‌ناپذیر است و اگر برایش حد و مرزی تعیین کنیم آن را از بین برده‌ایم. اساساً امر معنوی استعلایی است و مفاهیم ما دستشان کوتاه است که آن را به ما نشان دهند. ادعای اصلی آقای دکتر این است که ما باید با الاهیات خداحافظی کنیم و به سوی وجودشناسی برویم و به آن بپردازیم تا راهی به عالم معنا پیدا کنیم.

وی در ادامه تأکید کرد: اولاً من با بخشی از قسمت‌های این نظریه همدل هستم؛ از جمله یکی از همدلی‌های جدی من این است که باید برای احیای رابطه وجودی تلاش کنیم و در واقع اساس دین و ایمان همین رابطه وجودی با خدا و ذات هستی است. آن چیزی که محور و اساس است ارتباط وجودی است و یکی از آفت‌های جدی که با آن مواجه هستیم این است که خدا به جای اینکه برای ما موجودی باشد که قرار است با او ارتباط بگیریم، از او معنا بگیریم، از همه اینها به یک مفهوم و انگاره فروکاسته می‌شود. گویا فقط می‌خواهیم او را بررسی و تشریح کنیم و اساسا رابطه وجودی برایمان فراموش می‌شود. بنابراین این نگاه آقای دکتر بسیار ارزشمند است کما اینکه این دغدغه را در فضای عرفانی هم می‌بینیم.

انتهای پیام
captcha