به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمد سروشمحلاتی، استاد درس خارج فقه حوزه علمیه، شب گذشته، 25 تیر، در شبکه اجتماعی کلابهاوس به سخنرانی درباره «رنجهای مقدس» پرداخت که در ادامه متن آن را میخوانید؛
یکی از واقعیتهای زندگی بشر رنجهایی است که انسان در طول زندگی با آنها روبهرو میشود. این واقعیتی گریزناپذیر است که زندگی انسان توأم با برخی رنجهاست. رنجهای انسان دو نوع است؛ رنجهای مقدس و باارزش و والا و رنجهای نامقدس و بیارزش. نمونهای از رنجهای مقدس، رنج مادرانه است که برای فرزندان تحمل میکند که نمونهای از رنجهای پاک و خالص و ارزشمند است.
در قرآن کریم وقتی که در مورد نقش مادر سخن گفته میشود، نکته برجسته همین موضوع تحمل مادر نسبت به رنجهاست که فرمود؛ ما انسان را در مورد والدین سفارش کردیم. این مسئولیت در قبال پدر و مادر و اینکه فرزند باید به پدر و مادر اهتمام داشته باشد ناشی از چیست؟ بلافاصله خداوند مبنای این سفارش را مطرح میکند و آن اینکه وضع فرزند با سختی و با دشواری همراه و حمل او نیز چنین است.
متن آیه این است: «وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ»، در آیه، سخن از پدر نیست بلکه سخن از رنجهایی است که مادر متحمل میشود که در دوران بارداری و زایمان است. یکی از پاکترین رنجهای انسانی، رنج مادرانه است و شاید یکی از بهترین معرفیهایی که در این زمینه صورت گرفته است، همان سخنی است که امام سجاد(ع) در ساله حقوق دارند. امام(ع) حقوق گروههای مختلف را بیان کردهاند که یک گروه، نزدیکان انسان هستند که پدر، مادر، خواهر، برادر و دیگر نزدیکان در این دسته هستند، اما جالب این است که امام سجاد(ع) حق اول را در میان نزدیکان برای مادر قرار میدهد و حق دوم را برای پدر و حق سوم را برای فرزندان و حق چهارم را برای دیگران.
تعبیر حضرت(ع) این است که فرمود: حقوق ارحام و فامیل تو فراوان است، اما واجبترین این حقوق بر تو حق مادر است که در صدر این حقوق قرار میگیرد. در این ترتیب اتفاقی نیست که نام مادر پیشی گرفته باشد، بلکه این تقدیم مادر بر دیگران به دلیل این است که حق مادر بر حق دیگران و حتی حق پدر اولویت و اهمیت دارد. سپس فرمودند: پس از مادر نوبت به حق پدر میرسد و در مرحله سوم، حق فرزندان، مرحله چهارم حق برادر و سپس نزدیکان را مطرح فرمودند.
پس در صدر این جدول حق مادر است، اما چرا حق مادر تقدم پیدا میکند و حتی نسبت به حق پدر اولویت دارد؟ این را امام سجاد(ع) بیان کردند. در مورد پدر فرمودند: پدر اصل توست اما در مورد حق مادر، حضرت(ع) به تفصیل سخن گفتند و محور کلام امام سجاد(ع) در اولویت حق مادر، رنج مادر نسبت به فرزند است؛ رنجی نه برای خود و خودخواهانه، بلکه یک رنج مقدس و پاک که محبت و ایثار و فداکاری بدون هیچ چشمداشتی است. تعبیر حضرت(ع) چنین است: وقتی بار تو را برداشت که احدی این کار را نمیکرد، وقتی از شیره جانش در اختیار تو قرار داد که کسی نمیتوانست این نقش را ایفا کند و با همه وجودش و با تمام اعضا و جوارحش حفاظت از تو را انجام میداد که به تو آسیبی نرسد و نگران آن نبود که خود گرسنه باشد، اما تو را سیر میکرد.
خود عطش را تحمل میکرد، اما حاضر نبود تو تشنه بمانی و برای خود لباس تهیه نمیکرد اما درآمدش را برای لباس تو اختصاص میداد. خود در آفتاب سوزان میایستاد و سایهای برای تو آماده میکرد و به خاطر تو از خواب خود میگذشت تا تو آرامش داشته باشی. حضرت(ع) رنجهای پاک مادران را میشمارد تا به اینجا میرسد که ای انسان بدان که تو توان سپاس از مادر را نداری، مگر اینکه لطف الهی و توفیق الهی شامل تو شود و بتوانی اندکی از حقوق او را به جا آوری.
رنج دوم، رنج بیماری است. آیا بیماری و رنج بیماری، خود دارای ارزش تلقی میشود یا خیر؟ نه بیماری مطلوب است و نه فقر و کسی حق ندارد برای بیماری زمینه را فراهم آورد، پس چطور میتوان بیماری را نیز در ردیف رنجهای مقدس شمرد؟ امیرالمؤمنین(ع) سخنی در نهج البلاغه دارند و بیان میکنند، بیماری ارزش و خواستنی نیست و باید در صدد رفع آن برآمد، اما برای کسی که مبتلا به بیماری میشود، اگر صبر و تحمل داشته باشد، این بیماری و تحمل این رنج، با ارزش است و بین این دو مطلب باید فرق گذاشت. عبارت حضرت(ع) چنین است: در بیماری اجر و پاداش نیست و نباید فکر کرد اگر کسی بیمار شد، عمل صالح انجام داده و پاداشی برای او مقرر میشود، اما در عین حال کسی که بیمار میشود مورد لطف الهی قرار میگیرد و به دلیل اینکه توجه به حق پیدا میکند بار او سبک میشود.
سپس فرمودند: پاداش؛ برای کار مثبت و سخن گفتن و عمل صالح داشتن است، اما بیماری که یک عمل اختیاری نیست، نمیتواند اجری داشته باشد. کسی که در مقابل بیماری تحمل و صبر از خود نشان میدهد و در هنگام بیماری ارزشهای اعتقادی و اخلاقی خود را حفظ کند کار با ارزشی را انجام داده و به همین دلیل رنج بیماری نیز میتواند در ردیف رنجهای مقدس قرار میگیرد.
رنج سوم، رنج انسان برای مقاومت و پایداری در راه ارزشهای والای انسانی است که والاترین رنجی است که بشر دارد؛ یعنی رنج انسان به خاطر انسانیت، نه برای خود و دردهای خویش. یک انسانی که به آرمانهای والای بشری التزام دارد و برای تحقق این آرمانها حاضر است سختیها و دردها را تحمل کند او میتواند مانند بسیاری از افراد راحتطلب برای خود زندگی توأم با عافیت داشته باشد اما این آسایش را قربانی میکند تا بتواند برای تحقق آرمانها گامی بردارد و خدمتی برای آن ارزشها داشته باشد.
برای نمونه میتوان به ابوذر اشاره کرد که در وضع ناعادلانهای که در حاکمیت به وجود آمده بود که موجب فساد در حکومت شده بود نمیتوانست سکوت کند، برخلاف بسیاری از مردم که سکوت میکردند. یک روز او را به شام فرستادند و سپس او را به مدینه فرستادند و در نهایت تصمیم گرفتند او را به روستایی تبعید کنند تا امنیتشان به این واسطه تامین شود. در حقیقت، به این نتیجه رسیدند که صدای او و ارتباط مردم با او قطع شود. خلیفه اعلام کرد زمانی که ابوذر را به ربذه میفرستیم، کسی حق ندارد با او سخن بگوید و کسی حق ندارد او را مشایعت کند. مردم قبول کردند و ترس و وحشت از یکسو و قداست حکم حکومت نیز از طرف دیگر موجب شد تا همه تسلیم شوند، اما تنها کسانی که این دستور را نقض کردند امیرالمؤمنین(ع)، برادر ایشان، فرزندان امام؛ یعنی حسنین و عمار بودند.
مأمور خلیفه متعرض امام(ع) شد اما حضرت(ع) با تازیانه به مرکب او زد و او هم نزد خلیفه رفت. امام(ع) ایستاد و با تجلیل ابوذر را همراهی کرد و بعد آخرین سخنان که یادگار امام(ع) است را فرمودند که در نهجالبلاغه آمده که بعدا هم امام(ع) را به دستگاه حکومت احضار کردند اما امام(ع) نیز ایستاد و فرمود قرار نیست هر حرف نامربوطی میزنید ما قبول کنیم.
امام(ع) فرمود: ای ابوذر، تو درد و رنج و خشمت را برای خدا قرار دادی و این خشم و رنج، مقدس و باارزش است. این حکام بر تو میترسیدند که دنیای آنها را بههم بزنی و تو ترسیدی که اگر سکوت کنی دینت را از دست میدهی. سپس میگویند: ابوذر آنها را ترک کن و از ظلم و تعدی فرار کن. تعبیر امام(ع) این است که وقتی نمیتوانی دنیای ظالمانه اینها را تحمل کنی، ایمان خودت را حفظ کن و فرار کن و از اینها فاصله بگیر. سخن پایانی امام(ع) این بود که ابوذر مبادا احساس تنهایی کنی؛ تو را تبعید کردند ولی تنها نیستی. انس تو با حق و برای حق است و وحشت تو نیز فقط از باطل است. ابوذر، اگر حاضر بودی دنیای آنها را قبول کنی تو را دوست میداشتند و به تو آزادی هم میدادند و جایگاه هم داشتی و مشکلی هم نبود. اینها دنبال قدرت هستند و اگر قبول میکردی و سکوت میکردی، تعریف و تمجید میشدی و اگر حاضر بودی یک بخش از دنیایی که اینها میخواهند قبول کنی امنیت داشتی، اما تو تن به دنیای آنها ندادی و این رنج تو بسیار مقدس است و انبیا(ع) و اولیا نیز این رنج را تحمل کردند.
انتهای پیام