به گزارش ایکنا، در ادامه مروری بر مهمترین اخبار هفته گذشته در سرویس معارف ایکنا خواهیم داشت.
حجتالاسلام والمسلمین مهراب صادقنیا، عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب، در صفحه اینستاگرام برنامه تلویزیونی «سوره» به طرح بحث در زمینه اخلاقی بودن یا نبودن مسئله گیاهخواری در جامعه ایران پرداخت و گفت: من معتقد به نوعی تفاوت و تمایز هستم. برخی از مسائل اعم از فلسفی، علمی یا جامعهشناختی در برخی از فرهنگها که پدید میآیند، نتیجه یک فرایند طبیعی است. مثلا پستمدرنیزم در غرب نتیجه یک فرایند طبیعی است که جامعه به این مرحله رسیده و با گذر از مدرنیزم به پستمدرنیزم رسیده است، اما پستمدرنیزم در ایران یک امر کپیشده و تقلیدی است که ما از سر تقلید کاری که در جهان دیگری اتفاق افتاده برای خود مسئله میکنیم. در مسئله گیاهخواری یا گوشتخواری، به ویژه از زاویه دید اخلاق، جامعه ایران این دغدغه را ندارد و ذهنیت اخلاقی جامعه ایران تا این اندازه روی این مسئله حساس نیست.
صادقنیا تصریح کرد: به نظرم در جامعه ایران پرداختن به گیاهخواری فانتزیبازی است؛ یعنی مسئلهای از سر شکمسیری محسوب میشود و چون در جهان دیگری این اتفاق میافتد و فلان سلبریتی در هالیوود دارد در این زمینه بحث میکند ما هم بحث میکنیم.
وی با بیان اینکه این خوانش گیاهخواری در ایران با رویکرد اخلاقی با آنچه در غرب رخ میدهد متفاوت است، گفت: دلیل این موضوع هم آدمهایی است که به این پدیده روی میآورند. در جامعه ما کسانی به این پدیده روی میآورند که از سطح متوسط جامعه بالاتر هستند و ارتباط آنها با غرب بیشتر است؛ یعنی اگر کسی بدون ارتباط با غرب در ایران فعلی رشد کند، مطلقا اخلاقی بودن یا نبودن گوشتخواری برایش مسئله نمیشود. البته من نه منتقد گیاهخواران هستم و نه گیاهخواری را ناپسند میدانم، اما منتقد اخلاقیکردن گیاهخواری است.
وی بیان کرد: امروزه در ایران وقتی یک نفر به کهریزک میرود و گوسفندی را قربانی میکند صرفا برای امر اخلاقی نیست، بلکه گاهی برای ارضای عواطف شخصی خود است و این خیلی در جامعه باب شده است، اما در عمل اخلاقی؛ انگیزه، قدرت و موقعیت اخلاقی را میطلبد. مورد اول در خیلی از موارد نیست و حتی در مسائل مذهبی نیز همین است. مثلاً یک آدمی در منزلش در بالای شهر ممکن است گروهی را در محرم جمع کند و مناسکی هم انجام دهد و ممکن است انگیزه صرف اخلاقی نداشته باشد. در مورد گیاهخواران نیز همین است که نمایش دلسوزی برای حیوانات دارند، در حالی که انسانهای فراوانی در جامعه کنونی در حال رنج بردن از روزگار هستند.
حجتالاسلام والمسلمین رسول جعفریان هم در جلسه نقد و بررسی کتاب «علم دینی، علم بومی و علم اسلامی»، گفت: اگر کسی میخواهد از علم دینی صحبت کند، علم دینی صرفاً شامل بحثهایی نیست که از دوره پسامدرن وارد ایران شده باشد، بلکه ریشههایش در میان اندیشه مسلمانان بوده است. اینکه معتزله علم را چه میدانند مهم است. اصلاً فیزیک تا مدتها در انحصار معتزله بوده است تا مشکلی با خدا و قیامت پیدا نکند. روایت ایرانی اسلامی ارائه نمیکند. خود فردوسی صدها بار عنوان خرد و دانش را میآورد. مردم ما با این مفهوم انس گرفتند. ناصرخسرو همینطور است، نظامی به همین شکل است. در واقع ما یک ساختاری از نظر شکلگیری علم بومی داریم.
حجتالاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، استاد حوزه و دانشگاه هم در برنامه تلویزیونی سوره به طرح بحث در زمینه «تحول کلام شیعی و خوانشهای مختلف از مفهوم ولایت» پرداخت و گفت: در داستان سقیفه طبعا دو رویکرد در میان اصحاب پیدا شد؛ رویکرد کسانی که پیامبر(ص) را به عنوان یک رهبر اسلامی میدانند و در امتداد این نبوت برای پیامبری نقشی قائل نیستند و از این پس امت فقط یک رهبر سیاسی میخواهد. بنابراین بحث درباره این است که مصداق این رهبر سیاسی کیست. رویکرد دوم برای کسانی است که مستند به فرمایشات پیامبر و آیات قرآن، امتداد نبوت را در مسئله رهبری امت مطرح میکنند و میگویند که پس از پیامبر(ص)، رهبری جامعه صرفا نقش سیاسی ندارد و پیامبر(ص) نیازمند امتداد تشریعی و نیز دین الهی نیازمند تفسیر است. این خوانش در زمان پیامبر(ص) نیز وجود داشت.
حجتالاسلام والمسلمین حمیدرضا ترابی گیلانی، مدیر آکادمی اسلامشناسی اروپا، در نشست «غدیر و نقش حوزههای علمیه خواهران در عینیتبخشی به اندیشه امامت» در سخنانی تصریح کرد: جریان غدیر زنده و به روز و تازه است و نه کهنه و تاریخی؛ برخی مطرح میکنند که غدیر مربوط به نصب امام است که تاریخ 11 نفر آنها گذشته و فعلیت امام آخر ظهور نیافته است و تلاش دارند این مسئله را تاریخ گذشته معرفی کنند؛ ولی همان طور که از آیه شریفه ابلاغ به دست میآید، این نقشه عقلانی و طراحی الهی است؛ عاص بن وائل، پدر عمروعاص که از یک طرف فرزند نابغه است (که نقل شده وقتی عمروعاص به دنیا آمد سه نفر بر سر پدر بودن او دعوا داشتند) و از طرف دیگر نام او در شان نزول سوره کوثر آمده است. او پیامبر(ص) را ابتر میدانست و میگفت که او فرزند پسر ندارد و جانشین نخواهد داشت هم میدانست که سرنوشت امت اسلامی بعد از پیامبر(ص) نباید رهاشده باشد. پس حتما نقشه از قبل طراحی شده بود و در غدیر باید ابلاغ میشد.
حجتالاسلام والمسلمین محمد سروش محلاتی، استاد حوزه علیمه قم هم در نشست علمی «آیا نصب الهی برای رهبری سیاسی ضروری است؟» تاکید کرد: آنهایی که موضوع امامت را تنزل میدهند و مساوی با موضوع حکومت میگیرند، آن وقت در برابر این سوال قرار میگیرند که حاکم را خدا معین میکند یا مردم حق دارند حاکم را تعیین کنند. این در صورتی است که ماهیت امامت را فقط حکومت بدانید، اما این تفسیر درست نیست. امامت بسیار والاتر و عمقتر از موضوع حکومت است و ضرورتا باید این پدیده از ناحیه حقتعالی مشخص شود.
وی در بخشی از سخنانش گفت: برای تحلیل مسئله از چند نسل از اساتید استفاده میکنم؛ نسل اول اساتید ما هستند که برخی از آنها هماینک در حوزهها هستند و برخی نیز از دنیا رفتهاند. نسل دوم، اساتیدِ اساتید ما هستند؛ مانند مرحوم علامه طباطبایی. نسل قبل از آن، یعنی اساتید امثال علامه طباطبایی نیز میشوند نسل سوم. حال برای اینکه روشن کنم مسئله امامت از دیدگاه تفکر متفکرین اسلامی چه موضوعی است و آیا این امامت که بحث میشود، همان حکومت است یا خیر، این مسئله فراتر است، از دیدگاه این سه نسل استفاده میکنم.
حجتالاسلام والمسلمین علیرضا قائمینیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، ششم مردادماه در سلسله نشستهای آینده علوم اسلامی با موضوع هوش مصنوعی گفت: مواجه شدن با انبوهی از اطلاعات معرفت معنوی را ناچیز میکند، نمیشود با کامپیوتر علامه طباطباییها ظهور کنند، هر چند که در این دوران هم علمای خاص همین تکنولوژی ها ظهور خواهند کرد. برای فراهم کردن زمینههای لازم برای دوران سیطره هوش مصنوعی، لازم است حوزه فلسفه آن را در درسها دنبال کند.
قائمینیا بیان کرد: با وجود کمکهایی که هوش مصنوعی میتواند به فعالیتهای علمی و پژوهشی و تبلیغی در حوزه بکند، اما این مسئله نیز وجود دارد که هیچگاه فیلسوف و مجتهد به ما تحویل نمیدهد، چرا که هوش مصنوعی لوازم مورد نیاز این معرفتها را در خود ندارد.
انتهای پیام