به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدجواد یاوری، استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع)، شنبه 16 مردادماه در ادامه مجموعه درسگفتارهای عاشورایی که به همت موسسه آموزش عالی حوزوی امام خمینی استان فارس برگزار میشود با موضوع «بررسی کتاب مقاتلالطالبیین» سخن گفت.
در ادامه متن این نشست را میخوانید؛
ابوالفرج اصفهانی یکی از نویسندگان قرن چهارم است که مانند دیگر نویسندگان در حوزه تاریخ و انساب و مقتلنگاری آثاری را نگاشت. وی هم نسبشناس بود و هم ادیب، شاعر، موسیقیدان و آگاه به نجوم و طب. ایشان از نسل مروان حمار یعنی بنیامیه است. در اصفهان به دنیا آمد و به عراق رفت و در بغداد رشد کرد و اساتید برجستهای از شیعه و غیرشیعه داشت. در دوره زندگی ایشان با حکمرانی دولت آل بویه مواجه هستیم. وی در دوره معزالدوله احمد دیلمی جایگاه خاصی داشت. او شیعه زیدی بود و سنی نبود، چون از آثارش به نظر میآید که زیدیمذهب بود و اهتمام زیادی به مسئله زیدیان داشت و نفس زکیه را بر تمام سادات حتی امام باقر(ع) و امام صادق(ع) برتر میدانست و این را در مقاتلالطالبیین به صراحت بیان کرده است.
عیسی بن زید که فرمانده نفس زکیه بود و جسارتی هم به امام صادق(ع) کرده است، مورد مدح ابوالفرج واقع شد و این نشان از علاقه وی به نفس زکیه است. الاغانی نیز یک کتاب در حد و اندازه مقاتلالطالبیین است. ایام العرب، الاخبار و النوادر و کتب دیگری نیز از ایشان دیدهایم. اما چرا وی تمایل داشت این کتابها را بنویسد؟ در مورد الاغانی که برخی تردید دارند که برای ابوالفرج باشد و گفتهاند این را به یکی از حاکمان همدانی شام تقدیم کرد و مقاتلالطالبیین پرداختن به مقتل آل ابی طالب است و باید دید چرا ابوالفرج به این کتاب اهتمام ورزید و آن را در سنین جوانی نوشت.
وقتی که عباسیان روی کار آمدند و قیامهای سادات علوی نیز شدت یافت، بیتردید باید در پی این باشیم که قیامها ثبت و ضبط و منتشر شود. بنیعباس مخالف بودند که کسی قیام کسانی را بنویسد که علیه آنها بود. همچنین پراکندگی قیامها وجود دارد و این نیاز احساس شد که باید اخبار بازخوانی شود. در دورهای که وی زندگی میکند هنوز بنیعباس روی کار هستند و دورهای است که به تعبیر مقدسی و ... قرون چهار و پنج است و حتی در مناطق دور دست آفریقا جمعیت شیعیان بیشتر است و این امر فضایی را ایجاد میکرد و دولتهای شیعی نیز به نگارش کتب شیعی توجه زیادی کردند. از این رو، حمایتهایی که از ابوالفرج اصفهانی صورت گرفت موجب شد تا در این دوره که جغرافیای قیامها پراکنده است این کتابها نوشته شود.
همچنین انگیزه دیگر این بود که این قیامها بازخوانی و ظلم بنیامیه و بنیعباس عیان شود و این فرصت برای ابوالفرج به وجود آید تا منصور و سفاح را به صراحت لعن کند و بدترین ناسزاها را به آنها میگوید. این نشاندهنده وجود آزادی نسبی هم هست و مرور این قیامها را از زمان پیامبر(ص) شروع میکند و پس از آن به عصر خودش میرسد. البته به همه علویان نپرداخته، بلکه آنهایی که خودش تاکید دارد را میآورد و میگوید که شخصیتهایی را موضوع بحث قرار میدهم که به صلاح دینی آنها اعتماد دارم و نهضت آنها را حقخواه میدانم و مقتل فرزندان ابوطالب را میآورم، چه آنها که با حیله دولتها شهید شدند و چه آنها که در تبعید دولتها بودند یا دولتها زندگیشان را به نحوی دگرگون کردند یا علویونی که در میدان جنگ شهید شدند.
او برای تدوین کتاب سعی کرده یا مکاتبه داشته باشد یا از اساتید خودش به صورت شفاهی استفاده کند یا از مکتوبات اساتیدش بهره ببرد و روایاتی را که حکایت از عظمت آن فرد دارد بیاورد. اعم از اینکه زیدی یا امامی باشند. او 216 نفر از خاندان ابوطالب را از زمان پیامبر(ص) معرفی کرد و تلاشهای آنها را به ثبت رساند. یک بخش از کتاب به داستان کربلا اختصاص دارد که در متن ادبی حدود 44 صفحه را به مقتل امام حسین(ع) و اهل بیت امام(ع) اختصاص داده است. در این بخش ابتدا اسامی و چگونگی شهادت 23 تن از شهدای بنیهاشم را ذکر میکند. شهادت مسلم بن عقیل را مفصلتر و بعد شهادت امام حسین(ع) و اسارت اهل بیت امام(ع) را بیان میکند. بیشتر بخشها نیز با ایجاز همراه است.
ابوالفرج اصفهانی حادثه کربلا را از راویان متعدد نقل و سعی کرده که بر اصیلترین منابع دسترسی یابد؛ مثلاً شهادت امام حسین(ع) را از ابومخنف گرفت؛ کسی که مورد توجه شیخ مفید هم بود و در ارشاد از وی نقل کرده است. همچنین طبری کوشید که روایات ابومخنف را دریافت و منتقل کند. گاه از برخی واسطهها نیز مطالبی را منتقل میکند. هدف این است که رشادتها و نحوه شهادت را بیان کند. در قرن چهارم شیعه در اقلیت بود و نزاعهای زیادی در بین مسلمانان وجود داشت و بیان ظلم بنیامیه و بنیعباس موجب تحریک روحیه ظلمستیزی میشد.
وی همچنین هر روایت لازمی را نقل میکند. شیوه او روایی است و سعی میکند که سلسله سند ارائه دهد و روایات را مستند کند که چند حُسن دارد؛ یکی اینکه امکان نقد سند برای ما وجود دارد. البته همیشه هم مستند نقل نمیکند، اما در غالب موارد چنین است. دیگر اینکه امکان بازسازی اثر ابومخنف وجود دارد. از ورود امام حسین(ع) به مکه آغاز کرده و با خطبه یزید به پایان رسانده است.
این کتاب وزین روایاتی هم دارد که مورد مناقشه است. یعنی یکسری روایات خوب دارد و برخی روایاتش نیز قابل بحث است. برای نمونه وی مینویسد که جابر بن یزید جعفی، از امام باقر(ع) روایت میکند که قاتل جعفر بن علی مردی به نام خولی بن یزید است. در منابع دیگری قاتل عبدالله و جعفر؛ دو فرزند امام علی(ع) شخص دیگری معرفی شده و این گزارش با گزارشهای دیگر در تضاد است. کسی که به دست خولی بن یزید کشته شد عثمان بن علی است.
گزارش دیگر، تشویق حضرت عباس(ع) به پیشروی برادرانش برای به دست آوردن میراث آنهاست؛ یعنی برادران خود را به جهاد تشویق میکرد تا میراث آنها را به دست آورد. اما چنین نقلی در شأن حضرت عباس(ع) نیست که ایشان با انگیزههای مادی بخواهد جهاد کند. چه اینکه ضمانتی هم نبود که ایشان زنده بماند و نیز خودشان در میدان جهاد بودند. بنابراین حضور ایشان در میدان برای مال دنیا نبود.
همچنین ابوالفرج نقل میکند که شمر بر خیمه امام حسین(ع) حمله کرد و امام(ع) فریاد زد که اگر دین ندارید لااقل آزادمرد باشید و وای بر شما. خیمهگاه من ساعتی دیگر در اختیار شماست و شمر نیز از خیمهها بازگشت. برخی انتقاد میکنند و میگویند چطور امام(ع) به شمر چنین اجازهای داد؟ ممکن است روایت به نحو دیگری باشد. البته طبیعی بود که پس از شهادت امام(ع) آنها به خیمهگاه بروند. طبری در عبارتی شبیه به ابوالفرج آورده؛ آنگاه که شمر با گروهی به سوی خیمهگاه حسین(ع) رفت، اموال وی در آن بود. حسین(ع) سوی آنان رفت که میان وی و اموال و عیالش حائل شدند و گفت که اگر دین ندارید حداقل آزادمرد باشید و اموال و عیال من را از اوباش خود محفوظ بدارید و شمر گفت این به عهده توست. به نظر میرسد این نقل معقولتر است و حتی امام(ع) سفارش میکند که از آنها نگهداری کنید نه اینکه تشویق کند که پس از من به سراغ آنها بروید. بنابراین نقل ابوالفرج نادرست است. درباره این بحث مقالات و کتب خوبی وجود دارد؛ مخصوصا کتاب منابع تاریخی شیعه اثر محمدرضا هدایتپناه که یک بخش را به مقاتلالطالبیین اختصاص داده و آن را بررسی کرده است.
انتهای پیام