کد خبر: 3990331
تاریخ انتشار : ۲۲ مرداد ۱۴۰۰ - ۱۶:۱۹
سیدمجتبی حسینی:

رابطه ما با اهل بیت(ع) طرفینی است

سیدمجتبی حسینی با اشاره به رابطه شیعیان با اهل بیت(ع) بیان کرد: باید بدانیم که رابطه ما با اهل بیت(ع) چیست. این رابطه، ارگانیک است؛ یعنی اولا یک رشد نظام‌مندی دارد و تحمیلی نیست و در عین حال رابطه طرفینی است.

به گزارش ایکنا، سیدمجتبی حسینی، نویسنده و پژوهشگر دین، شب گذشته، 21 مرداد، در ادامه سلسله جلسات دهه اول محرم، به شرح فقراتی از زیارت جامعه کبیره پرداخت که در ادامه متن آن را می‌‌خوانید:

اگر کسی مفهوم شجره را یاد بگیرد، در خیلی از مسائل اعتقادی، فکری و دینی او را کمک می‌کند. شجره، یک نموداری است که دارد چیزی را به انسان نشان می‌دهد ‌و همه عالم آن را می‌بیند که برخی جاهای عالم جنگل وجود دارد و برخی جاها تک‌درخت که سدره المنتهی نیز تک‌درخت است. یکی از مسائلی که مطرح شد، این بود که ارتباط اصل و فرع در چیست. در روایت فرمود: شیعیان، برگ‌های این شجره هستند و از تعبیر برگ، ارتباط ارگانیکی بین ما و ائمه(ع) در ذهن‌ها خطور می‌کند. در حقیقت باید بدانیم که رابطه ما با اهل بیت(ع) چگونه است. این رابطه، ارگانیک است؛ یعنی اولا یک رشد نظام‌مندی دارد و تحمیلی نیست و در عین حال رابطه طرفینی است. یک پرسش نیز مطرح است و آن اینکه درخت با برگ‌ها چه رابطه‌ای دارد؟ درخت به برگ نیاز دارد یا برعکس؟ در درجه اول متوجه هستیم که برگ نیاز به درخت دارد، اما وقتی بیشتر تأمل می‌کنیم، می‌بینیم کلمه نیاز دقیق نیست و درخت بدون برگ نیز نمی‌تواند باشد.

رابطه طرفینی اصل و فرع

در قضیه صفین که اگر مالک یک حمله دیگر می‌کرد، خیمه معاویه تصرف می‌شد، حضرت(ع) پیام داد که برگرد. اما می‌خواهم بگویم که مالک با یک حالت ناراحتی و نه اینکه گلایه داشته باشد برگشت. صعصعه، مالک را کنار کشید و خواست با مالک صحبت کند. مالک نزد علی(ع) بسیار بزرگ بود و برخی به موقعیت مالک حسرت می‌خوردند. وقتی برگشتند حضرت(ع) فرمود چرا طول کشید؟ من همین مقدار هم نمی‌توانم دوری شما را تحمل کنم. بنابراین، رابطه اصل و فرع دو طرفه است و فقط این نیست که فقط شما امام(ع) را دوست داشته باشید و امام(ع) فقط از دور یک تفقدی کرده باشد.

بنابراین، این درخت و شاخ و برگ‌ها یک رابطه رفت و برگشتی دارند. خلقت، این نیاز را اینطور آفریده که اینها مجموعا دارند یک کار را انجام می‌دهند. حال اگر شاخه‌ای از درخت رابطه ارگانیک با درخت نداشته باشد، در حقیقت اینطور است که این شاخه را به درخت تکیه داده‌اند که جزو صفات منافق است و قرآن در توصیف منافق می‌گوید که اینها یکسری چوب خشک‌هایی هستند که به این درخت تکیه داده‌اند، اما رابطه ارگانیک با یکدیگر ندارند، بنابراین پایه قرصی هم ندارد و این شاخه با یک تکان می‌افتد.

ضحاک و بریدن از امام حسین(ع)

آنهایی که در کار ادبیات یا هنر بودند، می‌گفتند وقتی دارید درخت را می‌شکنید، یک صدایی می‌دهد که درد و دل درخت است و دارد از فراق می‌گوید، اما اگر کسی که به آن تکیه داده را جدا کنید از این خبرها نیست. جدا شدن نیز آن زمانی است که ضحاک در روز عاشورا آمد خدمت حضرت(ع) و گفت: تا زمانی که بودن من فایده داشته باشد، طبق وظیفه با شما هستم، اما وقتی دیدم بودن من فایده ندارد می‌روم. حضرت(ع) نیز به او اجازه داد. در قضیه عاشورا حضور داشت و حتی مجروح هم شد، اما وقتی کار به لحظات آخر رسید، نگاهی گرد و گفت اگر اجازه بدهید من بروم، چون وجود من دیگر فایده‌ای ندارد. حرفش هم منطقی بود، اما بریده شد. می‌گویند پس از صحنه عاشورا یا فردای آن روز، آمد، نگاهی کرد و بدن‌های شهدا را دید و یک دفعه گفت اگر من هم بودم چه می‌شد؟ به تعبیر شاعر «آزمودم عقل دوراندیش را، بعد از این دیوانه سازم خویش را» و می‌گویند پس از آن بود که دیوانه شد. بنابراین، این فراق است.

همچنین آن وقتی که مسلم و ... دارند در رکاب حضرت(ع) شهید می‌شوند که نبریدند، بلکه وصل شدند. بنابراین کسی که نفاق دارد، وقتی هم که کنده می‌شود اتفاقی برایش نمی‌افتد. به خاطر همین، بزرگ‌ترین مجازات سیدالشهداء(ع) این نیست که کسی را شلاق بزند و ... ، بلکه می‌گوید برو. کسی نمی‌تواند به این فرد که امام(ع) گفت برو بگوید به جهنم برو، بلکه می‌گویند حساب و کتاب دارید و باید اعمال شما را بررسی کنیم؛ چون کاری که امام(ع) گفته را انجام داده است و در اینجا باید بگویم از امام(ع) بخواهیم که به ما نگوید که بروید.

فرمود: هر کسی هر حرف درستی بزند، از تشعشع علی(ع) بهره گرفته است. بعد فرمود: هر کجا خطا کردند از خودشان است و جایی که درست گفتند، از علی(ع) است، پس دایره علی ابن ابی طالب(ع) گسترده‌تر است. اینها نمادهای رحمت الهی در خلقت هستند.

یک روایتی داریم که ابن عباس از پیامبر(ص) نقل کرده است و می‌گوید پیامبر(ص) به من فرمود اگر قرار باشد حلم را به یک آدم تجسم کنیم، علی(ع) است؛ یعنی چیزی به نام حلم در هر کجای دنیاست، تشعشعی از شخص علی(ع) است و اگر بنا بود عقل به یک انسان تجسم یابد، تمام وجودش می‌شد حسن بن علی(ع) و اگر قرار بود بخشش و جود به تجسم درآید، آن آدم می‌شد وجود مقدس حسین بن علی(ع).

انتهای پیام
captcha