رسالت شاعر آیینی بصیرت‌افزایی است
کد خبر: 3990743
تاریخ انتشار : ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ - ۰۷:۰۳
عزاداری و عقلانیت؛ ره‌توشه محرم / ۳

رسالت شاعر آیینی بصیرت‌افزایی است

یک شاعر آیینی در چهارمحال‌وبختیاری گفت: رسالت شاعر آیینی بصیرت‌افزایی است، شاعری موفق است که در کنار بیان ظلم‌های تحمیل شده بر زینب کبری(س) و گریاندن مخاطب، ظلم‌ستیزی آن بانوی شجاع و ندای «ما رأیتُ الّا جمیلاً» را نیز به گوش مخاطب برساند.

شعر محوری‌ترین نقش را در ادبیات آیینی دارد و عناصر سه‌گانه شور و عاطفه، شعور و عقلانیت و حماسه‌آفرینی به‌ عنوان مؤلفه‌های اساسی در شعر عاشورایی و آیینی مطرح هستند. شعر عاشورایی بیش از شعر و زیبایی‌شناسی، بر شعور استوار است و تنها زمانی كه شاعر براساس عقیده و تكلیف وارد این عرصه شود، می‌تواند حق مطلب را در زمینه شعر آیینی و عاشورایی ایفا كند.

احمد رفیعی وردنجانی‌، شاعر آیینی چهارمحال‌وبختیاری در گفت‌وگو با ایکنا در تبیین شعر آیینی و تفاوت آن با شعر هیئتی، اظهار کرد: شعر آیینی دامنه‌ای به گستردگی تمام آنچه که در قالب آیین جا می‌گیرند، دارد و دارای زیر شاخه‌های متفاوتی است. البته برخی شعر آیینی را شعری می‌دانند که برای اهل‌بیت(ع) سروده شده باشد اما به نظر بنده‌، تعریف و دایره شمول شعر آیینی گسترده‌تر از این مقوله است و می‌تواند شامل همه موضوعاتی باشد که آیین را در بر می‌گیرد.

وی ادامه داد: شعر هیئتی به‌عنوان یکی از زیر شاخه‌های شعر آیینی شناخته می‌شود و مختصات خاص خود را دارد؛ شعر هیئتی نه آنقدر شهریت لازم دارد که مخاطب عام هیئت از درک آن عاجز بماند و نه آنچنان مستلزم سادگی است که دم‌دستی به نظر بیاید.

رفیعی با ذکر اینکه شعر آیینی تنها به بُعد احساسی و بیان مصائب اختصاص ندارد، ادامه داد: نگاه احساسی به مسائل و جنبه شور در شعر آیینی بخشی از ماجراست اما هدف نیست، همچنان که در هیئت و دستگاه امام حسین(ع) نیز گریه کردن هدف نیست، گریه بر مصائب اهل‌بیت(ع) زمانی منشأ تأثیر است که هم منبع شناخت و معرفت‌افزا باشد و هم موجب جلای آیینه جان شود تا نور ناب اهل‌بیت(ع) در آن جلوه‌گر شود. بنابراین هدف شعر آیینی و به‌ویژه شعر عاشورایی عقلانیت و معرفت‌افزایی و بصیرت‌بخشی است.

رسالت شاعر آیینی در تلفیق کردن شور و شعور

این شاعر آیینی استان در تشریح رسالت شاعر عاشورایی در تلفیق کردن شور و شعور حسینی، بیان کرد: رسالت شعرای آیینی بصیرت‌افزایی است، شاعری موفق است که در کنار بیان ظلم‌های تحمیل شده بر زینب کبری(س) و گریاندن مخاطب، ظلم‌ستیزی آن بانوی شجاع و ندای «ما رایت الا جمیلا» را نیز به گوش مخاطب برساند و نیز، در کنار بیان مصائب شهادت حضرت قاسم دریای معرفت را در جمله «احلی من العسل» او در شب عاشورا را نیز به مخاطب نشان دهد.

رفیعی با مهم دانستن رشته توسل محکم شاعر آیینی به اهل‌بیت(ع) به‌ویژه امام حسین(ع)، گفت: تمامی اشعاری که به موفقیت رسیدند و ماندگار شدند برخاسته از قلب و اندیشه شاعرانی است که گوشه نظری از سوی اهل‌بیت(ع) به آنان شده است؛ اگر این پیوند به‌درستی برقرار شود شعر نیز مسیر بایسته و شایسته را طی خواهد کرد.

وی تصریح کرد: اگرچه واقعه عاشورا در یک مقطع زمانی کوتاه و در مکانی محدود یعنی دشت کربلا به‌وقوع پیوست اما باید گفت که گفتن و سرودن بی‌تکرار از عاشورا الی‌یوم القیامه می‌تواند ادامه داشته باشد، اگرچه گفتن از آنچه که هست هم تکرار نیست. مضمون عاشورا مصداق رود روان عشق و معرفت است و محال است آبی که این لحظه از این رود می‌گذرد همان آبی باشد که یک لحظه قبل گذشته است.

رفیعی با تأکید بر اینکه واقعه عاشورا تا روز قیامت برای نسل‌ها تعریف و تفسیر خاص دارد، بیان کرد: تعبیر «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» بر همین اساس ذکر شده است. عاشورا مکتبی است که هر انسان می‌تواند برای تعالی در عصر و دوره خویش به آن توسل بجوید. بر همین اساس شعرای آیینی نیز می‌توانند روز به روز و لحظه به لحظه از این خُم ناب معرفت تفاسیر و تعابیری نو ارائه کنند.

ویژگی‌های شعر عاشورایی جریان‌ساز

این شاعر آیینی استان در خصوص ویژگی‌های شعر عاشورایی جریان‌ساز، گفت: شعر ناب عاشورایی شعری است که به هدف شعر یعنی بصیرت‌افزایی نزدیک باشد. شعری که فقط می‌گریاند خوب است چرا که اشک بر ابا عبداالله(ع) معرفت‌افزاست اما شعر خوب‌تر آن است که بر بصیرت مخاطب بیفزاید و بر زندگی او اثر مستقیم بگذارد. نمونه‌های فراوانی از اشعار تأثیرگذار آیینی در ادبیات فارسی به یادگار مانده است که از جمله می‌توان به اشعار محتشم کاشانی اشاره داشت که با این مطلع آغاز می‌شود: باز این چه شورش است که در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است.

قطعه شعری از سروده‌های احمد رفیعی وردنجانی در حال و هوای محرم، حُسن ختام گفت‌وگو است.

سلام حضرت مادر

سلام بانوی از درد خون جگر، مادر
سلام بر تو و این چشم‌های تر، مادر

محرم آمده قبل از سلام بر پسرش
براتِ روضه بگیرم، سلام بر مادر

سلام کوثر آزرده از شقاوت ظلم
سلام پاره جان و دل پدر، مادر

سلام بر تو که چشمت به شوق نام حسین
دویده تکیه به تکیه، گذر، گذر مادر

از آنکه نام حسین تو را به لب برده
شده ست قلب تو از دور باخبر، مادر

رسیده‌ای سر هر روضه هر کجا بوده
اگر چه کوچک و گمنام و مختصر، مادر

رسیده‌ای و به رسم سپاس سر زده‌ای
اگر که روضه گرفته ست یک نفر مادر

میان روضه دوباره به سینه‌ات خورده
هزار بار دگر باز میخ در، مادر

دوباره روضه به مقتل رسیده است و حسین
زده ست پیش نگاه تو بال و پر مادر

گذشته روضه ز شیب الخضیب و خد تریب
رسیده قصه یک کربلا به سر، مادر

دوباره گوشه هر مقتلی که می‌شنوی
شکسته پهلویی و دست بر کمر مادر

دوباره چادرتان خاکی است، واویلا
شبیه کوچه شده مقتل پسر مادر

شبیه خون حسینت که تا ابد جاری‌ست
همیشه داغ تو گردیده تازه‌تر مادر

میان کرب و بلا تا به شام این همه سال
تو ای مسافر همواره در سفر، مادر

غزل دوباره به شوق ارادتت امروز
هوای روضه گرفته است، یک نظر مادر

انتهای پیام
captcha