نور واحد بودن ائمه(ع) به چه معناست؟
کد خبر: 3992764
تاریخ انتشار : ۰۲ شهريور ۱۴۰۰ - ۱۴:۲۲
سیدمجتبی حسینی شرح داد:

نور واحد بودن ائمه(ع) به چه معناست؟

سیدمجتبی حسینی بیان کرد: ما یکسری جملات را شنیده‌ایم، نظیر اینکه ائمه(ع) نور واحدند و با این جملات می‌خواهیم کارمان را راحت کنیم. البته در زیارت جامعه آمده که ائمه(ع) مصابیح‌الدجی هستند؛ یعنی مصباح‌ها متفاوت‌اند.

به گزارش ایکنا، سیدمجتبی حسینی، شب گذشته یکم شهریور، در سومین شب از مراسم عزاداری شهادت امام حسین(ع) در دهه دوم محرم به شرح فقراتی از حدیث لوح حضرت فاطمه(س) پرداخت که در ادامه متن آن را می‌خوانید؛

ائمه(ع) برای فعالیت‌های دنیوی ممکن است برخی کارهایشان متفاوت به نظر آید، اما باطن آن یکی است و یک خط کلی دارد. به تعبیر حافظ که گفت: «در کار گلاب و گل حکم ازلی این بود/ کاین شاهد بازاری وان پرده‌نشین باشد/ هر کو نکند فهمی زین کلک خیال‌انگیز/ نقشش به حرام ار خود صورت‌گر چین باشد». قضیه اهل بیت(ع) را همه ما در عالم دنیا می‌بینیم و تأملی نداریم که اهل بیت(ع) جایگاه عمیق و دائمی و نهایی‌شان در قیامت است و حرف‌هایی که به ما گفته‌اند نیز برای این است که قیامت بهتری داشته باشیم.

همیشه تحلیل‌های زمینی جواب نمی‌دهد

گاهی اوقات ائمه(ع) را به عنوان یک انسان مصلح، دانشمند و اندیشمند می‌بینیم، اما همه‌اش این صفات خوب نیست. اینکه امام حسین(ع) نشستند و فکر کردند و تاکتیک در نظر گرفتند، صحیح است اما اصل مطلب این نیست. مصداق اتم آیه؛ «مَا تَشَآءُونَ إِلّآ أَن یَشَاءَ اللهُ» ائمه(ع) هستند. در مورد قیام امام حسین(ع) نیز هر کسی یک تحلیلی ارائه کرده، اما یکی از عمیق‌ترین تحلیل‌ها این است که امام(ع) برای دعوت رفتند و گفتند که چون دعوت کردند من می‌روم که البته کمتر هم به این دلیل اشاره می‌شود. البته تحلیل‌های دیگر هم درست است اما به این دعوت اشاره نمی‌کنیم. امام(ع) ماند، چون گفتند اگر بخواهید بروید نمی‌شود یا باید بیعت کنید یا بجنگید که فرمود که ذلت از ما دور است. اگر می‌خواهیم با امام حسین(ع) آشنا شویم، یک نکته لطیف را باید در نظر بگیریم و آن اینکه امام حسین(ع) را اهل کوفه دعوت کردند و فرمود که می‌آیم و ولو اینکه شهیدش کردند و با سر به کوفه رفت .

ائمه(ع) و طرح کلی کارهای آنان

ائمه(ع) در کارهایی که انجام می‌دادند، طرح کلی داشتند که منوط به یک دستور کوتاه از جانب خدا بود و اینکه در اجرا چه می‌کردند، گسترده است. وقتی پیامبر(ص) داشتند از دنیا می‌رفتند جبرئیل نازل شده و یک مجموعه‌ای را در اختیار پیامبر(ص) می‌گذارند و می‌گویند که این وصیت برای علی(ع) و فرزندانش است. به این کتاب، مختوم یعنی مُهرشده می‌گویند. وقتی این کتاب آمد، پیامبر(ص) آن را به امام علی(ع) دادند و گفتند که مُهر را بشکن و عمل کن. وقتی که امام علی(ع) داشتند از دنیا می‌رفتند این کتاب مختوم را به امام حسن(ع) دادند و ایشان نیز یکی از مهرها را گشود و به آنچه در آن بود عمل کرد و سپس به امام حسین(ع) رسید و ایشان نیز یک مهر را گشود و دید نوشته است: «نفس خودت را برای خدا بفروش و قوم را برای شهادتت ببر و هیچ شهادتی برای اینها نیست مگر با تو».

امام حسین(ع) در عبارتی فرمود که هر کسی که به من ملحق شود، شهید می‌شود. مصداق اتم و اکملش که قضایای کربلاست، اما الحاق به سیدالشهداء(ع) در طول تاریخ است و همه شهادت‌ها نیز به این معنا که شمشیری در کار باشد ممکن است نباشد. این دستور کلی از طرف خدا آمده و بعد برای سایر ائمه(ع) نیز چنین است. وقتی امام حسین(ع) می‌خواستند به سمت مکه و کربلا حرکت کنند، این کتاب را به دست ام‌سلمه دادند و گفتند که اگر من از دنیا رفتم آن را به دست علی بن الحسین(ع) بدهید.

بنابراین ائمه(ع) یک طرح کلی را داشتند. در همین حدیث لوح فاطمه(س) نیز برای هر امامی یک عبارتی را دارد. برای نمونه فرمود که حسین(ع) را به شهادت اکرام کردم و فضیلت‌مندترین کسانی است که شهید شده است و بعد فرمود که ثواب و عقاب براساس ارتباط با عترت حسین(ع) است. بنابراین خط را باز هم روشن می‌کند و نشان می‌دهد که ائمه(ع) یک طرح کلی داشتند. در این دستور، نیت‌هایشان معلوم و الهی است و این کتاب مختوم نیز کلیات را مطرح کرده است. در روایتی فرمود امیدم این است که خداوند برادرم حسن(ع) را همان که بر نیتش است عطا کند و من حسین(ع) را بر نیتم که جهاد با ظالمین است، عطا کند. یعنی هم آن کار که امام حسن(ع) کرد و این جهاد که برای من است، همگی به دنبال عطای خداست. بنابراین رفتارهای دنیوی اهل بیت(ع) در جای خودش تعریف شده و تفاوت‌های اهل بیت(ع) نیز معنا شده است. ما یکسری جملات را شنیده‌ایم، نظیر اینکه همه ائمه(ع) نور واحد هستند و با این جملات بیشتر می‌خواهیم کار خودمان را راحت کنیم. بله، همه نور واحدند، اما در همین زیارت جامعه نوشته که ائمه(ع) مصابیح‌الدجی هستند؛ یعنی نور واحد است، اما مصباح‌ها متفاوت هستند.

در یک نقلی از امام حسین(ع) آمده است که خطاب به امام حسن(ع) می‌فرمایند که ای کاش زبان تو برای من و قلب من برای تو باشد. جایگاهی که اهل بیت(ع) در قیامت دارند بر اساس ظرفیتی است که خدا به آنها داده است. بنابراین اگر این روایت درست باشد، فرمود که یا حسن(ع)، ای کاش زبان تو برای من بود و قلب من برای تو. اینها روایاتی است که خیلی باید روی آن تأمل کرد تا شاید فهمید.

امر صعب مستصعب چیست؟

در روایت دیگری فرمود که امر ما صعب مستصعب است و کسی نمی‌تواند آن را تحمل کند، مگر ملک مقرب یا نبی مرسل یا مومنی که خدا قلبش را به نور ایمان امتحان کرده باشد. یک مثال امر صعب مستصعب این است که موسای نبی متوجه نشد، خضر چه می‌کند. لازم است که بخواهیم تحلیل هم بکنیم اما اینطور هم نیست که همه چیز را بفهمیم. همه کسانی که با امام حسین(ع) راه افتادند نیز نتوانستند امر سیدالشهداء(ع) را تحمل کنند و فقط حدود 70 نفر این امر را تحمل کردند؛ البته همه اینها دیندار بودند. در مورد امام حسن(ع) نیز چنین است و فقط چند نفر امر امام(ع) را تحمل کردند. بنابراین قضایای ائمه(ع) در دنیا همگی همان نور واحد است، اما باید به مصابیح‌الدجی نیز توجه کرد و باید بدانیم که هریک از اینها جایگاه قیامتی هم دارند.

انتهای پیام
captcha