به گزارش ایکنا، مراسم عزاداری به مناسب ایام عزای روزهای پایانی ماه صفر، شب گذشته دوم مهرماه با سخنرانی سیدمجتبی حسینی، پژوهشگر دینی به صورت مجازی برگزار شد که در ادامه متن این جلسه را میخوانید؛
بحث ما شرح زیارتی است که حسن بن عطیه از امام صادق(ع) نقل کرده است. البته برخی از زیارات ماثور هستند و برخی ماثور نیستند، اما برای ما که میخواهیم با دقت به قضایا نگاه کنیم، زیارات ماثور مهمتر است. این زیارت را حسن بن عطیه از زبان امام صادق(ع) مطرح کرده است و در کامل الزیارات ابن قولویه آمده است که معمولا آقایان در اسناد ابن قولویه خیلی مشکلی ندارند و اسناد ابن قولویه را اسناد خوبی میدانند.
پیش از زیارت آمده که یازده تکبیر بگو و آرام آرام به سمت قبر برو. در زیارتهایی که از ائمه(ع) رسیده یکی از اعمال زیارات، این حرکتکردن و قدمزدن و در هر نقطهای چیزی را گفتن است. البته ما امروز چنین امکانی نداریم؛ چون جمعیت زیاد است و آن وقت که جمعیت کم بود هم شاید حواس ما نبود و آن سالهایی که کربلا خلوت بود به ضریح میچسبیدیم ولی در این حرکت نکتهای هست که در بسیاری از زیارات میگوید؛ چند قدم جلو برو و اذکاری را بگو. در این حرکت اتفاقی میافتد. البته زیارت فقط تشریفات نیست هرچند تشریفات هم هست. یکی از آثار زیارت آثار اجتماعی آن است و وقتی همه در یک نقطهای جمع میشوند آن نقطه یک تمرکزی پیدا میکند و نقطه همگرایی است و افراد با زبانهای مختلف در یکجا جمع میشوند. این مناسک ارزش خود را دارد اما در برخی از زیارات آمده که چند ذکر گفته شود و بعد زیارت خوانده شود.
این ادب زیارت است که البته راحتترین تحلیل است که بگوییم ادب و البته شاید بتوانیم بگوییم این کار پروتکل زیارت است و باید توجه کنیم که زیارت مانند دیدن آثار باستانی نیست. در دیدن آثار باستانی، عمل خاصی لازم نیست اما در زیارات، آداب لازم است اما وقتی میگوییم ادب، گویی یکسری تشریفات است که خیلی هم لازم نیست اما اگر اسم آن را پروتکل بگذاریم گویی باید مقدماتی انجام شود تا اتفاق لازم بیفتد. بنابراین پروتکل زیارت در برخی از زیاراتی که از ائمه(ع) رسیده فقط این نیست که خود را روبهروی آنها برسانیم و چیزهایی را بخوانیم بلکه اتفاقا آن مقدمات بیشتر کار میکند.
البته که در مورد زیارات، برخیها حرفهایی میزنند و مثلا میگویند زیارت جامعه کبیره برای غلات است، اینها خیلی کملطفی میکنند. اگر کسی دوست ندارد بخواند ایرادی ندارد و واجب هم نیست و اگر هم پرسیدند بگوید نمیخوانم اما اینکه بیایید این زیارت را که تا این حد قوی است و جهانبینی دقیقی دارد را منکر شوید نشان میدهد که شما مطالعه نکردید و گویی گروه خونتان به این زیارت نمیخورد. ابتدای زیارت جامعه کبیره میگوید باید این تکبیر و تحمید و تهلیل را انجام دهی و کدام غالی است که قبل از غلو تکلیفش را با خدا اینچنین روشن کند.
سپس در ابتدا که میخواهید زیارت را شروع کنید باید شئون ائمه(ع) را بگویید که البته سنگین هم هست و چون نمیتوانیم درک کنیم میگوییم غلو است و دلیلش نداشتن تحلیل است اما اگر میخواهید بگویید غلو است، باید یک مقدار دقیقتر فکر کنید. ابتدای زیارت جامعه، گفتن برخی ذکرها تکلیف خواننده این زیارت روشن را میکند و بعد پنج سلام دارد و سپس میگوید من شهادت به یگانگی خدا میدهم. آیا این آدم که چنین چیزی میگوید غلو میکند؟ سپس به آن امام(ع) خطاب میکنیم و توصیفات را برمیشمریم و البته برای برخی هم سنگین است. البته کسی که من دوستش دارم، توصیفش هرچقدر سنگینتر باشد موجب میشود من لذت بیشتری ببرم و برای دیگران اینچنین نیست.
آخر زیارت هم که وقتی همه حرفها زده شد به آن امام(ع) میگوییم من گناهانی دارم که بین من و خدا کسی نمیداند و شما بیا و بگو خدا گناهان من را ببخشد و سپس به خداوند عرض میکنیم که اگر من شفیعانی از اینها نزدیکتر به تو پیدا میکردم به سراغ آنها میرفتم که البته اگر این را به غلات بگویید شما را میکشند. اینطور نیست که چون ائمه(ع) همحزبی من هستند به سراغشان میروم و آنکه به خاطر مسائل حاشیهای غیرتوحیدی به سراغ ائمه(ع) آمد وقتی اوضاع برگشت، با آنها مقابله کرد. آنکه علی(ع) را قبول دارد نه به خاطر اینکه حتی شجاع است و ... ، بلکه میگوید چون ولیالله است او را قبول دارم.
اما در ابتدای زیارتی که حسن بن عطیه از امام صادق(ع) نقل کرده است، آمده که یازده تکبیر بگو و آرام قدم بردار. در زیارت کعبه نیز همینطور است و میگوید حرکت کن و خود حرکت جزوی از پروتکلی است که رمز و راز آن را نمیدانیم. شما از منزل خود به مرقدی که میخواهید زیارت کنید میروید؛ به خصوص حرم امام حسین(ع) که خود این حرکت مورد اشاره قرار گرفته است و در آن نکتهای قرار دارد. وقتی به مقصد رسیدیم نیز چند حرکت وجود دارد و این یعنی این کار، حرکتآفرین و برای شما اصلاحگر است؛ لذا میگوید وقتی رسیدید یازده تکبیر بگویید و آرام قدم بردارید.
حال مسئله این است که چه باید بگوییم. فرمود بگو «الحمدلله الواحد المتوحد للامور کلها ...» ما یک واحد داریم که میشود یک؛ مثلا الآن از ما میپرسند چند ماشین دارید؟ میگوییم یک ماشین که واحد است. اما احد آن یکی است که دوتا ندارد و یکتا است و اینجا کار سختتر است و سخن در واحدِ متوحد است که در جاهایی از نهجالبلاغه نیز دارد که واحدِ احد بلا احد است و اینطور نیست که یکی باشد که فعلا نمیتواند دو تا شود. واحد؛ یک و احد؛ یکتایی است اما متوحد یعنی یکی است و غیر آن هم نیست.
اما یک بحث مهم این است که مسئله توحید کجای زندگی ماست و قرآن در مورد توحید چه میگوید؟ قرآن میگوید ای پیامبر(ص) بگو به من وحی شده که خدایی جز او نیست. این چه مطلبی است که خداوند میفرماید ای پیامبر(ص) باید بگویی به من وحی شده که خدا یکی است؛ یعنی من ممکن است حتی از طریق برهان نظم یا برهان صدیقین و .... فهمیدم خدا یکی است اما تو که پیامبری باید بگویی که به من وحی شده است. وحی ارتباط لطیف و نامرئی بین خالق و مخلوق است که در آن شبههای وجود ندارد. در حقیقت در اینکه خدا هست خطا وجود ندارد و اینکه خدا یکی است، مهم است و گویی در عمل ما الهههای دیگری داریم.
اینکه میگوییم «لا اله الا الله» فقط یک کلام نیست بلکه دارد انرژیاش را در وجود ما ایجاد میکند. در مورد زیارت هم باید بگویم که یک نقطه حساسی در آن وجود دارد و یک اتفاقی باید در من بیفتد و با بیان و اشاره به توحید روی آن تاکید شده که باید مقدمهای شود تا ظرفیت تحمل حرفهای سنگینتری را داشته باشم و هرچقدر ظرفیت توحید بالا برود جهانبینی ما نیز بالاتر میرود و این خیلی مهم است.
انتهای پیام