شیعیان بحرین؛ طلایه‌دار رد سازش با رژیم صهیونیستی
کد خبر: 4001799
تاریخ انتشار : ۱۰ مهر ۱۴۰۰ - ۱۷:۱۵

شیعیان بحرین؛ طلایه‌دار رد سازش با رژیم صهیونیستی

اعتراضات پس از عادی‌سازی روابط بحرین با رژیم صهیونیستی و به‌ویژه پس از افتتاح سفارت این رژیم در بحرین نشان می‌دهد که شیعیان مخالف حکومت جناح اصلی حامی حقوق ملت فلسطین هستند و بهای سنگین مخالفت و اعتراضات خود را می‌پردازند.

به گزارش ایکنا به نقل از مرآت البحرین، واکنش‌ها وفعل و انفعالات کنونی در مورد افتتاح سفارت رژیم صهیونیستی در منامه دو واقعیت را نشان می‌دهد: اول اینکه بدنه سیاسی مخالفان، با همه نیروها و گروه‌های اسلامی و ملی خود، اصلی‌ترین تشکل رهبری کننده روند مخالفت با عادی‌سازی روابط است. کسانی که علیه پروژه عادی‌سازی به صورت روزانه تحصن و تظاهرات می‌کنند و برای بسیج، تحریک و تقویت افکار عمومی احساس مسئولیت می‌کنند و همچنین با انتشار صدها عکس و فیلم که منعکس کننده جنبش مردمی در رسانه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی خود را در معرض خطر سرکوب یا دستگیری قرار می‌دهند، همان کسانی هستند که بدنه سیاسی جنبش 2011 را تشکیل می‌دادند.

از نظر جغرافیایی، جنبش‌های میدانی روزانه که این پروژه را محکوم می‌کنند عبارتند از مناطق منامه، سیترا، القدام، الدیر، ابوسیب، سماحیج و دیگر دژهای اصلی مخالفان و نه مناطق الرفاع، محرق، میدان الشرفاء یا مسجد الفاتح.

 دومین حقیقت این است که بدنه سیاسی وفاداران به حکومت، با همه نیروها و فرقه‌های اسلامی و لیبرال خود، گروه اصلی هستند که در برابر چنین رویداد بزرگی بی‌تفاوتند. این دسته دو بخش هستند، قسمتی که بدون هیچ گونه قید و شرطی با تصمیم عادی‌سازی هماهنگ است و در اظهار نظرات آنها لحن طرفداری از اسرائیل بیشتری نسبت به خود اسرائیلی‌ها وجود دارد، و آنها بخشی کوچک و انگشت شمارند؛ اما صدای آنها در رسانه‌های خارجی برجسته است که اغلب به دنبال دیدگاه دیگری برای متعادل کردن پوشش خبری خود هستند. بخش دیگری عادی‌سازی را به طور کلامی رد می‌کنند آنها اکثریت این گروه هستند. اما آنها هیچ کار جدی یا موثری در عمل انجام نمی‌دهند تا مخالفت خود را در عمل نشان دهند.

برجسته‌ترین کاری که گروه‌هایی مانند الاصول الاسلامیه (سلفی)، المنبر الاسلامی (اخوانی) و گردهمایی وحدت ملی (مخلوطی از اسلام گرایان اهل سنت) و دیگران انجام دادند صدور بیانیه «ابتکار ملی بحرین علیه عادی‌سازی» برای رفع تکلیف در برابر هواداران خود بوده است. حتی  جمعیت «منشور اقدام ملی»، که از احزاب ائتلاف الفاتح است از امضای این بیانیه خودداری کرده است.

برخی از اعضای این گروه‌ها به صورت انفرادی از این ارزیابی جدا هستند. اما به طور کلی، این چارچوب کلی موقعیت آنها است. این یک موضع‌گیری احتیاط‌آمیز و در تضاد کامل با مواضع قبلی تندروانه آنها در مورد رویدادهای محلی یا منطقه‌ای است.

حساب کاربری عبدالحلیم مراد، رهبر سلفی انجمن «الاصاله»، یکی از مهمترین بسترهای اجتماعی برای تبلیغ «کمپین تجهیز جهادگران» بود که در طول این سال‌ها با همراهی دوستانش در 6 مسجد محلی راه‌اندازی شد و طی سال‌های 2011-2013 از جهاد در سوریه حمایت می‌کردند. اکنون او به طور کامل در وادی دیگری است زیرا در مورد رویدادی به بزرگی گشایش سفارت رژیم اسرائیل در منامه خاموش است. او در آخرین توییت خود، دو روز پیش نوشت: بر هر مسلمانی واجب است که برای برادران مسلمان خود در هند دعا کند.

یکی دیگر از رهبران سلفی، عادل الحمد که جوانان را در خطبه‌های خود در مسجد النصف در ریفه تحریک می‌کرد گفت: آنها از فرصت تابستانی برای جهاد در سوریه استفاده کردند. اما هیچ واکنشی به افتتاح سفارت رژیم صهیونیستی نداشت.

شاید این همان چیزی است که یوسف الخاجه، رهبر انجمن چپگرای «واعد» را متعجب کرد. وی اعلام کرد: بیش از 80 نفر (که بعدا تعداد آنها به 240 نفر رسید) از علمای برجسته و روحانیون شیعه نسبت به سفر وزیر امور خارجه اسرائیل ابراز مخالفت کردند. این بیانیه امروز از موضع شرافتمندانه‌ای از سوی آنها صادر شد. اما شیوخ برجسته فرقه اهل سنت کجا هستند؟ سکوت شما در قبال اتفاقاتی که رخ می‌دهد تأسف‌بار است.

اینها مثال‌های ساده‌ای برای درک ماهیت بدنه سیاسی فعال در بحرین و نیروهای مخالف آن یعنی بدنه سیاسی مطیع حکومت هستند. بدنه واقعی که آماده پذیرش و دفاع از مسائل میهنی و ملی است در حالی که تحمل مبارزات مختلف، تحریف و سرکوب و زیر سؤال بردن وفاداری و میهن‌پرستی خود را دارد. در مقابل گروهی که به سود شخصی و گروهی خویش بیشتر می‌اندیشند و حاضر نیستند در مورد مسائل داخلی که نیاز به شجاعت و شاید پرداخت هزینه‌های سنگین دارد واکنش نشان دهند.

وقتی این روزها یک فلسطینی یا عرب صحنه بحرین را تماشا می‌کند، فیلم‌ها، عکس‌ها و مواضع  شجاعانه شرافتمندانه‌ای را مشاهده می‌کند که تصمیم مقامات را برای آشتی با اشغالگران و اعطای سفارت به آنها به چالش می‌کشد. او باید بداند که پایه‌های این جنبش پایه‌های جنبش میدان لوءلوء در سال 2011 است. مردم آن، جغرافیای آن، رهبران آن اسلام گرایان و متحدان آنها از چپ‌ها و ناسیونالیست‌ها هستند. اینها افرادی هستند که امروز شجاعانه و با قدرت در برابر تصمیم مقامات ایستادگی می‌کنند. آنها کسانی هستند که افکار عمومی را بسیج و هماهنگ می‌کنند.

 برای یک شخص یا سازمان منطقی نیست که بگوید عادی‌سازی را رد می‌کند و در عین حال بگوید که حق امضای معاهدات خارجی، حق حاکمیتی دولت است چنانکه در بیانیه قبلی انجمن‌های وابسته به گروه الفاتح آمده بود. یا از دولت بخواهد که عادی‌سازی را متوقف کند و در عین حال علیه خواست مردم مبنی بر اینکه دولت منتخب مردم باشد مبارزه می‌کند.

این نوعی گفتمان سیاسی نیهیلیستی است که شبیه کسی است که خود را برای رسیدن به احساس توهمی  آرامش «مازوخیستی» شکنجه می‌کند. آنها به خاطر اینکه سهمی در دولت ندارند مبارزه می‌کنند اما وقتی دولت چیزی را که دوست ندارند عملی می‌کند، برای شانه‌ خالی کردن از مسئولیت می‌گویند: ما مخالفیم!

انتهای پیام
captcha