به گزارش ایکنا، تشکیل بسیج حاصل دوراندیشی بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره)، و نیز هفته بسیج یادآور پیام تاریخی ایشان مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین در سال ۱۳۵۸ است. بسیج مفهوم بلندی دارد که به مرزهای جغرافیایی، قومی و ... محدود نمیشود، بلکه نماد حضور ملی، مقاومت ملی و آگاهی یک ملت است. در حقیقت بسیج همان مفهوم بلندی است که مرزهای سنی، صنفی، قومی، جنسی و جغرافیایی نمیتواند آن را محدود کند، حقیقتی که نماد حضور ملی، مقاومت ملی، آگاهی یک ملت، دفاع از کیان مرزها و پاسداری از ارزشهاست.
عباس صادقی، پدر شهید مهرداد(مجتبی) صادقی، متولد فروردین 1331 است از خانوادهای که پدر خانواده به عشق زیارت اباعبدالله الحسین(ع) 125 سال پیش با پای پیاده از اصفهان به کربلا رفت. اصالت وی به شهر علویجه اصفهان بازمیگردد و در سال 1343 به همراه خانواده به تهران عزیمت میکند و تاکنون ساکن حوالی میدان خراسان تهران بوده است.
عباس صادقی چهار فرزند(سه پسر و یک دختر) دارد. او به عنوان جوانترین پدر شهید شناخته میشود، چراکه در 18 سالگی ازدواج کرد و در 19 سالگی هم صاحب نخستین فرزندش مهرداد(مجتبی) شد و در 35 سالگی او، فرزند 16 سالهاش، مهرداد، به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
این بسیجی فعال علت حضور خود را در جبهه حق علیه باطل، دفاع از دین و مملکت دانست و گفت: حدود سالهای 60 بارها در جبهههای بستان، سوسنگرد و قصرشیرین به عنوان ترابری سپاه و نه رزمنده حضور داشتم. در قالب گروهی تعمیرکار با لقب «عباس دست طلا» یک ماه به آنجا رفتم و کار کردم. پسرم از طفولیت به مسجد محبانالزهرا(س) واقع در خیابان آیتالله سعیدی رفت و آمد میکرد تا اینکه عضو پایگاه بسیج این مسجد شد و گاهی شبها برای نگهبانی میرفت و حضور من در جبهه موجب شد که پسرم برای حضور در جبهه لحظهشماری کند.
صادقی ادامه داد: این حس را داشتم که پسرم بازنمیگردد. موافق رفتنش نبودم، تا جایی که مجتبی تصمیم به اعتصاب غذا گرفت و از سوی دیگر دلم نمیخواست پسرم پنهانی به جبهه برود. بنابر این رضایت دادم و در سال 1364 جزو اولین نیرویی بود که از پادگان مالک اشتر خیابان خاوران به جبهه اعزام شد. هنگام بدرقه با قرآن پسرم مانند پروانه پر کشید و رفت.
شهید مجتبی صادقی در گردان حضرت حمزه(ع) در عملیاتهای فاو، مهران، کربلای 1 و ... حضور داشت و سرانجام در 17 تیر 1365 در عملیات کربلای 1 برای آزادی مهران بر اثر اصابت ترکش در تپههای قلاویزان به درجه رفیع شهادت رسید. مزار او در گلزار شهدای بهشت زهرای تهران، قطعه 53، ردیف 141، شماره 13 قرار دارد.
صادقی گفت: هنگامی که برای تحویل جسد فرزندم به معراجالشهدا رفتم، شاید بالغ بر هزار جنازه شهید وجود داشت. ردیفهای اجساد را یکی پس از دیگری به دنبال پیکر فرزندم گشتم تا اینکه از روی لباسهای چریکی که پوشیده بود شناختمش. علاقه خاصی به لباس پلنگی داشت و بر روی تمامی قطعات لباسهایش اسمش را نوشته بود تا پس از شهادتش سرنخی از او وجود داشته باشد.
وی درباره شاخصترین ویژگی فرد بسیجی بیان کرد: بسیجی خالص، مخلص، حلالخور، راستگو، بیتظاهر و باایمان بود و الان هم فردی که چنین است میتواند عنوان بسیجی را به خود بدهد، غیر از این او به هیچ وجه بسیجی نیست و متأسفانه شاهد افرادی هستیم که از این اسم مبارک سوءاستفاده میکنند. آن بچهها به خاطر خدا و مملکت رفتند و اکنون کمتر میتوان چنین افرادی را با آن ازخودگذشتگی یافت.
صادقی حدود بیست سال نیز در انتشارات مؤسسه کشوری مهد قرآن واقع در خیابان خراسان تهران فعالیت میکرد و در حال حاضر مشغول فعالیت در واحد دیگری از این مؤسسه است. وی درباره این مؤسسه گفت: مهد قرآن مؤسسهای مردمی است و مربیان نیز همان قرآنآموزانی بودند که در کلاسها شرکت میکردند و من در قسمت امور فرهنگی و تهیه کتاب و صوت تلاوتها به ویژه تلاوتهای ترتیل کامل قرآن استاد شهریار پرهیزکار فعالیت داشتم. ترتیلهایی که در دهههای قبل بر روی نوار کاست ضبط و تکثیر میشد و استقبال گستردهای از آن برای حفظ قرآن صورت میگرفت.
این پدر شهید در پایان گفت: هیچکسی در این کشوری که خون هزاران شهید ریخته شده است، نباید به فکر منافع خود و اطرافیان خودش باشد، بهای زیادی داده شده است و نمیتوان با حرامخواری و حقوقهای نجومی کار را پیش برد. فرزند شهیدم در وصیتنامهاش نوشته است: «اسلام خونبها دارد و شما باید به مانند حضرت زینب(س) از آن پاسداری کنید.»
وصیتنامه شهید مهرداد(مجتبی) صادقی
انتهای پیام